* ناکامی عربستان در جنگ طولانی مدت یمن: عربستان که با ادعای بازگرداندن «منصور هادی»، رئیس جمهور مستعفی یمن به این کشور، با تشکیل ائتلافی این فقیرترین کشور غرب آسیا را هدف قرار داد، نتوانست با تسلیحات پیشرفته گرانقیمت و تحت حمایتهای اطلاعاتی و لجستیکی متحدان غربی خود به کوچکترین دستاوردی در این جنگ نایل شود. تداوم این جنگ که وارد ششمین سال خود شده، ضمن رقم زدن بحرانی انسانی و بشردوستانه سبب شده تا انتقادات به عربستان افزایش پیدا کند.
* شکست سیاست خارجی عربستان: از جمله شکستهای در این عرصه میتوان به شکست محاصره قطر اشاره داشت که سبب شد تا شماری از متحدان و همراهان این کشور با بررسی هزینه و فایده همراهی با ریاض، در تصمیمات خود تجدید نظر کنند. ریاض که تلاش داشت طی چند هفته دوحه را به زانو درآورده و تسلیم کند، دریافت که اکنون قطر به رقیبی مهمتر از گذشته برای این کشور در منطقه مبدل ده است.
* ناامیدی عمیق ریاض از آمریکا در موضوع حمایت از متحدانش به ویژه پس از عقب نشینی نظامیان آمریکایی از مناطق شمال و شرق سوریه در پی حمله نظامی ترکیه به این مناطق. آمریکا در این عملیات مهمترین متحد خود را در این منطقه که نقش مهمی در جنگ علیه تروریستها و داعش داشتهاند، تنها گذاشت.
* عدم مشروعیت در عرصه داخلی و توسل به زور برای سرکوب صداهای مخالف که سبب شد تا توجه مجامع حقوق بشری به نقض گسترده حقوق اولیه انسانها در عربستان جلب شود.
* شکست سیاست خارجی عربستان در سوریه: عربستان که از همان اوایل جنگ داخلی در سوریه در سال ۲۰۱۱ ضمن گرفتن انگشت اتهام به سوی «بشار اسد»، رئیس جمهور قانونی سوریه، صطع روابط خود را با این کشور اعلام کرده بود، سال گذشته به موازات سایر کشورهای عربی بریا بازگشایی سفارت خود در «دمشق»، پایتخت سوریه اعلام آمادگی کرده و از بررسی لغو تعلیق عضویت سوریه در اتحادیه عرب خبر داد.
* تضعیف سازمانها و پیمانهای منطقهای تحت هدایت ریاض و آشکار شدن و تعمیق شکافها میان کشورهای عربی: حذف یا کمرنگ شدن موقعیت عربستان در نشست ها، کنفرانسها و رویدادهای منطقهای و اسلامی مانند شورای همکاری خلیج فارس یا سازمانهای بزرگ تری مانند اوپک، با عدم دعوت از عربستان در نشست مالزی در سال گذشته زنگ هشدار را برای این کشور به صدا درآورد.
خصومت با ایران، جدا شدن مسیر امارات از عربستان در یمن، اختلاف نظر با روسیه در موضوع تولید نفت، دشمنی با دولت قانونی سوریه، تداوم خصومتها با قطر و ... تنها مواردی از مشکلات عربستان در عرصه خارجی هستند که به انزوای روزافزون این کشور دامن میزنند.
مجموعه عوامل داخلی و خارجی مذکور سبب شد تا عربستان برای خروج از انزوا تلاش کند.
در این راستا ریاض از «اسلام آباد»، «بغداد» و «مسقط» خواست برای ترمیم و بهبود روابط این کشور با ایران گام بردارند و فاصله دیپلماتیک میان دو کشور را کاهش دهند.
این امر به رغم ادعای عربستان مبنی بر عدم چنین درخواستی، با سفر چندباره «عمران خان»، نخست وزیر پاکستان به تهران و ریاض، و نیز سفرهای «بن علوی»، وزیر خارجه عمان به این دو پایتخت منطقهای و البته سفر «عادل عبدالمهدی»، نخست وزیر پیشین عراق به ریاض قابل اثبات است.
در این مورد عربستان به خوبی دریافته است که برای خروج از انزوای بیشتر باید واقعیت نفوذ گسترده منطقهای ایران و پوشالی بودن حمایتهای «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور آمریکا را بپذیرد و برای تغییر در گزینههای استراتژیک و اتحادها پس از عملیات علیه آرامکو اعلام آمادگی کند.
ریاض که در پی وقوع عملیات پهپادی نیروهای یمنی علیه ۲ پالایشگاه نفتی آرامکو، انتظار واکنشی خاص از سوی آمریکا به عنوان مثال ایجاد چتر محافظتی برای زیرساختهای مهم از جنبه بین المللی داشت با انفعال واشنگتن مواجه شد.
در مورد امارات نیز باید گفت که «ابوظبی» در پی وقوف به این واقعیت که همراهی که با ریاض به جز هزینه برای این کشور چیز دیگری نخواهد بود، تصمیم گرفت به حداقل دستاورد خود از همراهی با عربستان در جنگ علیه یمن، یعنی تغییر موقعیت خود از بازیگر صرفا اقتصادی به بازیگر اقتصادی و سیاسی اکتفا کرده و بیش از این زیر بار فشارهای بین المللی نرود؛ عربستان نیز ناچار شد واقعیت جدایی از امارات را به دلیل رشد روزافزون اختلافات ارضی دو کشور در یمن تحمل کند.
قطر نیز نشان داد که نه تنها محاصره از سوی عربستان تاثیری بر عرصههای سیاسی و اقتصادی اش ندارد، بلکه سبب شده تا روابط خارجی این کشور متنوعتر از گذشته شود؛ تحکیم روابط دوحه با تهران و آنکارا در این راستا قابل بررسی است.
به نظر میرسد عربستان برای بهبود شرایطش در منطقه و خروج از انزوا باید جنگ در یمن را پایان بخشیده، رسما از قطر بابت محاصره اش عذرخواهی کرده و از اجبار کشورهای عربی و منطقهای برای تبعیت از خود دست بردارد و به شکل رسمی مذاکرات را با ایران آغاز کند.
منبع: میزان
انتهای پیام/