سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

مردم دلتنگ فرمانده قلب‌ها

مردم در پنج شنبه پایان سال با قرائت قرآن، دل هایشان را روانه مزار فرمانده قلب ها، سردار شهید حاج قاسم سلیمانی می‌کنند.

  به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از کرمان ، پنج شنبه‌های پایان سال، دلمان می‌گیرد، دلمان تنگ می‌شود برای آن‌ها که سال یا سال‌های گذشته در کنارمان بودند و با هم منتظر آمدن بهار می‌شدیم، بهاری که نوید بخش امید است و خبر از جوانه زدن می‌دهد.

مردم ایران پنج شنبه آخر امسال به رسم سال‌های گذشته از رفتگانی یاد می‌کنند که سال‌های قبل، گرمابخش محافلشان بودند.

تقویم ۹۸ را که ورق می‌زنیم آن زمان که به ۱۳ دی ماه می‌رسیم، همه دل تنگی هایمان بیشتر می‌شود، برای او که افتخار کشور و جهان است.

امسال جای خالی فردی در قلب‌های همه مردم جهان حس می‌شود که فرمانده قلب‌های مردم جهان بود.

دلمان بی قرار می‌شود برای سردار دل ها! سرداری که همه با دل و جان برای استقبال از بدرقه پیکرش آمدند. کوچه‌ها و خیابان‌های شهر‌ها از حضور پرشکوه عاشقان این سردار، حیرت زده شده بودند. حضوری عظیم و تاریخی که وحدت و هم بستگی از هر قشری را به نمایش گذارده بود.

حضوری که حاج قاسم خودش برای کشور می‌خواست و چه زیبا در سخنانش همه مردم را فرزندان این جامعه می‌دانست و برای حضور همه، آغوشش را باز می‌کرد.

سردارم! امروز در آخرین پنج شنبه سال دل‌های همه آن‌ها که دلت برای هدایتشان بی قرار بود، ملتهب شده است، آخر مگر می‌شود، کسی چنین سخنانی از تو بشنوند و دلتگت نشود: «من و آدم‌های خودم. من و رفقای خودم. من و مرید‌های خودم. این بی‌حجاب است، این باحجاب است. این چپ است، آن راست است، این اصلاح طلب است، او اصولگراست، خب پس چه کسی را می‌خواهید حفظ کنید؟ همان دختر کم‌حجاب دختر من است. دختر ما و شماست؛ نه دختر خاص من و شما؛ اما، جامعه ماست... جامعه ما، خانواده ماست. این‌ها مردم ما هستند و جامعه ما هستند»

این پنج شنبه، همه مردم دل تنگ سرداری می‌شوند که نامش با مقاومت گره خورده، مقاومتی که بوی حسین (ع) و زینب (س) می‌دهد. جبهه‌های مقاومت و دفاع مقدس از حضور و نبرد‌های سردار مقاومت، مدهوشند.

«خداوندا! پاهایم سست است. رمق ندارد. جرات عبور از پلی که از جهنم عبور می‌کند، ندارد. من در پل عادی هم پاهایم می‌لرزد، وای بر من و صراط تو که از مو نازک‌تر است و از شمشیر بُرنده تر؛ اما، یک امیدی به من نوید می‌دهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم. من با این پا‌ها در حَرَمت پا گذارده ام و دورِ خانه ات چرخیده ام و در حرم اولیائت در بین الحرمین حسین (ع) و عباست (ع) آن‌ها را برهنه دواندم و این پا‌ها را در سنگر‌های طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. امید دارم آن جهیدن‌ها و خزیدن‌ها و به حُرمت آن حریم ها، آن‌ها را ببخشی.» فرازی از وصیت نامه سردار سلیمانی


سید الشهدای مقاومت! این قدر از جاماندگیت از کاروان دلدادگی گفتی که عاقبت بزرگترین پاداش را از آن خود کردی «شهادت پاداش تلاش بی‌وقفه او در همه این سالیان بود.» مقام معظم رهبری مدظله العالی»

فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله! مردم کرمان هر زمان که فداکاری‌ها و رشادت‌های تو در لحظه لحظه جبهه، جهاد و جنگ را تداعی می‌کنند، اشکی برآمده از عشق به مردی را بر گونه‌های خود میهمان می‌کنند که رفتاری کریمانه داشت.

فرمانده عزیز! مردم دیار کریمان تمام رشادت‌های تو و هم رزمانت در لشکر برادران را فراموش نمی‌کنند.

«نکته‌ای هم خطاب به مردم عزیز کرمان دارم؛ مردمی که دوست داشتنی اند و در طول ۸ سال دفاع مقدس بالاترین فداکاری‌ها را انجام دادند و سرداران و مجاهدین بسیار والامقامی را تقدیم اسلام نمودند. من همیشه شرمنده آن‌ها هستم. هشت سال به خاطر اسلام به من اعتماد کردند؛ فرزندان خود را در قتلگاه‌ها و جنگ‌های شدیدی، چون کربلای ۵، والفجر ۸، طریق القدس، فتح المبین، بیت المقدس و غیره  روانه کردند و لشکری بزرگ و ارزشمند را به نام و به عشق امام مظلوم حسین بن علی (ع) به نام ثارالله، بنیانگذاری کردند. این لشکر همچون شمشیری برنده، بار‌ها قلب ملتمان و مسلمان‌ها را شاد نمود و غم را از چهره آن‌ها زدود.» فراز‌هایی از وصیت نامه سردار سلیمانی


 

و در آخرین پنج شنبه سال، همه خانواده‌های شهدا در کنارشان نبود کسی را حس می‌کنند که برای فرزندان شهدا، همچون پدر و برای مادران و پدران آن ها، همچون فرزند بود.

«فرزندانم، دختران و پسرانم، فرزندان شهدا، پدران و مادران باقیمانده از شهدا،‌ ای چراغ‌های فروزان کشور ما! خواهران و برادران و همسران وفادار و متدینه شهدا! در این عالم، صوتی که روزانه من می‌شنیدم و مانوس با آن بودم و همچون صوت قرآن به من آرامش می‌داد و بزرگترین پشتوانه معنوی خود می‌دانستم، صدای فرزندان شهدا بود که بعضا روزانه با آن مانوس بودم؛ صدای پدر و مادر شهدا بود که وجود مادر و پدرم را در وجودشان احساس می‌کردم.» فراز‌هایی از وصیت نامه سردار سلیمانی

سلیمانی عزیز! رفتارت چه بزرگ منشانه بود که همچون حضرت سلیمان (ع) با وجود قدرت و مکنت مغرور نشدی و متواضعانه با همه برخورد می‌کردی و با وجود درجه‌های بالایی، چون: ذوالفقار برای سنگ مزارت درجه‌ای ساده؛ اما، با محتوا را انتخاب کردی سرباز قاسم سلیمانی!

سردار شهید حاج قاسم سلیمانی! مردمان ما، همه از کوچک و بزرگ و خرد و کلان برای آنکه راهت را ادامه بدهند، جامه آماده باش را بر تن کرده اند و همه برآن نام قاسم سلیمانی را حک کرده اند.


شادی روح همه شهدا و به خصوص شهدای مقاومت صلوات می فرستیم و از خداوند منان می‌خواهیم شفاعتشان را در قیامت نصیب و روزیمان فرماید. آمین.

یادداشت از معصومه یحیی زاده

انتهای پیام/ م

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.