سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

تحلیل تاریخی جنگ‌های بیولوژیک:

فرضیات منشأ طبیعی یا ساختگی ویروس کرونا

تاکنون فرضیه‌های بسیاری درخصوص منشا کووید ۱۹ مطرح شده است که هریک را می‌توان از منظر خود بررسی کرد.

به گزارش خبرنگار حوزه دانشگاهی گروه علمی پزشكی باشگاه خبرنگاران جوان،  بررسی دقیق جنگ­‌های بیولوژیکی و انواع و تکنیک­‌های آن‌ها به دلایل متعددی ازجمله عدم ثبت دقیق وقایع، روشن نبودن عامدانه بودن یا نبودن رویداد‌های مربوط به بیماری ­های فراگیر، عدم بررسی و آزمایش علمی آنها، سوگیری یا نقص گزارش­‌ها و یا مخفی کردن مدارک آن توسط دولت­‌ها و یا رؤسا و ... امکان­پذیر نیست.

جنگ بیولوژیکی را می ­توان «استفاده عامدانه از میکروارگانیسم ­ها و سموم که عموماً منشأ آن‌ها میکروبی، گیاهی یا حیوانی است، برای بیماری و مرگ در انسان­ ها، احشام و محصولات زراعی» تعریف کرد (داسیلوو، ۱۹۹۹). سلاح ­های بیولوژیکی نیز میکروارگانیسم ­هایی هستند که وارد بدن میزبان می ­شوند و آن را آلوده کرده و در آنجا رشد می ­کنند و باعث بیماری کشنده یا ناتوان ساختن آن می ­شوند (کومار و دیگران، ۲۰۱۱).

اقدام برای تدوین برنامه ­های جنگ بیولوژیکی که به عنوان تسلیحات کشتار جمعی محسوب می‌شوند، توسط دولت­‌ها در قرن بیستم آغاز شد و در طول جنگ جهانی اول و به­ویژه جنگ جهانی دوم موردتوجه بسیاری از کشور‌ها قرار گرفت؛ هرچند بسیاری از این برنامه­‌ها به دلایل مختلفی ازجمله فشار کنوانسیون­‌های بین ­المللی مانند پروتکل ۱۹۲۵ ژنو، کنوانسیون سلاح­‌های بیولوژیکی و سمی ۱۹۷۲ و کنوانسیون منع سلاح­‌های شیمیایی ۱۹۹۳ به مرحله عملیاتی شدن نرسیدند.

رهبر حکیم انقلاب اسلامی در سخنرانی سال نو ۱۳۹۹، به احتمال حمله بایولوژیک ایالات متحده در خصوص بیماری کووید – ۱۹ اشاره کرده‌اند.

به دلیل ماهیت تروریستی و مخفیانه این نوع جنگ، عموماً اثبات تاثیرات عامدانه و جنگ‌افزار بودن یک بحران یا بیماری، حتی با گذشت زمان چندان ساده نیست، اما از سوی دیگر، وجود آن را به بهانه فقدان مستندات نمی‌توان نادیده گرفت. رهبر حکیم انقلاب اسلامی در سخنرانی سال نو ۱۳۹۹، به احتمال حمله بایولوژیک ایالات متحده در خصوص بیماری کووید – ۱۹ اشاره کرده‌اند و می‌فرمایند: «آمریکایی‌ها خودشان متهم به تولید این ویروس هستند البته نمی‌دانیم این اتهام چقدر صحت دارد، اما با وجود این اتهام، کدام انسان عاقلی، کمک از این کشور را قبول می‌کند» (حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله‌العالی)، ۱۳۹۹). در این بیان دو موضوع را می‌توان یافت.

اولین مورد، حساسیت نسبت به موضوع در عین فقدان شواهد یا ادله و دومین مورد، عدم قبول کمک از دشمن به عنوان یک راهبرد در مدیریت جنگ بایولوژیک است. لذا، ایشان تاکید می‌کنند که «به آمریکایی‌ها هیچ اعتمادی نیست، زیرا ممکن است دارو‌هایی را ارسال کنند که ویروس را در ایران شایع‌تر و یا ماندگار کند و یا حتی ممکن است افرادی را به‌عنوان درمان‌کننده بفرستند تا ببینند اثرگذاری این ویروسی را که گفته می‌شود بخشی از آن فقط مخصوص ایران ساخته شده، چگونه بوده و اطلاعات خود را تکمیل و دشمنی خود را بیشتر کنند، بنابراین سخنان آمریکایی‌ها قابل قبول نیست» (همان).

مجدداً در بیان دوم ایشان نیز می‌توان دو جنبه دیگر مدیریتی در وضعیت نبرد بایولوژیک را یافت که نخستین مورد راجع به قطع ید دشمن در کنترل و جهت‌دهی به آسیب ایجاد شده و دومین مورد، راجع به بعد اطلاعاتی نبرد است.

علی رغم ادعا‌های زیادی که درباره وجود جنگ ­های بیولوژیکی در این دوره وجود دارد، وقوع چنین جنگ‌هایی در این دوره نادر بوده است. در واقع تا میانه قرن نوزدهم درک عمومی از علت بیماری محدود و اشتباه بود و عموماً بیماری­‌ها را به دلایل فوق طبیعی نسبت می ­داند و برای مثال، رومیان از کلمه veneficium در اشاره به هر دو کلمه «مسمومیت» و «تمرین جادوگری» استفاده می­ کردند (کافمن، ۱۹۳۲). همچنین در این دوره، تشخیص­های پزشکی نیز ضعیف بود و پزشکان قادر به تشخیص دقیق بیماری­‌هایی با علایم مشابه نبودند. نخستین بار، در سال ۱۸۳۷ بود که یک پزشکی امریکایی تفاوت میان شبه حصبه و حصبه را نشان داد (الن، ۱۹۴۷) و در اواخر قرن نوزدهم بود که پزشکان توانستند به تفاوت شبه حصبه و مالاریا پی ببرند (کیونا، ۲۰۰۴). این دوره به چهار بخش قابل تقسیم است:


الف) جنگ بیولوژیکی در دوره پیش از تاریخ

به لحاظ ابزار و تکنیک مورد استفاده در دوره پیش از تاریخ، باستان­ شناسان معتقدند که جوامع قبیله ­ای بدوی و چادرنشین از سموم برای ماهیگیری، شکار و یا نبرد استفاده می ­کردند. آن‌ها این سموم را از حیوانات یا گیاهان بدست می­ آوردند و تیر‌ها را با آن آلوده می ­کردند. برای مثال، قبیله ملانزین [۱]که امروزه به نام وانواتو [۲]شناخته می­ شوند، تیر‌های خود را به مواد موجود در لانه خرچنگ ­ها آغشته می­ کردند که به کلوستریدیوم تتانی [۳]که عامل بیماری کزاز است، آلوده می­ شد. در مثالی دیگر، افراد قبیله سکا‌ها در دوره یونان کلاسیک، از تکنیک­‌های دقیق­ تری برای ساخت تیر‌های سم ­آلودی که عموماً حاوی برخی عوامل بیماری­ زا بود، استفاده می­ کردند. آن‌ها نوع خاصی از مار‌های [۴]جوان را کشته و می ­گذاشتند تا خشک شود و خون انسان را نیز می­ گرفتند و درون یک ظرف کوچک می ­ریختند تا تجزیه شود. سپس هر دو را ترکیب کرده و نوک تیر را با آن آغشته می­ کردند (کاروس، ۲۰۱۷).

تیر‌های آلوده به بیماری کزاز قبیله ملانزین به عنوان اولین نمونه‌های جنگ‌افزار بایولوژیکی

ب) جنگ بیولوژیکی از ۵۰۰ قبل از میلاد تا ۱۰۰۰ میلادی

برخی نویسندگان معتقدند که در دوره باستان، جنگ بیولوژیکی عمومیت زیادی داشته است؛ در مقابل برخی رویکرد شکاکانه نسبت به این موضوع دارند و معتقدند که اغلب حوادثی که ادعا شده رخ داده، هرگز تحقق نیافته است و مدرکی بر این ادعا‌ها وجود ندارد. اما در این دوره مردم از شیوع عمدی بیماری­‌ها هراس داشتند. برای مثال، برخی از آتنی‌ها در ابتدا، هرچند به غلط، فکر می­ کردند که اسپارت ­ها آب آن‌ها را سمی کرده ­اند و همین امر باعث شیوع طاعون ۴۳۰ پیش از میلاد در آتن در طول جنگ پلوپونز [۵]بوده است (کاروس، ۲۰۱۷). یا در نمونه دیگری، در ۳۰۰ پیش از میلاد نیز مطرح شده که یونانیان در آن سال­‌ها چاه­‌های آب شرب دشمنان خود را با اجساد حیوانات آلوده به بیماری آلوده می­ کردند (اشنایدر، ۲۰۰۳).

شیوع طاعون در آتن طی جنگ پلونزی (۴۳۰ قبل از میلاد مسیح)

برخی نویسندگان معتقدند که در دوره باستان، جنگ بیولوژیکی عمومیت زیادی داشته است؛ در مقابل برخی رویکرد شکاکانه نسبت به این موضوع دارند و معتقدند که اغلب حوادثی که ادعا شده رخ داده، هرگز تحقق نیافته است


ج) جنگ بیولوژیکی از ۱۰۰۰ تا ۱۷۵۰ میلادی (قرون وسطی تا اوایل دوره مدرن)

در دوره قرون وسطی تا اوایل دوره مدرن، شواهد و مدارک دال بر جنگ بیولوژیکی اندک است. در این دوره، محتمل ­ترین نمونه جنگ بیولوژیکی در سال ۱۳۴۶ درطول حمله مغول به شهر کافا واقع در کریمه اتفاق افتاد که بر اساس شرح آن توسط گابریل موسی [۶]، مغول ­ها شهر کافا را در سال ۱۳۴۵ محاصره کردند، اما در سال ۱۳۴۶ با شیوع طاعون (باکتری یرسینیا پستیس [۷]عامل آن است) در میان سپاه، آن‌ها مجبور به عقب­ نشینی شدند و برخی از بازماندگان با رفتن از کافا، این بیماری را با خود به شهر‌های دیگر منتقل کردند. اما روشن نیست که آیا مغول ­ها عامدانه این کار را کرده ­اند و آیا شناخت تجربی از چگونگی شیوع باکتری یرسینیا پستیس که عامل طاعون است، داشتند یا خیر؟ (کاروس، ۲۰۱۷؛ فریشکنکت، ۲۰۰۳؛ داندو، ۲۰۰۹).

گسترش طاعون توسط سپاه مغول در جنگ کافا (۱۳۴۶ میلادی)

محتمل ­ترین نمونه جنگ بیولوژیکی در سال ۱۳۴۶ درطول حمله مغول به شهر کافا واقع در کریمه اتفاق افتاد که بر اساس شرح آن توسط گابریل موسی [۶]، مغول ­ها شهر کافا را در سال ۱۳۴۵ محاصره کردند


د) جنگ بیولوژیکی از ۱۷۵۰ تا ۱۹۰۰ میلادی (دوره مدرن متأخر)

در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم، برخی منابع به گسترش عامدانه عوامل بیولوژیکی در این دوره تأکید دارند. در دهه ۱۶۷۰ آنتونیو فیلیپس فان لیوونهوک [۸]، وجود میکروارگانیسم ­ها را کشف کرد، اما در دهه ۱۸۶۰ و ۱۸۷۰ با تحقیقات پاستور و رابرت کخ بود که ثابت شد که میکروارگانیسم ­ها می­ توانند باعث بیماری در انسان و حیوان شوند. در این مقطع، اثبات نظریه میکروبی [۹]زیربنای علمی برای استفاده از عوامل بیولوژیکی به عنوان سلاح را به دست داد. اما هیچ یک از موارد جنگ بیولوژیکی تا ۱۹۰۰ بر اساس شناخت علمی از بیماری عفونی نبود (کروئیف، ۱۹۹۶). یکی از نمونه‌های جنگ بیولوژیکی در این دوره، جنگ بیولوژیکی انگلیس­‌ها علیه بومیان آمریکا درسال ۱۷۶۳ بود که در این سال، کنفدراسیون قبایل بومی امریکا، «شورش پونتیاک [۱۰]» راه انداختند.

آلوده کردن سرخپوستان توسط انگلستان از طریق اهدای پتو‌های آغشته به آبله (۱۷۶۳ میلادی)

در دهه ۱۸۶۰ و ۱۸۷۰ با تحقیقات پاستور و رابرت کخ بود که ثابت شد که میکروارگانیسم ­ها می­ توانند باعث بیماری در انسان و حیوان شوند.

سرخپوستان امریکا از نتایج جنگ فرانسه و سرخپوستان که کنترل کانادا را به انگلیس­ها واگذار کرد و منجر به سلطه انگلیسی ­ها بر منطقه دریاچه ­های بزرگ [۱۱]شد، ناراضی بودند و لذا حملاتی را به مرز‌های شمالی مستعمرات آمریکایی انگلیسی­‌ها راه انداختند. از ۲۲ ژوئن تا ۲۰ آگوست این سال، دلاوری­‌ها [۱۲]، قلعه فورت پیت [۱۳]را، که استحکامات انگلیسی ­ها در بخش جدید پیتسبرگ [۱۴]بود، محاصره کرد و در ۲۴ ژوئن گروهی از دلاوری­ ها، با رهبران قلعه شرط­ بندی کردند که اگر ببازند، پُست خودشان را ترک کنند. در پایان شرط­ بندی، انگلیسی­ ها، غذا و وسایلی را به رؤسای بومیان که در حال رفتن بودند، دادند که در میان این هدایا، پتو‌ها و دستمالی بود که از بیمارستان آبله درون قلعه برداشته شده بود و به امید شیوع بیماری آبله به محاصره کنندگان (بومیان امریکا) دادند. در برخی منابع نوشته شده که پس از این واقعه، تعداد زیادی از بومیان کشته شدند و محاصره قلعه شکسته شد (رانلت، ۲۰۰۰).

دوره دوم: ۱۹۰۰ تا ۱۹۴۵ (فعالیت ­های خرابکارانه)

دوره دوم، سال ­های ۱۹۰۰ تا ۱۹۴۵ است که در این دوره، دولت ­ها برنامه ­های جنگ بیولوژیکی خود را تنظیم کردند، سلاح­‌های بیولوژیکی در جنگ جهانی اول و دوم استفاده شد و بازیگران غیردولتی نیز به سمت استفاده از عوامل بیولوژیکی رفتند. جنگ ­های بیولوژیکی در این دوره به شکل فراگیر مورد توجه بازیگران دولتی و غیردولتی قرار گرفت (کاروس، ۲۰۱۷). علاوه بر این، در این دوره تلاش ­های اولیه ­ای برای کنترل کردن جنگ بیولوژیکی در «پروتکل ۱۹۲۵ ژنو» صورت گرفت که اساساً تولید و استفاده از جنگ بیولوژیکی را ممنوع کردند (ساتپاتی، ۲۰۰۳).

پروتکل ژنو در ممنوعیت استفاده از سلاح‌های شیمایی و بایولوژیک (مصوب ۱۷ ژوئن ۱۹۲۵)

تلاش ­های اولیه ­برای کنترل کردن جنگ بیولوژیکی در «پروتکل ۱۹۲۵ ژنو» صورت گرفت که اساساً تولید و استفاده از جنگ بیولوژیکی را ممنوع کردند.

الف) برنامه­‌های جنگ بیولوژیکی دولت­‌ها

در جنگ جهانی اول، دولت آلمان نخستین کارزار سازمان یافته دولتی را برای جنگ بیولوژیکی به راه انداخت. در این زمان، آلمان ­ها فعالیت ­های خرابکارانه بیولوژیکی را شروع کردند و چندین پاتوژن­ [۱۵]حیوانی اسب و گاو به ویژه آنتراسیس [۱۶](عامل سیاه زخم) و سودوموناس مالی [۱۷](عاملی که سبب مشمشه [۱۸]، نوعی بیماری مشترک میان انسان و دام به ویژه اسب، است) تولید کردند تا در زمان جنگ روی اسب ­های نیرو‌های دشمن اثر بگذارد (کاروس، ۲۰۱۷). همچنین از همین عوامل استفاده شد تا گوسفندان رومانیایی را قبل از صادرات به روسیه آلوده کنند و تلاش­‌هایی برای گسترش وبا در ایتالیا و طاعون در سنت پترزبورگ روسیه توسط آن‌ها صورت گرفت (مؤسسه بین ­المللی تحقیقات صلح استکهلم، ۱۹۷۱).

در طول جنگ جهانی اول، آلمان به دفعات از جنگ‌افزار‌های بایولوژیک استفاده کرد (۱۹۱۸-۱۹۱۴)


در فاصله دو جنگ نیز فرانسه، مجارستان، ایتالیا، ژاپن، لهستان و اتحاد جماهیر شوروی سابق برنامه­‌های مربوط به جنگ بیولوژیکی خود را راه ­اندازی کردند. اما درطول جنگ جهانی دوم، نخستین بار ژاپن از سلاح ­های بیولوژیکی در سطح وسیعی استفاده کرد و هواپیما‌های ژاپنی کک­‌های آلوده را در قسمت­‌هایی از چین رها کردند که منجر به کشته شدن تعداد زیادی از قربانیان غیرنظامی شد (کاروس، ۲۰۱۷؛ فریشکنکت، ۲۰۰۳). ژاپن برنامه ­های جنگ بیولوژیک را از سال­‌های ۱۹۳۲ آغاز کرد و تا پایان جنگ جهانی دوم ادامه داشت و میکروارگانیسم ­های مورد توجه آن‌ها شامل باسیلوس آنتراسیس، کلاستریدیوم پرفرنژنس، نایسریا مننژیتیدیس، ویبرکلر، گونه­‌های شیگلا و یرسینیا پستیس بود (ایتزن و تاکافوجی، ۱۹۹۷). این نظر وجود دارد که بیش از ۱۰ هزار زندانی درنتیجه ایجاد عفونت­‌های آزمایشگاهی بر روی آن‌ها در طول برنامه جنگ بیولوژیکی ژاپن کشته شدند.

همچنین در کانادا در سال ۱۹۳۷ فردریک بنتینگ، برنده نوبل در سال ۱۹۲۳، کانادا را به تنظیم برنامه جنگ بیولوژیکی ترغیب کرد و هرچند تلاش او با مخالفت­‌های جدی روبرو شد، اما تحقیقات اکتشافی در این زمینه تا میانه ۱۹۴۰ در دست اقدام بود. در طول جنگ کانادایی ­ها عوامل جنگی بیولوژیکی زیادی مانند پاتوژن ­های مسئول سیاه زخم و ... را بررسی کردند و کار‌های آن‌ها بخشی از برنامه بریتانیا و امریکا بود (برایدن، ۱۹۸۹).

استفاده از بیماری سیاه زخم به عنوان ابزار جنگی توسط کانادا (۱۹۴۰ میلادی)

در فرانسه نیز بین دو جنگ جهانی برنامه­‌ای تنظیم شد که هم بخش­‌های تهاجمی و هم بخش­‌های تدافعی بود. فرانسه تلاش می ­کرد تا تهدیدات بالقوه را بشناسد و به همین دلیل، روی فناوری­‌ها و فنون انتشار تحقیق کرد و حتی در آزمایشی، میکروارگانیسم ­هایی را در متروی پاریس پخش کرد تا میزان پراکندگی آن‌ها را بررسی کند. همچنین فرانسه در موضوعات دیگری مانند بررسی برخی سموم یا پخش بیماری ­های حیوانی مطالعاتی را انجام داد و در نهایت چند ماه قبل از جنگ جهانی دوم، انواع مختلفی از سلاح ­های بیولوژیکی را مورد بررسی و آزمایش قرار دارد و دنبال این بود تا دستگاه ­هایی را برای انتشار ویروس ­هایی بوجود آورد که روی اسب­‌های دشمن اثرگذار باشد (کاروس، ۲۰۱۷).

در شوروری سابق نیز نخستین آزمایشگاه تحقیقات جنگ بیولوژیکی خود را در سال ۱۹۲۵ به راه انداخت و ابتدا روی آنتراسیس B (عامل بیماری سیاه زخم) و بوتولیسم C (بیماری فلج کننده) مطالعاتی را انجام دادند تا ببینند آیا امکان استفاده از آن‌ها در جنگ بیولوژیکی وجود دارد یا خیر.

استفاده اتحاد جماهیر شوروی از بیماری تیفوس به عنوان جنگ‌افزار (۱۹۲۸)

انگلستان در سال ۱۹۴۰ برنامه جنگ بیولوژیکی خود را تنظیم کرد. آن‌ها حجم زیادی از خوراک دام را به سیاه زخم آغشته کردند و هدف موردنظر آنها، گله­‌های گاو‌های آلمانی­‌ها بود.

نتایج این تحقیقات منجر به ارائه یک برنامه تهاجمی سازمان یافته جنگ بیولوژیکی در سال ۱۹۲۸ شد. این کشور، چند عامل بیماری ­زا مانند آنتراسیس B، بوتولیسم C، فرانسیسلا تولارنسیس [۱۹](تب خرگوش) و پستیس [۲۰](عامل بیماری طاعون) را به عنوان عوامل جنگ بیولوژیکی مورد بررسی قرار داد. درواقع برنامه شوروی حیوانات را هدف قرار می­ داد تا در زمان جنگ روی حرکت اسب­‌ها اثر بگذارد. ویروس ­های مربوط به پا و دهان و عوامل زئونوز [۲۱](بیماری مشترک میان انسان و دام) نیز مورد بررسی قرار گرفت. ازجمله نمونه­‌های تأئید شده استفاده شوروری از سلاح ­های بیولوژیکی، آلوده کردن آلمان­‌ها در اسلاوتا (شهری در اکراین) با ریکتزیا پرووازکی [۲۲](عاملی بیماری تیفوس) از طریق شپش ­های آلوده بود (کاروس، ۲۰۱۷).

همچنین انگلستان در سال ۱۹۴۰ برنامه جنگ بیولوژیکی خود را تنظیم کرد. آن‌ها حجم زیادی از خوراک دام را به سیاه زخم آغشته کردند و هدف موردنظر آنها، گله­‌های گاو‌های آلمانی­‌ها بود. آن‌ها این برنامه را برای زمانی طراحی کردند که اگر آلمان­ها به جنگ بیولوژیکی متوسل شوند، آن‌ها نیز این برنامه را عملیاتی کنند. علاوه بر این، انگلستان آنتراسیس B، بوسلا سوئیس [۲۳]، بروسلا آبورتوس [۲۴]و فرانسیسلا تولارنسیس (تب خرگوش) را مورد توجه قرار داده بود (کارتر و پیرسون، ۱۹۹۹).

آزمایشگاه جنگ بایولوژیک ارتش ایالات متحده (دهه ۱۹۴۰)

امریکا نیز برنامه جنگ بیولوژیکی خود را درسال ۱۹۴۲ ارائه داد. تحقیقات آن‌ها نشان داد که امکان انتقال عوامل بیماری­ زای خاص از طریق قطرات بسیار ریز آب در هوا وجود دارد. همچنین آن‌ها حداقل ۱۸ عامل بیولوژیکی مختلف را مطالعه کردند که برخی از آن‌ها حیوانات و برخی دیگر محصولات زراعی را هدف قرار داده بودند. امریکا تا پایان جنگ نتوانست از جنگ بیولوژیکی استفاده کند، اما مطالعات زیادی را با همکاری انگلستان و کانادا انجام داد و پایه­‌های علمی جنگ بیولوژیکی خود را برای طول جنگ سرد محکم کرد (کاروس، ۲۰۱۷).

ب) برنامه­‌های جنگ بیولوژیکی غیردولتی

در این دوره، علاوه بر دولت ­ها، برخی جنایتکاران و تروریست ­ها نیز تلاش کردند تا پاتوژن­‌هایی را برای استفاده به عنوان سلاح به کار بگیرند. نمونه­‌هایی از چنین اقداماتی را می ­توان در فرانسه، آلمان، هند، ژاپن و امریکا مشاهده کرد. برای مثال در ۱۹۱۶ یکی از ساکنین نیویورک تلاش کرد تا فامیل همسر خود را با آلوده کردن آن‌ها با عوامل بیماری­ زا بکشد که موفق به این کار نشد و نهایت پدر همسر خود را با آرسنیک به قتل رساند (کاروس، ۲۰۱۷).

دوره سوم: ۱۹۴۵ تاکنون (تلفات وسیع)

دوره سوم از سال ۱۹۴۵ به بعد است که بر پیشرفت­‌های صورت گرفته در دوره جنگ سرد، اعم از تشریح برنامه­‌های جنگ بیولوژیکی دولت ­ها به­ ویژه امریکا و شوروی سابق و استفاده از عوامل بیولوژیکی توسط دولت­ها، تروریست­‌ها و جنایتکاران تمرکز دارد (کاروس، ۲۰۱۷). همچنین در این دوره، کنوانسیون سلاح­‌های بیولوژیکی و سمی ۱۹۷۲ مطرح شد.

الف) برنامه­‌های جنگ بیولوژیکی دولت­‌ها

در این دوره سرمایه ­گذاری عظیمی توسط امریکا و شوروی سابق در علم و فناوری جنگ بیولوژیکی صورت گرفت و به جای تکنیک­‌های فعالیت­‌های خرابکارانه، تکنیک­‌هایی برای ایجاد تلفات وسیع بوجود آمد. بر اساس منابع موجود، در فاصله ۱۹۴۵ تا ۲۰۱۵، کمتر از ۲۰ کشور برنامه ­های سازمان یافته­‌ای برای توسعه جنگ بیولوژیکی دارند یا در حال تلاش برای تنظیم آن هستند. این برنامه­‌ها از نظر اندازه و پیچیدگی متفاوت هستند و در وسیع ­ترین برنامه (توسط اتحاد جماهیر شوروی سازمان دهی شده) ۶۰ هزار دانشمند، مهندس، تکنسین و پرسنل دیگر مشغول بوده ­اند. برخی از برنامه­‌ها با استفاده از تکنیک ­های ابتدایی مانند آلوده کردن آب و غذا (اسرائیل در ۱۹۴۸، رودزیا در دهه ۱۹۷۰، افریقای جنوبی در دهه ۱۹۸۰) است. اما کشور‌هایی مانند امریکا و شوروی سابق، قابلیت­‌های عملیاتی خود را برای انتشار عوامل بیولوژیکی در سطح مناطق وسیعی با استفاده از سیستم­‌های پیشرفته توسعه داده ­اند (کاروس، ۲۰۱۷).

برنامه جنگ بیولوژیکی اسرائیل پیش از ۱۹۴۸ آغاز شد و در این سال، عوامل بیولوژیکی مانند آلوده کردن منابع آب در برابر انگلیسی­‌ها و اعراب به کار گرفته شد. پس از آن، اسرائیل برنامه جنگ بیولوژیکی خود را با کمک وزارت دفاع خود تدوین کرد و پژوهش­‌های بیولوژیکی وسیعی را انجام داده و انتظار می­ رود که قابلیت ­های جنگ بیولوژیکی بالایی را بدست آورده باشد (کوهن، ۲۰۰۱).

شوروی سابق نیز برنامه جنگ بیولوژیکی خود را در طول جنگ سرد عملی کرد. این کشور با پیشرفت ­هایی که در حوزه زیست­ شناسی بوجود آمد، قابلیت ­های خود را افزایش داد و بزرگ­ترین و پیچیده­‌ترین برنامه جنگ بیولوژیکی خود را سازمان دهی کرد و مطالعات زیادی روی عوامل بیولوژیکی با هدف حیوانات و محصولات زراعی، مانند ارگانیسم ­هایی که گندم، چاودار و برنج را آلوده می­ کند و یا ویروس­‌های بی­ شماری که روی حیوانات اهلی اثر می­ گذارند، انجام داد. در طول دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ نیز شوروی سابق اقدامات زیادی را انجام داد و پس از فروپاشی شوروی در ۱۹۹۱ نیز این اقدامات بیشتر شد.

در این دوره، پژوهش ­های مختلفی با رویکرد تهاجمی و تدافعی انجام شد و برخی کار‌ها به تقویت عوامل بیولوژیکی پیشین اختصاص یافت و برخی مطالعات نیز به دنبال بررسی عوامل بیماری­ زای در حال ظهور و ایجاد عوامل بیولوژیکی جدید بودند. در روسیه، بیوپریپارت [۲۵]به منظور توسعه پاتوژن­‌های تقویت شده مقاوم در برابر آنتی بیوتیک ­ها سازمان دهی شد. همچنین این کشور برخی بیماری­‌های عفونی نوظهور مانند ویروس ابولا و ماربورگ [۲۶]را مورد مطالعه قرار داد تا از آن‌ها به عنوان عامل جنگ بیولوژیکی استفاده کند و در نهایت ویروس ماربورگ را به این منظور انتخاب کرد.

علاوه بر این، شوروی سابق در تلاش بود تا عوامل بیولوژیکی را که اجزای ژنتیکی را از پاتوژن­های مختلفی می­ گیرد تا ارگانیسمی با خصوصیت منحصربه­ فرد بوجود آورد، توسعه دهد. در سال ۱۹۹۲ بوریس یلتسین، رئیس جمهوری روسیه، اعتراف کرد که این کشور، برخلاف تعهدات کنوانسیون جنگ بیولوژیکی، یک برنامه جنگ بیولوژیکی را انجام داده بود و تعهد داد که آن را خاتمه دهد، اما در سال ۱۹۹۴ از اعترافاتی که کرده بود، عقب­ نشینی کرد. پس از آن، لزوم شفاف بودن برنامه ­های جنگ بیولوژیکی مطرح شد. برای مثال، در سال ۲۰۰۵، وزارت امور خارجه امریکا اعلام کرد که امریکا بر اساس تمامی شواهد موجود حدس می­ زند که روسیه همچنان برنامه تهاجمی جنگ بیولوژیکی خود را برخلاف کنوانسسیون سلاح ­های بیولوژیکی و سمی ادامه می ­دهد (کاروس، ۲۰۱۷). در سال ۲۰۱۲ نیز پوتین بحث توسعه «سیستم ­های تسلیحاتی مبتنی بر اصول جدید» را مطرح کرد که سلاح ژنتیکی بخشی از آن بود (وبگاه فارن پالسی، ۲۰۱۲).


تحقیقات ایالات متحده روی جنگ افزار‌های بایولوژیک در حوزه کشاورزی و دامی (دهه ۱۹۵۰)

نمونه ­ای از جنگ بیولوژیکی که گفته شده توسط امریکا انجام شده، می ­توان به جنگ کره (۱۹۵۰-۱۹۵۳) اشاره کرد که در طول این جنگ، اتحاد جماهیر شوروی، چین و کره شمالی، امریکا را به استفاده از عوامل جنگ بیولوژیکی علیه کره شمالی متهم کردند.

در امریکا نیز ابتدا دانشمندان جنگ بیولوژیکی روی عامل قطرات بسیار ریز آب در هوا تمرکز کردند و درنهایت به توانایی انتشار عوامل بیولوژیکی مهلک در سطح مناطق وسیعی دست یافتند. اما در طول دهه ۱۹۵۰ روی توسعه مهمات ضد محصولات گیاهی [۲۷]تمرکز داشت که هدف آن، کشاورزی شوروی سابق و چین بود. همچنین ارتش آمریکا به عوامل بیولوژیکی و سیستم­‌های پخش آن برای آلوده کردن برنج، گندم و چاودار دست یافت (کربی، ۱۹۹۷) و سلاح­‌های بیولوژیکی مختلفی مانند باسیلوس آنتراسیس عامل بیماری سیاه زخم، فرانسیلا تولارنسیس باکتری عامل تب خرگوش، بروسلا عامل تب مالت، باکتری کوکسیلا بورنتی عامل تب کیو، ویروس عامل آنسفالیت اسب ونزوئلایی، سم بتولینیوم عامل بوتولیسم و عامل بیماری آنتروتوکسین B استافیلوکوکی تولید کرده و حملاتی را انجام داده است.

نمونه ­ای از جنگ بیولوژیکی که گفته شده توسط امریکا انجام شده، می ­توان به جنگ کره (۱۹۵۰-۱۹۵۳) اشاره کرد که در طول این جنگ، اتحاد جماهیر شوروی، چین و کره شمالی، امریکا را به استفاده از عوامل جنگ بیولوژیکی علیه کره شمالی متهم کردند. در سال ­های بعد، امریکا اعتراف کرد که توانایی تولید چنین تسلیحاتی را دارد، اما از آن استفاده نمی ­کند. در واقع امریکا برنامه جنگ بیولوژیکی خود را با تأسیس یک مرکز تولید جدید در ارکانزاس در طول جنگ کرده توسعه داد. همچنین امریکا برنامه تدافعی جدیدی را با هدف توسعه امکان اقدامات متقابل در برابر حملات بیولوژیکی در ۱۹۵۳ راه انداخت. در اواخر ۱۹۶۰ نیز ارتش امریکا انبار مهمات بیولوژیکی را توسعه داد (ایتزن و تاکافوجی، ۱۹۹۷).

همچنین در طول دهه ۱۹۷۰، سلاح ­های بیولوژیکی برای ترور‌های مخفیانه و پنهانی مورد استفاده قرار گرفت. برای مثال، در سال ۱۹۷۸ یک فرد تبعیدی بلغاری در لندن با نام گئورگی مارکف در ایستگاه اتوبوس ایستاده بود که مردی از کنار او رد شد و سر چتر او که آغشته به مواد خاصی بود، به مارکف نزدیک کرد و پس از سه روز او کشته شد. این ترور بعد‌ها با عنوان «قتل چتری» معروف شد و بعد‌ها روشن شد که این ترور توسط سرویس اطلاعاتی بلغارستان انجام شده و شوروی سابق، تکنولوژی ارتکاب آن را به بلغارستان داده است (مؤسسه تحقیقات پزشکی ارتش ایالات متحده برای بیماری­های عفونی، ۲۰۰۱).

در اواخر دهه ۱۹۷۰ نیز ادعا‌هایی مطرح شد مبنی بر اینکه انتشار ذرات ریز آب به رنگ ­های مختلف در هوا توسط هواپیما‌ها و هلی کوپترها، ممکن است نوعی حمله بیولوژیکی به ساکنین لائوس و کامبوج باشد، زیرا افرادی که در معرض این ذرات ریز رنگی در هوا قرار گرفتند، بیمار شدند و مردند. بعد‌ها این حمله به عنوان «باران زرد» نام گرفته و همچنان ابهام در مورد آن وجود دارد و اختلاف نظر درباره آن حل نشده است (ایتزن و تاکافوجی، ۱۹۹۷).

نمونه دیگر، اپیدمی سیاه زخم در ۱۹۷۹ در میان شهروندان سوردلوفسک [۲۸]در روسیه است که اپیدمی تنها در میان افرادی رخ داد که نزدیک تأسیسات میکروبیولوژیکی ارتش شوروی در این شهر زندگی می ­کردند یا در آنجا مشغول به کار بودند. بسیاری از احشام نیز تا فاصله ۵۰ کیلومتری این مرکز به خاطر سیاه زخم تلف شدند (مسلسون و دیگران، ۱۹۹۴). به دنبال این اتفاق، سازمان­های اطلاعاتی اروپا و امریکا اعلام مظنون شدند که این تأسیسات پژوهش ­های مربوط به جنگ بیولوژیکی را انجام می­ دهد. پس از این حادثه، اتحاد جماهیر شوروی تحقیق روی سلا­ح‌های بیولوژیکی خود را به مراکز دوردستی در سیبری انتقال داد. برنامه ­های جنگ بیولوژیکی شوروی سابق تا سال ۱۹۹۵ فعال بود.

در جنگ عراق با ایران، عراق از جنگ ­افزار‌های شیمیایی را ضد ایران و ضد کرد‌های عراق در حلبچه به کار برد

در عراق نیز مشاهدات بدست آمده از جنگ هشت ساله ایران و عراق و جنگ اول خلیج فارس مؤید وجود تسلیحات بیولوژیکی و برنامه جنگ بیولوژیکی در این کشور است. در جنگ عراق با ایران، عراق از جنگ ­افزار‌های شیمیایی را ضد ایران و ضد کرد‌های عراق در حلبچه به کار برد (ایتزن و تاکافوجی، ۱۹۹۷) .. پس از آن، در جنگ جریان جنگ خلیج فارس، امریکا و کشور‌های عضو ائتلاف، از ابزار‌های محافظت کننده و مصون ­سازی سربازان در مقابل خطرات سلاح ­های بیولوژیکی احتمالی استفاده کردند. در اواخر جنگ خلیج فارس در ۱۹۹۹ نیز نمایندگان دولت عراق به نمایندگان سازمان ملل اعلام کردند که عراق تحقیقات گسترده ­ای را برای استفاده از سلاح­‌هایی از باسیلوس آنتراسیس، کلاستریدیوم و پرفرنژنس و توکسین ­های بوتولینوم در سلمان پک، الحکم و جا‌های دیگر داشته است (کادل، ۱۹۹۷).

ب) برنامه­‌های جنگ بیولوژیکی غیردولتی

پس از جنگ جهانی دوم علاوه بر دولت­ ها، جنایتکاران و تروریست­‌ها نیز به استفاده از سلاح­‌های بیولوژیکی توجه داشتند. برای مثال، در سال ۱۹۸۴ رؤسای فرقه راجنیش [۲۹]تصمیم گرفتند که با سرکوب مشارکت رأی دهندگان، دولت را بدست گیرند. آن‌ها غذا‌ها را در رستوران­‌های شهر دلس [۳۰]با سالمونلا تیفی موریوم [۳۱]آلوده کردند که باعث بیماری حداقل ۷۵۱ نفر از مردم شد (کاروس، ۱۹۸۴). نمونه دیگر، کشف مقادیر زیادی از توکسین بوتولینوم درآزمایشگاهی در یک خانه امن از فراکسیون ارتش سرح درپاریس بود که هنوز استفاده نشده بود (کادل، ۱۹۹۷). همچنین در سال ۱۹۹۵، فرقه اوم شینریکیو [۳۲]با گاز سارین به شبکه مترو حمله کرد و پس از تحقیقات، شواهدی از وجود یک برنامه جنگ بیولوژیکی پیدا شد و این فرقه متهم شد که پیش از آن نیز برای حملات بیولوژیکی با استفاده از آنتراکس و توکسین بوتولینوم سه بار تلاش ناموفق در این کشور داشته است (کادل، ۱۹۹۷). در سال ۲۰۱۴ نیز گزارشاتی مبنی بر استفاده از گاز کلر توسط دانش در عراق و سوریه منتشر شد (واشنگتن پست، ۲۰۱۴).

انتظار می­ رود که با پیشرفت­های فناوری ­های جدید در علوم بیولوژیکی، عوامل جنگ بیولوژیکی پیشرفته ­ای ظهور کند که منجر به تحول انقلابی و تغییر پارادایمیکال در جنگ ­های بیولوژیکی آینده شود.

جنگ­‌های بیولوژیکی آینده

درباره روند‌های آینده جنگ ­های بیولوژیکی برخی بر این عقیده هستند که با پیشرفت­‌های مداوم در علوم بیولوژیکی و جهانی شدن مهارت ­ها و فناوری بیولوژیکی و دسترس ­پذیری بیشتر فناوری ­های توانمندساز، استفاده از سلاح­‌های ییولوژیکی بیشتر می ­شود و تعداد بازیگران بیشتری درگیر این برنامه ­ها شوند. در مقابل، برخی معتقدند که توسعه و استفاده از سلاح ­های بیولوژیکی ­بسیار دشوار است و به لحاظ اخلاقی و سیاسی نیز مورد پذیرش جامعه جهانی نیست (کاروس، ۲۰۱۷). همچنین انتظار می­ رود که با پیشرفت­های فناوری ­های جدید در علوم بیولوژیکی، عوامل جنگ بیولوژیکی پیشرفته ­ای ظهور کند که منجر به تحول انقلابی و تغییر پارادایمیکال در جنگ ­های بیولوژیکی آینده شود. عوامل بیولوژیکی آینده، می­ تواند برای سیستم­‌های بیولوژیکی خاص انسانی در سطح مولکولی مهندسی شوند (کومار و دیگران، ۲۰۱۱).

بررسی رویکرد‌های مختلف درباره منشأ طبیعی یا ساختگی ویروس کرونا

با شیوع ویروس کرونا در اغلب کشور‌های جهان، رویکرد‌های مختلفی در ارتباط با ساختگی بودن و انتشار عامدانه یا تصادفی آن و یا منشأ حیوانی داشتن این ویروس مطرح شده است. اما همچنان دلیل علمی و آزمایشگاهی قابل اثبات وجود ندارد، ولی نگاه بازدارنده و پیگیرانه و مراقبتی اقتضای می‌کنم، فرضیه جنگ بیولوژیک را جدی بگیریم.

برخی ویروس کرونا را یک جنگ بیولوژیکی می ­دانند که توسط آمریکا به دلایل اقتصادی و به­ طور خاص، تضعیف و نابودی اقتصادی کشور چین به راه افتاده است.

الف) فرضیات مربوط به ساختگی بودن ویروس کرونا

فرضیه ۱) ویروس کرونا؛ سلاح بیولوژیک امریکا علیه اقتصاد چین

برخی ویروس کرونا را یک جنگ بیولوژیکی می ­دانند که توسط آمریکا به دلایل اقتصادی و به­ طور خاص، تضعیف و نابودی اقتصادی کشور چین به راه افتاده است. این احتمال به ویژه پس از گفتگوی ویلبور راس، وزیر بازرگانی امریکا در شبکه تلویزیونی فاکس نیوز در ارتباط با شیوع کرونا در چین و تسهیل روند بازگشت مشاغل به ایالات متحده قوت گرفت. همچنین چند هفته پیش از انتشار نخستین اخبار در مورد شیوع کرونا، جیمز استافریدیرز، فرمانده سابق نیرو‌های امریکایی مستقر در اروپا، در یادداشتی در نشریه فارین پالیسی مطرح کرد که «در دنیای امروز، سلاح­‌های بیولوژیکی وجود دارند که می ­تواند تا یک­ پنجم جمعیت جهان را به کام مرگ بکشاند «چنین ادعایی از سوی چنین مقامی، نیز تردید‌ها در این زمینه را بیشتر کرده است [۳۳].

در روسیه، سیاستمداران و دانشمندان علوم زیستی معتقدند که ویروس کرونا سلاح بیولوژیکی امریکاست که از دل آزمایشگاه ­های آن‌ها سربرآورده تا جایگاه اقتصادی خود را در جهان حفظ کند. ولادیمیر ژیرینفسکی، نایب رئیس دومای روسیه، آمریکا را عامل اصلی انتشار ویروس کرونا دانسته و در سخنرانی خود توضیح داده که آمریکا مقصر است و از نظر اقتصادی، آمریکایی­‌ها هراس دارند که نتوانند بر چین غلبه کنند و یا حداقل هم­سطح آنان باشند. دیمیتری نوویک، معاون اول رئیس کمیته بین ­الملل پارلمان روسیه، نیز به دست داشتن آمریکا در آنچه در چین در حال وقوع است، اشاره کرده و مطرح می­ کند که امریکا در ساخت سلاح ­های بیولوژیکی فعال است، «ضمن اینکه طرف ­های زیادی در آن ذی نغع هستند که این ویروس­‌ها آزمایش شوند و ببینند چه خواهد شد [۳۴]».


فرضیه کووید-۱۹ به عنوان سلاح بایولوژیک امریکا علیه چین

در روسیه، سیاستمداران و دانشمندان علوم زیستی معتقدند که ویروس کرونا سلاح بیولوژیکی امریکاست که از دل آزمایشگاه ­های آن‌ها سربرآورده تا جایگاه اقتصادی خود را در جهان حفظ کند.

همچنین ایگور نیکولین، دانشمند و زیست­ شناسی روسی که سابقه فعالیت در کمیته سلاح بیولوژیک روسیه را دارد، نیز مطرح کرده که چینی ­ها از هزاران سال قبل از حیوانات مختلف تغذیه می­ کردند و چرا چنین بیماری ­هایی به تازگی بوجود آمده و احتمالاً این ویروس ساختگی و یک طرح و درواقع سلاح بیولوژیک امریکاست [۳۵]که از آزمایشگاه ­های بیولوژیک امریکایی اطراف چین منتشر شده است [۳۶].

در ونزوئلا نیز رئیس جمهور این کشور، نیکلاس مادورو، بر اساس نظریه توطئه، به احتمال تعمدی بودن انتشار ویروس کرونا اشاره کرده و در سخنرانی ملی خود با اشاره به تحلیل ­ها و روند‌های بین­ المللی، توضیح می­دهد که ویروس کرونا ممکن است با هدف جنگ بیولوژیکی علیه چین و اقتصاد این کشور منتشر شده باشد [۳۷].

همچنین برخی رسانه­‌های عربی نیز به احتمال بیولوژیکی بودن این ویروس اشاره کرده ­اند. برای مثال، عبدالباری عطوان، سردبیر روزنامه اینترنت رأی الیوم، آمریکا را عامل انتشار کرونا دانسته و آن را به عنوان یک جنگ بیولوژیکی خوانده است که آمریکا به دنبال شکست تجاری از چین، برای انتقام از چین و نابودی اقتصادی این کشور ساخته است. همچنین وی، انگلیس را شریک امریکا دانسته و توضیح می ­دهد که انگلیس در همه جنگ ­های عراق و سوریه شریک بوده و اگر جنگ بیولوژیک در میان باشد، انگلیس در این جنگ شریک است [۳۸].

در امریکا با «پروژه ژنوم ایرانیان» در دانشگاه استنفورد، ژنوم ایرانی­‌ها در اختیار این دانشگاه قرار دارد و «۲۵ هزار ژن ایرانی در اختیار امریکا و رژیم صهیونیستی» است


فرضیه ۲) سلاح ­های نژادی و هدف­ گیری ملت ­های خاص از جمله ایران بر مبنای DNA

فرضیه دیگر این است که انتشار ویروس کرونا به مثابه یک «سلاح ژنتیکی» در یک جنگ بیولوژیکی علیه ملت­‌های خاصی از جمله ملت ایران است. سلاح­‌های ژنتیکی روی ژنوم ملت­ ها، نژادها، جمعیت‌ها یا گروه ­های خاص اثر می­ گذارند و متناسب با اهداف آن می­ تواند نتایج مختلفی از معلولیت­‌های جسمی یا ذهنی گرفته تا مرگ و نابودی جمعیت خاص مورد نظر داشته باشد (خوبدل، ۱۳۷۹). موضوع مطالعه ژنوم انسان نخستین بار در «پروژه ژنوم انسان» مطرح شد که یک برنامه علمی تحقیقاتی بود که از ۱۹۹۹ شروع شد و تا ۲۰۰۳ به اتمام رسید و هدف آن، کشف ژن ­های تمامی انسان ­ها و تجزیه و تحلیل ساختار DNA انسان و استفاده از آن در بررسی­‌های بیولوژیکی و پزشکی بود (بنی هاشمی، ۲۰۰۹). همچنین در امریکا با «پروژه ژنوم ایرانیان» در دانشگاه استنفورد، ژنوم ایرانی­‌ها در اختیار این دانشگاه قرار دارد و «۲۵ هزار ژن ایرانی در اختیار امریکا و رژیم صهیونیستی» است (کرمی، ۱۳۹۸) که نتایج آن از جمله کشف ضعف و قوت این ژن­ها در بخش نظامی و سیستم­‌های امنیتی استفاده می ­شود.

در گروه تحقیقاتی دانشگاه استنفورد پردیس ثابتی دختر پرویز ثابتی رئیس اداره سوم ساواک شاه و پروفسور رستم مرتبط با رژیم صهیونیستی حضور دارند. بر این اساس فرضیه جدی وجود دارد که هدف گیری‌های خاصی در خصوص نسل ایرانی در تولید کوید ۱۹ مورد نظر بوده که بصورت ناخواسته این ویروس به بیش از ۱۷۰ کشور جهان توسعه پیدا کرده و از جمله کشور مهاجم را بصورت گسترده تحت الشعاع قرار داده است. در عین حال هنوز شواهد علمی قابل اعتماد وجود ندارد و صرفا بر مبنای فرضیات طرح موضوع می‌شود.

در گروه تحقیقاتی دانشگاه استنفورد پردیس ثابتی دختر پرویز ثابتی رئیس اداره سوم ساواک شاه و پروفسور رستم مرتبط با رژیم صهیونیستی حضور دارند.

فعالان شبکه­‌های اجتماعی چین معتقدند که احتمالاً در جریان مسابقات ارتش­‌های جهان در اواخر ۲۰۱۹، ویروس کرونا از طریق آمریکایی­‌هایی که به چین آمدند، وارد این کشور شده است.

فرضیه ۳) انتقال ویروس کرونا از آمریکا به چین

کشور چین تاکنون به­ طور مستقیم درباره احتمال جنگ بیولوژیک بودن ویروس کرونا اظهار نظر قاطعی نکرده، اما تردید‌هایی در این کشور وجود دارد که مخصوصا پس از گزارش شبکه تلویزیونی آساهی ژاپن قوت گرفته است. بر اساس این گزارش، مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ­ها در آمریکا به تازگی اعلام کرده که تردید دارد که بیش از ۱۰ هزار بیماری که بر اثر آنفولانزا در این کشور فوت کرده­ اند، درواقع مبتلا به ویروس دیگری (احتمالاً کرونا) بوده ­اند [۳۹]؛ لذا در این کشور، برخی شبکه­‌های اجتماعی و مقامات خواستار بررسی احتمال فراگیری ویروس کرونا از طرف آمریکا به کشور چین شده ­­اند. فعالان شبکه­‌های اجتماعی چین معتقدند که احتمالاً در جریان مسابقات ارتش­‌های جهان در اواخر ۲۰۱۹، ویروس کرونا از طریق آمریکایی­‌هایی که به چین آمدند، وارد این کشور شده است [۴۰].

یکی از افسران سابق اطلاعاتی رژیم صهیونیستی به نام دنی شوهام، که متخصص جنگ­ افزار‌های بیولوژیک است معقتد است ویروس کرونا یک سلاح بیولوژیکی است که تصادفی یا تعمدی از تأسیسات تحقیقاتی استان هوبئی انتشار یافته است.


فرضیه ۴) انتشار عمدی یا تصادفی ویروس کرونا از آزمایشگاهی در چین

این فرضیه بر اساس ادعای یکی از افسران سابق اطلاعاتی رژیم صهیونیستی به نام دنی شوهام، متخصص جنگ­ افزار‌های بیولوژیک است. وی معقتد است که ویروس کرونا یک سلاح بیولوژیکی است که تصادفی یا تعمدی از تأسیسات تحقیقاتی استان هوبئی انتشار یافته است. در ووهان چین، انستیتو ویروس­ شناسی این شهر و همچنین وجود آزمایشگاه­‌های تحقیقاتی بیولوژیکی در این شهر این فرضیه را مورد توجه گروهی از افراد قرار داده است. هر چند چین این ادعا را رد کرده و افرادی مانند استانیسلاس ریانترا، تحلیل­گر اندونزیایی تروریسم با رد این ادعا توضیح می­ دهد که اگر این ویروس در آزمایشگاه تولید شده باشد، ابتدا باید کارکنان آن آزمایشگاه مبتلا شوند و همچنین اگر چین این ویروس را تولید کرده باشد، منطقی نیست که در کشور خود آن را به صورت فراگیر منتشر نماید [۴۱].

ب) ویروس کرونا به عنوان پدیده ­ای طبیعی با ریشه حیوانی

در مقابل، برخی با رد نظریه توطئه بر این باورند که این ویروس کاملاً منشأ حیوانی دارد و احتمال جنگ بیولوژیکی بودن آن توسط امریکا را رد کرده ­اند. برای مثال، نشریه پزشکی لنست و متخصصانی از دانشگاه کالیفرنیا یا بنیاد ملی بیماری­‌های عفونی در واشنگتن توضیح می­ د هند که این ویروس مانند مورد سارس و مرس، ریشه در حیوان دارد و از حیوان به انسان سرایت کرده و پدیده ­ای طبیعی است [۴۲].

سیاست‌های مراقبتی فرضیه شیوع کرونا به عنوان جنگ زیستی

صرف نظر از بحث امکان یا عدم امکان اثبات ماهیت جنگ بایولوژیک شیوع بیماری کووید ـ ۱۹، تجربه‌های تاریخی اثبات شده و درنظر گرفتن واقعیت فقدان التزام به اصول اخلاقی، الهی و انسانی از سوی کشور‌های استعمارگر و سلطه‌گر و بی‌تفاوتی آن‌ها در قبال جان انسان‌ها (خواه شهروندان خود یا شهروندان سایر جوامع)، عقل سلیم بر پیش‌بینی تمهیدات لازم برای مقابله با جنگ‌های بایولوژیک حکم می‌کند. لذا، توجه به سیاست‌های مراقبتی زیر در پیشگیری و به حداقل رساندن نفوذ این نوع جنگ‌افزار‌ها و مقابله با آن برای پیشگیری از دستیابی به اهداف عملیاتی در این نوع جنگ‌ها موضوعیت می‌یابد.

سیاست ۱: بازنگری و بازتعریف مفهوم «جنگ‌افزار» و «میدان جنگ» بر اساس ماهیت سلاح‌های در حال ظهور

شیوع قابلیت‌هایی مانند افزایش تعداد و کیفیت حسگر‌ها (در هر دو حوزه نظامی و مدنی) که به صحت عملکرد هدفگیری و همچنین دشواری پنهان سازی افراد، ماشین‌ها و ابزارآلات در نبرد‌های نظامی می‌شود و همانطور که افراد بیشتر و بیشتر ابزار‌های الکترونیک را استفاده می‌کنند، توانایی پیگیری فرد توسط امضای الکترونیک و ردپای الکترونیک ساده‌تر می‌شود، لزوم بازتعریف جنگ‌افزار و مفهوم میدان جنگ را پیش می‌کشد. مشابهاً، با پائین آمدن هزینه شناسایی دی. ان.‌ای افراد، ردیابی فردی از طریق استفاده از دی. ان.‌ای نیز ممکن می‌شود. ما همچنین شاهد توسعه کیفی ابزار‌های جنگی محیطی هستیم که انسان را برای گسترش بیماری‌ها از طریق حشرات یا سازه‌های هیبریدی حشره – ماشین قادر می‌سازد. بنابراین، محصولات کشاورزی و دامداری نیز می‌تواند مورد نابودی قرار گیرد یا به عنوان ابزار‌هایی برای ناتوان کردن یا کشتار جمعی انسان‌ها مورد استفاده قرار گیرد.

سیاست ۲: تقویت آمادگی مدنی از طریق آموزش رسمی

در حالی که آموزش آمادگی نظامی، تمهیدی برای وضعیت خاص جنگی در نظام آموزشی ایران پیش‌بینی شده است، در کنار آن، آموزش آمادگی مدنی به معنای قابلیت شهروندان در تشخیص وضعیت‌های امنیتی، مراقبت از خود و همنوعان در این شرایط، پیشگیری از بروز یا وخامت آن و به طور کلی هر نوع دانش و اطلاعاتی که ضریب موفقیت دشمن در نبرد‌های بایولوژیک را افزایش می‌دهد، ضرورت دارد. در عین حال، چنین آموزشی بایستی با پرهیز از ایجاد هراس عمومی و تشدید تخیل اجتماعی به شیوه‌هایی واقع‌بینانه و مبتنی بر اصول شناختی و آموزشی متناسب با سن افراد باشد.

سیاست ۳: تقویت شفافیت در رویه‌های بهداشتی و سلامت غذایی کشور

یکی از موانع اصلی در مدیریت افکار عمومی و شایعات در ایران، فقدان شفافیت لازم در حوزه سیاست‌های غذایی و بهداشتی است. به عنوان مثال، پس از سال‌ها جدال بی‌پایان در خصوص سرطان‌زایی محصولات تراریخته یا بحث بر سر دلایل افزایش آمار بیماران سرطانی در ایران، همچنان قانونی در زمینه لزوم تفکیک محصولات تراریخته در فرایند توزیع تعریف نشده است. کم‌توجهی به چنین امور خطیری یکی از عوامل توسعه بی‌اعتمادی مردم به حاکمیت و تشدید این تصور است که حاکمیت نسبت به سلامت عمومی بی‌تفاوت است یا به دلایل منفعت‌طلبانه، واقعیت‌های هراسناک را از شهروندان مخفی نگاه می‌دارد. بدیهی است در چنین شرایطی، تشخیص واقعیت از شایعه حتی برای متخصصان و محققان ساده نیست و در صورت تشخیص، امکان مجاب‌سازی افکار عمومی برای اغلب محققان و متخصصان صدیق و بی غرض، مقدور نخواهد بود.

توسعه و نهادینگی بی‌اعتمادی بین مردم و حاکمیت، زمینه را برای نفوذ دشمن در هدایت افکار عمومی در شرایط نفوذ از طریق جنگ‌افزار‌های بایولوژیک افزایش می‌دهد. در چنین شرایطی، ممکن است مردم اعتماد به دشمن را نسبت به اعتماد به حاکمیتی که از نظر ایشان پنهان‌کار و غیرشفاف است ترجیح دهند.

سیاست ۴: پیشگیری از کپی‌برداری سهل‌انگارانه یا سوداگرانه محتوای شبهه علمی، خصوصاً در حوزه زیست‌فناوری

در حالی که سنت «ایران ساخت» «مشابه خارجی»، امروزه به یک ارزش عمومی در حوزه تولید علم، فناوری و کالا و خدمات در ایران تبدیل شده است، بایستی دانست که بسیاری از مسیر‌های به ظاهر علمی و تحقیقاتی، در عمل ریل‌گذاری دشمن برای نابودگری از طریق کنترل تولید زیست‌فناوری در کشور‌های آماج است. بخش اعظم این قبیل اقدامات از سوی فرصت‌طلبانی دنبال می‌شود که عمدتاً خود را به عنوان مخترع یا کارآفرین به افکار عمومی معرفی می‌کنند. تقویت محیط قانونی و تعریف فرایند‌های استاندارد تائید و نظارت تا حد بالایی می‌تواند مخاطره موجود را کاهش دهد.

انتهای پیام/ 

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.