سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

روسیاهی رسانه‌های ضد ایرانی در مقابل آزمون کرونا

در حالی که محافل رسانه‌ای غربی مشغول طعنه زدن علیه ایران بودند، موضوع ویروس کرونا موجب رسوایی بزرگ در کشور‌های غربی شده است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،در اوج بحران کرونا، انتخابات سراسری در فرانسه برگزار شد. به همین سادگی؟! آن‌هم بعد از اینکه رسانه‌های فارسی‌زبان مواجب‌بگیر فرانسه و دیگر دوستان اروپایی و آمریکایی‌اش، نزدیک به یک‌ماه در بوق و کرنا کردند که چرا جمهوری اسلامی با وجود چند مبتلای به ویروس کرونا، انتخابات مجلس را برگزار کرده است؟

رئیس جمهور فرانسه گفت: «برگزاری این انتخابات برای اطمینان یافتن از تداوم دموکراسی در کشور ما ضروری است.» پس انتخابات با وجود بیش از چهار هزار مبتلای به ویروس کرونا در این کشور، برگزار شد. آن هم نه انتخاباتی همانند انتخابات مجلس که لغو آن مستوجب هزینه‌های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی غیرقابل محاسبه باشد. انتخابات محلی شهرداران و شورا‌های شهر؟!
از آن جالب‌تر شاید سخنان نخست‌وزیر انگلیس است. جانسون گفت: «بسیاری از خانواده‌ها عزیزانشان را از دست خواهند داد...، ولی نه برگزاری رویداد‌های عمومی همانند مسابقات ورزشی را تعطیل می‌کنیم و نه مدارس را... مشورت‌های علمی نشان می‌دهد تداوم برگزاری این رویداد‌ها تأثیر اندکی بر شیوع ویروس خواهد داشت.»

باورتان می‌شود؟! قریب یک‌ماه است رسانه خاندان سلطنتی انگلیس، بی‌بی‌سی فارسی یقه خود را پاره کرده که جمهوری اسلامی با برگزاری انتخابات، قرنطینه نکردن قم و بقیه شهرها، تعطیل نکردن کشور و... به مردم خود خیانت کرده است. آیا عناصر خارج‌نشین مواجب‌بگیر غرب و دنباله‌های داخلی‌شان، بعد از این رسوایی دیگر می‌توانند سر خود را بالا بگیرند؟!

رئیس جمهور آمریکا هم در دو هفته اول شیوع کرونا را یک مسئله بی‌اهمیت می‌دانست که حفظ اقتصاد به آن ارجحیت دارد.

آنوقت مواجب‌بگیران همین کشورها، چند هفته است می‌گویند جمهوری اسلامی خیانت بزرگی کرده! حال آنکه کشور ما مدارس و دانشگاه‌ها را در همان هفته اول تعطیل کرد و به‌دنبال آن اجتماعات و رویداد‌های عمومی را لغو نمود و حتی اماکن زیارتی را بست. تمامی این اقدامات وقتی انجام شد که تعداد مبتلایان به چند ده نفر هم نمی‌رسید. اکنون چگونه است که اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها با وجود چند هزار نفر مبتلا هم به داد مردم خود نمی‌رسند؟!

حلقوم‌های دشمن، چند هفته است خودزنی می‌کنند که اگر قم قرنطینه می‌شد، نه تنها ایران که جهان نجات پیدا می‌کرد از گسترش کرونا! ولی نمی‌گویند که اگر مسئله اینقدر ساده است چرا اربابان آمریکایی‌شان همین اقدام را در خصوص سیاتل انجام ندادند. شهری که اولین موارد ابتلا در ایالات متحده از آنجا گزارش شد؟ چرا جان ۳۲۰ میلیون آمریکایی را بازیچه مصالح ۷۰۰ هزار سیاتلی کردند؟ یا چرا ایتالیایی‌ها همان روز اول، منطقه مرفه‌نشین لومباردی را قرنطینه نکردند تا اکنون جهانی را آلوده به کرونا نکرده باشند؟ یا چرا آلمانی‌ها و ژاپنی‌ها و سوئدی‌ها و استرالیایی‌ها و کانادایی‌ها و ...؟

حقیقت این است که همه این کشور‌ها دلایلی برای اقدامات خود دارند. دلایلی که از نگاه مسئولان‌شان خیلی هم منطقی و علمی جلوه می‌کند. اما مشکل اینجاست که مخاطب ایرانی تحت یک بمباران بی‌سابقه تبلیغاتی از سوی حقوق‌بگیران همین کشور‌های به‌اصطلاح پیشرفته است. اصحاب توییتر و اینستاگرامی که وظیفه‌شان، زشت و تاریک نشان دادن همه چیز در ایران است. همه آن چیز‌هایی که در همه جهان نشانه افتخار و پیروزی است، در ایران نشانه‌ای از شکست است. تبلوری از عقب‌ماندگی و ناکارآمدی!

تلاش این رسانه‌ها برای تحقیر و تمسخر ایران و ایرانی اکنون بیش از گذشته نقش بر آب شده است. تصاویر صف‌های طولانی و فروشگاه‌های غارت‌زده و جنگ و جدال مردم برای کسب مقداری مواد غذایی و بهداشتی بیشتر در ژاپن و کره جنوبی و آمریکا و اروپا و استرالیا را مرور کنید؟! هنوز هم عملکرد کشوری که تحت شدیدترین تحریم‌های بین‌المللی بوده، از تحریم‌کنندگان اروپایی و آمریکایی خود بهتر است. نگاهی به جدول آمار جهانی کرونا بیندازید. سرعت رشد مبتلایان، فوت‌شدگان و بهبودیافتگان در ایران را با ایتالیا و اسپانیا و فرانسه و آلمان و آمریکا مقایسه کنید.

واکنش جامعهًْ‌المصطفی به اظهارات تفرقه‌انگیز مولوی عبدالحمید
روابط عمومی جامعهًْ‌المصطفی با صدور بیانیه‌ای به اظهارات مولوی عبدالحمید و سوءاستفاده از ماجرای کرونا و نسبت دادن این گونه حوادث به اعتقاد یا عملکرد مردم ایران و نظام اسلامی واکنش نشان داد.

به گزارش خبرگزاری حوزه در بیانیه جامعهًْ‌المصطفی آمده است: اخیراً فیلم کوتاهی از سخنان جناب آقای مولوی عبدالحمید منتشر شده که حاوی القای شبهاتی است که لازم دیده شد نسبت به آن‌ها توضیح داده شود. ایشان به کدام دلیل ادعا کرده اند که منشأ شیوع ویروس کرونا در ایران، دانش پژوهان چینی المصطفی بوده اند؟ آیا مدرکی به جز ادعای رسانه‌های معاند در این زمینه وجود دارد؟ آیا تاکنون هیچ مقام رسمی چنین ادعایی را تأیید کرده و آیا مدرک و مستندی در این زمینه ارائه شده؟

این بیانیه می‌افزاید: انتظار می‌رود یک عالم دینی در بیان مطالب خود دقت بیشتری داشته باشد. چه دلیل ایشان حضور طلاب اهل سنت در مراکز آموزشی المصطفی را مغایر با سیاست تقریب مذاهب اسلامی شمرده‌اند، حال آنکه این حضور، خود نشانه‌ای از سیاست تقریب مذاهب است.

برنامه‌های آموزشی المصطفی برای این عزیزان مبتنی بر فقه و کلام اهل سنت و البته با رویکرد تقریبی و اعتدالی و در مقابل سیاست تکفیری و افراطی است که متأسفانه در برخی مراکز دیگر شاهد آن هستیم. این ادعای شستشوی مغزی دانش پژوهان، اهانت به صد‌ها فاضل و عالم اهل سنت که مدارج علمی برجسته‌ای را واجد بوده و هستند و در عین حال، برای طی مراحل تحصیلات تکمیلی و به ویژه دوره دکتری تحصیل در المصطفی را برگزیده اند، نیست؟ ابتلائات الهی همواره برای همه انسان‌ها در طول تاریخ بوده است و به یاری خداوند، ملت ما از این ابتلا هم مانند دیگر آزمایش‌ها سربلند عبور خواهد کرد.

سوءاستفاده از این موقعیت‌ها و نسبت دادن این گونه حوادث به اعتقاد یا عملکرد مردم ایران و نظام اسلامی، مصداق روشن ناسپاسی است. البته یقیناً برادران و خواهران اهل سنت ما به خوبی به این مسائل وقوف دارند و حامیان پشت پرده اختلاف افکنی مذهبی در ایران عزیز را می‌شناسند.

شرق: روحانی به کنترل از راه دور معتقد است
عضو شورای شهر تهران می‌گوید: دولت باید به مسئولیت‌های خود عمل کند تا رهبری مجبور به ورود به مشکلات عادی نشود.

سیدحسن رسولی در روزنامه شرق نوشت: صدور فرمان فرماندهی معظم کل قوا خطاب به رئیس ستاد نیرو‌های مسلح جمهوری اسلامی ایران مبنی بر تشکیل قرارگاه مرکزی بهداشتی - درمانی با هدف پیشگیری از شیوع ویروس کرونا و بررسی دقیق فرضیه حمله بیولوژیک بودن بلیه جاری کشور از جهات گوناگون قابل تحلیل و ارزیابی است. اهتمام رهبری به صیانت از جان ایرانیان و تامین حق حیات آنان در مقابل این بیماری جهانی جان‌مایه این فرمان بوده که موجب افزایش امید به آینده و قدردانی و امتنان است. در جست‌وجوی چرایی صدور فرمان تشکیل قرارگاه مذکور سوالات اساسی ذیل قابل طرح است.

مبانی واگذاری مسئولیت ستاد بحران به وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از سوی رئیس‌جمهور چیست؟ آیا وزیر بخشی از جایگاه قانونی و اقتدار لازم فرابخشی و حاکمیتی برای فرماندهی و ریاست ستاد بحران را که اثربخشی آن مستلزم فرمان‌پذیری تمامی بخش‌های حاکمیتی و خدماتی کشورش بوده برخوردار است؟ البته تلاش‌های ایثارگرانه جامعه خدوم بهداشتی و درمانی تحت مدیریت ایشان ستودنی است. حدود سه دهه در حوزه مدیریت داخلی کشور، استانی و منطقه‌ای افتخار مسئولیت فرابخشی و حاکمیتی داشته‌ام. به یاد نمی‌آورم این سبک و سیاق مدیریتی در هیچ‌کدام از حوادث و وقایع مهم پیش آمده، اعمال شده باشد.
آقای وزیر کشور پس از قریب به هفت سال حضور در جایگاه قانونی حوزه مسئولیت‌های خویش با علم به ناکارآمدی این واگذاری - اختیار به یک وزارتخانه خدماتی و آموزشی - چرا از جایگاه حقوقی و سازمان عریض و طویل تحت امر خود صیانت نمی‌کند؟

آقای رئیس‌جمهور که در راس قوه مجریه و رکن اساسی حاکمیت جمهوری اسلامی با رای مردم و تنفیذ رهبری قرار گرفته‌اند، چرا طی این مدت از ظرفیت شورای امنیت کشور و شورای عالی امنیت ملی در حد اعلا استفاده نکرده‌اند؟

در صورتی که این مقام ارشد به موقع و با ابتکار عمل نسبت به انجام ماموریت‌های خویش اقدام کرده بودند، آیا رهبری چنین فرمانی را صادر می‌کردند؟

امیدوارم دولتمردان در قبال انجام تکالیف و تامین حقوق شهروندی و پرهیز از مخدوش شدن مرز‌های وظایف مراجع مذکور پاسخ قانع‌کننده‌ای ارائه کنند تا منبعد متاثر از کم‌عقلی آنان رهبری ناگریز به مداخله نشوند.

شرق همچنین در گزارشی با عنوان «کنترل از راه دور»، به بررسی این پرسش پرداخت که رئیس‌جمهور روز‌های کرونایی را چگونه می‌گذراند؟

کرونا نداشتند، اما ادای قرنطینه درآوردند
سوم اسفند بود که محمود صادقی، اصلاح‌طلب جنجالی مجلس، با اندوه و ناامیدی از مثبت بودن تست کرونای خود خبر داد و نوشت که دیگر امید چندانی به ادامه حیات ندارد، اما حالا او می‌گوید تست کرونای من منفی بود!

به گزارش «جوان» او روز سوم اسفند در توئیتی نوشت: «تست کرونای من مثبت شد. این پیام را در شرایطی می‌دهم که چندان امیدی به ادامه حیات در این دنیا را ندارم...» صادقی حتی تلاش نکرد در مقام نمایندگی مردم در مجلس، از تزریق این حجم از ناامیدی به ذهن مردم خودداری کند و اگر نمی‌تواند روحیه مردم را خوب کند، از ناامید کردن آن‌ها هم پرهیز کند.

سه روز بعد از آن، محمود صادقی ویدئویی هم از قرنطینه خود فرستاد و باز در سخنانی تأکید کرد که «تست کرونای من مثبت شد. اما حال من الان بسیار خوب است.»

حالا پس از حدود سه هفته و دو بار تأکید قبلی صادقی بر مثبت بودن تست کرونایش، او می‌گوید که صرفاً علایمی داشته و پزشک توصیه بر رعایت قرنطینه خانگی و مصرف برخی دارو‌ها داشته و تست کرونای او منفی بوده است! صادقی اخیراً گفته که «۳۰ بهمن ماه یعنی دو روز قبل از انتخابات مجلس علائم رایج بیماری کرونا یعنی تب، لرز و سرفه را داشتم که این وضعیت تا ۴ اسفند ادامه پیدا کرد؛ تا جایی که مجبور به مراجعه به بیمارستان با تب ۳۸/۵ درجه شدم. آن موقع سی‌تی‌اسکن گرفتم، اما گفتند که مبتلا به کرونا نشدم. فردای آن روز از بیمارستان با من تماس گرفتند و گفتند که طبق سی‌تی‌اسکن ریه‌ها درگیر شده بنابراین توصیه کردند که در خانه بمانم. تلفنی نسخه‌ای از تعدادی از دارو‌ها را تجویز و توصیه‌هایی را کردند.» او در ادامه توضیح داده: «به هر حال بعد از گذشت ۱۰ روز مجدداً در بیمارستان آزمایش دادم که اعلام کردند جواب منفی است و قرنطینه تمام شد.»

منفی بودن تست کرونای هر فرد یا بهبود او، خبری خوشحال‌کننده است که باید برای آن شکرگزار خداوند بود. اما نماینده مجلسی که توان مدیریت خبررسانی در مورد بیماری خود را هم ندارد و در مورد بیماری یک فرد در یک خانه، اینگونه متناقض حرف می‌زند، آیا می‌تواند در مورد نحوه اطلاع‌رسانی پیرامون صد‌ها بیمار کرونایی در گستره جغرافیایی کل کشور نظری داشته باشد؟! از سویی آیا جای این سؤال نیست که چرا همان زمان که متوجه سلامت و منفی بودن تست کرونای خود شد، اطلاع رسانی نکرد؟!

جوان می‌افزاید: اخیراً عیسی کلانتری رئیس سازمان محیط‌زیست مهمان برنامه سلام صبح بخیر شبکه سوم سیما بود. سید حسین حسینی، مجری برنامه در توئیتی نوشت: «عیسی کلانتری معاون رئیس جمهور در پشت صحنه برنامه گفت یکی از افرادی که خبر ابتلایش به کرونا خیلی هم پر سر و صدا بود و برای خبرنگار‌ها حاشیه داشت اصلاً کرونا نگرفته! در واقع بعضی حضرات خودشان را قرنطینه می‌کنند که کرونا نگیرند! خب این بد نیست، ولی مگه مجبوری ابتکار اینطوری بزنی؟!»

گفتنی است چندی پیش، حضور خبرنگاران مقابل منزل معصومه ابتکار، معاون رئیس جمهور در هنگام حضور تیم پزشکی برای آنچه گرفتن تست کرونا اعلام شد، موجب تنش‌هایی میان خبرنگاران و تیم حفاظتی او شد.

خربزه اصلاحات را چه کسانی خوردند و چه کسانی پای لرز آن نشستند؟!
عضو مرکزیت حزب اعتماد ملی خواستار تغییرات در ساختار سیاست‌گذاری جبهه اصلاح‌طلبان پس از ناکامی در انتخابات شد.
محمد صادق جوادی حصار در روزنامه آرمان می‌نویسد: انتخابات گذشته و شرایط و موقعیت‌ها نشان داد که اکنون فرصت مناسبی برای ایجاد برخی تغییرات ساختاری در جریان اصلاحات است و بدون تردید باید تغییراتی انجام شود. اما این تغییرات باید روزآمد و پاسخگو بوده و مشکلات گذشته را نداشته باشد. از طرفی در میان احزاب نیز این مساله که هر عضو شورای هماهنگی یک رای مساوی با بقیه احزاب داشته باشد نقطه انحرافی است. به همین دلیل نیز هرکس از روز اول مجوزی اخذ کرد آمد گفت که من عضو شورای هماهنگی هستم که یک رای داشته باشد. این در حالی است که باید به سمت جبهه‌ای متشکل از احزاب با وزن‌هایی مساوی نه رای‌های مساوی حرکت کنیم. اگر واقعا احزابی داشتیم که وزن مساوی داشتند می‌توانند به ائتلاف برسند، اما اگر غیر از این باشد نمی‌توانیم به واقعیتی که یک ائتلاف پایدار است، دست پیدا کنیم. به‌نظر می‌رسد یکی از مشکلاتی که در این حوزه داشتیم همین مطلب است که عادلانه برخورد نکردیم. عدل یعنی اینکه هر چیزی سر جای خود قرار گیرد، اما در این موضوع جایگاه عادلانه‌ای به احزاب قدرتمند، فراگیر و موثر داده نشد. این احزاب نام و نشان‌دار معمولا تاوان رفتار مجموعه‌هایی را به نام اصلاح‌طلب پرداخت کردند که کمترین تعلقی به حوزه اصلاح‌طلبی که ندارند هیچ؛ از مجموعه اصلاح‌طلبان جز منفعت‌طلبی، فرصت‌طلبی و جایگاه‌خواهی را طلب نمی‌کردند. همواره از حوزه اصلاح‌طلبی برای این استفاده کردند که به موقعیتی برسند؛ لذا اگر اصلاح‌طلبان موقعیتی به آن‌ها اعطا نکنند در حوزه اصلاح‌طلبی نمی‌مانند. باید اذعان داشت که اصلاح‌طلبی پیش از آنکه یک عنوان باشد نوعی منش، رفتار و جلوه‌ای از شخصیت اجتماعی و سیاسی افراد است. متاسفانه برخی از افراد این شاخصه اصلاح‌طلبی را در وجود خود و احزابشان نهادینه نکردند.

این نمی‌شود که در شورای عالی سیاست‌گذاری بنشینیم و یک شخصیتی که به‌عنوان شخصیت حقیقی از یک مجموعه‌ای معرفی شده برابر با یک حزب رای داشته باشد، یک حزب با چند هزار عضو در سراسر کشور در حوزه تاثیرگذاری‌های سیاسی و اجتماعی یک رای و حزب دیگری با حداقل عِده و عُده هم یک رای داشته باشد. بعد هم نامش را دموکراسی بگذاریم. به عبارت دیگر یک حزب تاثیرگذار اجتماعی که بعضا برای رفتار و تصمیمات این مجموعه باید به مردم پاسخ دهد یک رای دارد و در اقلیت قرار دارد. یعنی خربزه را کسان دیگری می‌خورند و لرزش را این احزاب بکشند. به‌عنوان نمونه اشخاصی از جریان اصلاحات در انتخابات کاندیدا دادند و رای هم نیاوردند. اکنون خودشان که هیچ؛ فردا در جامعه سیاسی هر اتفاقی که بیفتد باید پاسخ دهیم که اصلاح‌طلبان که کاندیدا داشتند چرا شکست خوردند این رویکرد درست نبوده.

منبع: کیهان

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.