سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

ترک عادت، همیشه موجب مرض نیست

امسال، به خاطر پیشگیری از شیوع ویروس کرونا، باید آیین‌هایی که در نوروز به انجامش عادت داریم ترک کنیم و مطمئن باشیم که ترکش، نه‌تن‌ها موجب مرض نیست، بلکه دافع آن هم هست.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، سال‌های زیادی است که عادت داریم پیش از نوروز بازار را گز کنیم، سمنو بپزیم، به مزار درگذشتگان سر بزنیم، دو به دو از روی آتش بپریم، سال نو را خانۀ بزرگ‌تر‌ها و دورهم تحویل بگیریم، با اقوام دور و نزدیک دید و بازدید داشته باشیم و بالاخره، نحسی سیزده را دسته‌جمعی در طبیعت به در کنیم؛ امسال، اما به خاطر پیشگیری از شیوع ویروس کرونا، باید این آیین‌ها که به انجامش عادت داریم ترک کنیم و مطمئن باشیم که ترکش، نه‌تن‌ها موجب مرض نیست، بلکه دافع آن هم هست.

اینکه یک آیین چگونه در طول قرون و اعصار تداوم پیدا می‌کند و موضع انسان، طی مواقع بحرانی، در مواجهه با این آیین‌ها چیست؟ سؤالاتی است که ما پاسخ آن را از مسعود آلگونه جونقانی، عضو هیأت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان و اسطوره‌شناس خواسته‌ایم و شما می‌توانید مشروح گفت‌وشنود ما را با این مدرس دانشگاه، در ادامه بخوانید:

آیین‌ها چگونه شکل گرفتند؟

تعامل بین اسطوره و آیین همواره وجود داشته. در طول تاریخ تکامل بشر، انسان شروع به تبیین هستی می‌کند و به ضرورت‌هایی روی می‌آورد که این ضرورت‌ها نظام اسطوره‌ای را شکل می‌دهند؛ چنان‌که امروز همۀ رویداد‌ها زیرمجموعه نظام علمی تبیین می‌شوند. برای مثال در ادواری از تاریخ وقتی طاعون بروز می‌کرد انسان آن را ناشی از ارادۀ نیرو‌های شریر می‌دانست و می‌کوشید با قربانی کردن و خلق آیین‌های پیچیدۀ دیگری خدایان شریر طبیعت را مجاب کند که به او آسیب نزنند، امروز، اما از علم پزشکی برای رفع این مشکل مدد می‌جوید.

چرا برخی از آیین‌هایی که در تعامل با اساطیر پدید آمده‌اند، تداوم داشته و برخی فراموش‌شده‌اند؟

چنان‌که از مهرگان و بهمنگان و تیرگان و...، فقط نوروز برای ما مانده! باید توجه داشت که آیین‌ها ممکن است در طول زمان کارکرد اولیه خود را از دست بدهند. در دورۀ اسطوره‌ای، آیین‌ها کارکرد حداقلی امروز را نداشته‌اند به این معنی که اگر کشاورزی آیین باران‌زایی را انجام نمی‌داد فقط از یک آیین اجتماعی سربازنزده بلکه بارش باران را به تعویق انداخته بود.

در آن نظام کنترل جهان صرفاً از طریق انجام این آیین‌ها ممکن است، اما امروزه ما فقط به دلیل روابط انسانی و مناسبت‌های اجتماعی آن‌ها را به‌جا می‌آوریم. برای نمونه در گذشته «نامزد کردن» همراه با تغییر اسم زن و مرد بوده و کسی که ازدواج می‌کرد به مرحله جدیدی از زندگی وارد می‌شد که بدون تغییر نام و گرفتن نامی جدید هویت او به خطر می‌افتاد.

در شاهنامه هم می‌خوانیم که فریدون، نام پسرانش را وقتی سلم و تور و ایرج می‌گذارد که آن‌ها به خواستگاری دختران سرو، پادشاه هاماوران رفته و از آن‌ها قول ازدواج گرفته‌اند. امروز، اما از «نامزد کردن» فقط لفظ آن برای ما مانده و هیچ‌کس بعد از نامزدی نامش را تغییر نمی‌دهد.

در گذشته، اسطوره جهان را تبیین می‌کرد و آیین‌ها کنش‌هایی بودند که طبیعت را برای مصالحه با بشر، آسیب نزدن به او و برآورده کردن آرمان‌هایش مجاب می‌کردند. در گذر زمان، آیین‌هایی که توانستند با تغییر کارکرد در ساختی دیگر نقشی از خود نشان بدهند، به‌جا ماندند و بقیه فراموش شدند.

امروز دیگر چهارشنبه‌سوری و نوروز و هفت‌سین و سیزده به در، کارکرد کلاسیک خود را ندارد و ما خانه را نه برای خوشامد ارواح مردگان که برای پذیرایی از زندگان تمیز می‌کنیم. در گذشته سبزه را به آب می‌انداختند تا همراه آب به جهان مردگان برود و برای آن‌ها زندگی به ارمغان ببرد، اما امروز بدون چنین هدفی این کار را انجام می‌دهیم. پس قرارداد‌های اجتماعی این آیین‌ها تغییر کرده و با کارکردی دیگر همچنان برجای‌مانده‌اند.

در وجود انسان امروزی نظام اسطوره‌ای جای خودش را تماماً به نظام علمی داده؟

انسان مدرن هنوز هم دارای لایه‌های خرافی و اسطوره‌ای است، منتها این لایه‌ها درون او ضعیف‌تر و پنهان‌تر است. او در قرن بیست‌ویک می‌خندد و وقتی زیاد خندید، با خودش می‌گوید: نکند امروز که زیاد خندیدم اتفاق بدی برایم بیفتد؟ و هنوز هم وقتی ترس شدیدی به او هجوم می‌آورد، به همان تبیین اسطوره‌ای پناه می‌برد. پس این نظام‌ها در وجود انسان مدرن از بین نرفته، فقط پنهان‌شده است.

حالا ما از یک‌سو با پدیده‌ای به نام «کرونا» روبروییم و از سوی دیگر با آیین‌های کهن نوروزی. با این حساب، این روز‌ها درون هر یک از ما جنگی بین نظام اسطوره‌ای و علمی برپاست.

لایه‌های مختلفی که از آن نام بردیم درون ایرانی‌ها قوی‌تر است، چون آن‌ها مدرنیسم را به شکل درونی تجربه نکرده و به‌واسطه تعامل با غرب با آن آشنایی پیداکرده‌اند. به همین دلیل امروز که بحث کرونا به میان آمده، بر اساس شدت و ضعف هر یک از آن لایه‌ها، در اطراف ما نیز دسته‌های مختلفی به وجود آمده؛ عده‌ای مرگ را به سخره گرفته‌اند؛ فکر می‌کنند کرونا برای سوسول‌ها و ضعیف‌هاست و با داش‌مشتی‌ها کاری ندارد، بنابراین مثل سابق به روزمرگی‌شان مشغول‌اند. عده‌ای تصور می‌کنند توسل و توکل در تضاد با پیشگیری و پرهیز است، و عده‌ای دیگر نیز معتقدند که این ویروس به انسان آسیب می‌زند و برای مبتلا نشدن خود را قرنطینه می‌کنند و توصیه‌های بهداشتی و پزشکی را جدی می‌گیرند.

دسته سوم را می‌توان متقاعد کرد از آنجاکه آیین‌ها امروز دیگر کارکرد هستی‌شناسی سابق را ندارند، مادامی‌که انجامشان انسان را در خطر بیندازد، تعویق و تعلیقشان صدمه‌ای به ساحت فرهنگی این آداب نمی‌زند. کما اینکه طواف خانه خدا هم تعطیل شد؛ چراکه تعویق این کار آسیبی به ساحت باور یک انسان به خداوند نمی‌زد. فکر می‌کنم با روشنگری دربارۀ همین تغییر کارکرد‌ها بتوانیم از این دوره عبور کنیم بی‌آنکه به انسان و باور‌ها و آیین‌های او آسیبی برسد.

منبع: ایسنا

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.