با این همه، انسانهای نخستین به نحوی ثبتهایی از زبانشان را نیز به یادگار گذاشتهاند، چون که زبانها مثلاً شباهتهایی میان زبانهای پرتقالی، اسپانیایی، کاتولونیایی، پروانسی، فرانسوی، ایتالیایی و حتی رومانیایی وجود دارد. اینها همه «زبانهای رومی» نامیده میشوند، زیرا نه فقط به یکدیگر، بلکه به زبان رومی قدیم، که مالاتین مینامیم، شبیه هستند.
در اینجا سر و رازی وجود ندارد. در امپراتوری روم، لاتین زبان مشترک اروپای غربی بود. پس از سقوط امپراتوری روم و افول موقتی آموزش و جنبههای دیگر تمدن، لهجههای لاتین در نقاط گوناگون از همدیگر فاصله گرفتند و سرانجام به صورت زبانهای جدیدی درآمدند. ولی هنوز میتوان شباهتهای لغوی و دستوری میان آنها یافت.
فرض کنید که زبانهای رومی وجود داشتند، ولی زبان لاتین کاملاً از بین رفته بود و به هیچ روی نمیشد ثبتی از آن را یافت. آیا امکان نداشت که با بررسی زبانهای مختلف رومی و مطالعه شباهتهایشان، زبان مشترکی ساخت که زاینده همه آن زبانها بود؟ و اگر چنین میشد، آیا زبان ساخته شده شبیه لاتین نبود؟
اگر میخواهید به عقبتر برگردید، شباهتهایی میان زبان لاتین و یونانی وجود دارد. رومیان باستان به این نکته پی بردند و اصول دستوری سامانیافتهتر یونانی را اتخاذ کردند و آنها را در زبان خودشان به کار بردند. پس آیا زبان کهنتری وجود نداشته که هر دو زبان یونانی و لاتین از آن تطور یافته باشند؟
پاسخ شگفتآور به این سوال هنگامی یافته شد که انگلیسیها در سده هجدهم کنترل هندوستان را به دست گرفتند. هدف اصلی اشتغال در تجارتی بود که بریتانیای کبیر را ثروتمند میساخت، ولی طبیعتاً در میان انگلیسیان عالمانی بودند که به تمدن هندوستان به خاطر خود تمدن هندوستان علاقه داشتند. سر ویلیام جونز از جمله این عالمان بود که به مطالعه زبان قدیمی هندوستان- سانسکریت- پرداخت. سانسکریت همچون لاتین دیگر کاربرد نداشت، ولی منشا زبانهای مختلفی بود.
سانسکریت در حماسههای کهن و کتب مذهبی باقی مانده است، و جونز با مطالعه آن شباهتهای لغوی و دستوری میان سانسکریت و زبانهای یونانی و لاتین یافت. افزون بر این، سانسکریت شباهتهایی با زبانهای توتنی قدیم، مانند گتی، آلمانی قدیم و نروژی قدیم داشت. جونز حتی شباهتهایی در فارسی و زبانهای سلتی یافت.
از این-رو، در سال ۱۷۸۶ ویلیام جونز نتیجهگیری کرد که خانوادهای از زبانهای هند و اروپایی وجود دارد که از ایرلند تا هندوستان گسترده است و این زبانها از منشا واحدی ریشه گرفتهاند. میتوان تصور کرد که در حدود ۷۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح یک قبیله هند و اروپایی، شاید در ترکیه امروزی به سر میبرد. این قبیله در تمام جهات گسترده و پراکنده شد و زبانش را با خود برد که با جدا شدن گروهها از همدیگر، این زبان در جاهای مختلف تحول یافت. آیا امکان ندارد با مطالعه تمام این شباهتها، نوعی از زبان مشترک هند و اروپایی ساخت که واقعاً شبیه به زبانی باشد که مردمان قبیله اولیه در ۹۰۰۰ سال پیش تکلم میکردند؟
چنین کاری امکانپذیر شده است، زیرا در سده نوزدهم برخی عالمان، از جمله برادران گریم (که امروز به خاطر گردآوری افسانهها شهرت دارند)، قواعد تغییر زبانها در گذر زمان را استخراج کردند.
خانوادههای دیگری از زبانها وجود دارند که هند و اروپایی نیستند. خانواده سامی، زبانهای عربی، عبری، آرامی، آشوری و ... را شامل میشود. خانواده حامی شامل برخی زبانهای قدیم در مصر، اتیوپی و شمال افریقا است. خانواده اروال- آلتایی شامل ترکی، مجاری و فنلاندنی است (در ترکیه، که جایگاه اصلی زبان هند و اروپایی بود، بر اثر تحولات تاریخی، امروزه زبانی غیر هند و اروپایی رایج شده است).
زبانهای مختلفی هم وجود دارند که بومیان آمریکا، سیاهان آفریقا، چینیها و مردمان دیگر در خاور دور، پلینزیها، بومیان استرالیا و ... تکلم میکنند. حتی زبانهایی هستند که ارتباط معلومی با زبانهای دیگر ندارند، مانند سومری باستان و باسک امروزی.
اگر همه این زبانها را مطالعه کنیم، آیا امکان دارد زبان اصلیای را که همه زبانها از آن به وجود آمدهاند، بازسازیم؟ این کار بسیار بزرگی است، و زبانشناسان را وسوسه میکند. همچنین تلاش سودمندی خواهد بود اگر همزمان با بررسی پیدایش زبانهای بشر، مهاجرتها و سیر و گردشهای انسانهای اولیه را دریابیم.
منبع: پزشک
انتهای پیام/
طبق شواهد و تحقیقات جدید قدیمی ترین فسیل و ابزار انسان هوشمند در غار کلدر خرم آباد لرستان مربوط به ۵۴ هزار سال پیش وجود دارد که بسیار با اهمیت است و همه نظریات و فرضیات باستان شناسی رو تغییر داده
خواهشمند است در این زمینه گزارش تهیه بفرمایید