این سرگرمیها چیزهای عجیب و غریبی نیستند، همه ما کمابیش آنها را تجربه کردهایم و میدانیم که بعد از انجامشان، حتی به صورت پراکنده و غیربرنامهریزی شده، چقدر کیفیت زندگیمان بهتر میشود و شادابتر خواهیم شد.
با این حال، چون این سرگرمیها و عادتهای خوب تداوم پیدا نمیکنند و برنامهای برای متنوع کردن آنها و الزام خودمان به انجام مرتب آنها نداریم، رفته رفته فراموش میشوند.
ما گاهی آنها را به یاد میآوریم و افسوس میخوریم که چرا نمیتوانیم به «خردهکارها» ادامه بدهیم.
این سری پستها را دقیقا برای همین مینویسم: برای اینکه با هم مرور کنیم که در زندگی چه کارهای کوچک و چه سرگرمیهای خوبی وجود دارند که از آنها غافلیم.
من اینها را دوست دارم که در غالب همین پستها با شما مرور کنم و چک لیست من در زندگی شاید همین پستها بشوند. شما هم میتوانید به تناسب سلیقه خودتان در گوشی موبایل یا دفترچه یا هر جای دیگری فهرستی از سرگرمیهای خوب را یادداشت کنید و خودتان را متعهد کنید که برنامهای برای انجام آنها داشته باشید!
خب شروع میکنیم! قول بدهید که شما هم به من کمک کنید.
۱- همصحبتی با آدمهای مثبتاندیش
متاسفانه آدمهای مثبت، بیشتر اوقات در پیرامون ما در اقلیت هستند. تا دلتان بخواهند ما با آدمهای منفی و اهل شکوه و شکایت سر و کار داریم. مثلا آنهایی که هیچ خلاقیت و اهتمامی در زندگی ندارند و مرتب از کم بودن حقوق و دستمزد خود شکایت میکنند و شما را هم به فاز منفی میبرند.
در مقابل آدمهایی هستند که استعداد خودشان و شما را میبینند، گوشزد میکنند و مرتب برای زندگی خود نقشه دارند و روحیه مثبتی ایجاد میکنند.
متاسفانه این دسته از آدمهای مثبت همیشه به سادگی پیدا نمیشوند و گاهی برای همصحبتی و گپ و گفت با آنها باید برنامهای مثلا هفتگی بگذارید و از قبل وقتهایتان را با هم تنظیم کنید.
اما این کار واقعا میارزد. چند ساعت در هفته وقت بگذارید و اثرات منفی آدمهای دیگر را با این هماندیشیها بزدایید و از بین ببرید.
۲-دستاوردهای خوب روزانهتان را یادداشت کنید، حتی کوچکهایشان را
ما خیلی وقتها متوجه نیستیم که در طول زمان، مهارتها و دانشهایی پیدا کردهایم که دیگران از آن بیبهره هستند. آنقدر در روتینهای زندگی گیر میکنیم که خودمان را دستکم میگیریم و ناخودآگاه فکر میکنیم که هر کس دیگری هم باشد، در کار و زندگی همان عملکرد شما را میتواند داشته باشد.
اما شما باید گاهی بزرگداشتی برای موفقیتها و دستاوردهای زندگیتان ترتیب بدهید. لازم نیست آنها خیلی شاخص باشند. چیزهای کوچک را هم جشن بگیرید:
در خوردن غذا پرهیز کردهاید – کار کسی را راه انداختهاید – پیشنهاد خوبی در اداره دادهاید – چند ده صفحه از یک کتاب را خواندهاید – یک قسمت نامرتب از خانه را منظم و تمیز کردهاید
همه اینها دستاورد هستند و شما باید برای این موفقیتها کوچک از خودتان قدردانی کنید. شما میتوانید این دستاوردها را جایی یادداشت کنید.
۳- برای خنداندن خودتان برنامهریزی کنید!
ممکن است که به خودتان بیایید و ناگهان متوجه شوید که ماههاست که از ته دل نخندیدهاید، عضلات صورتتان همیشه افتاده است و اخمو هستید.پس برای خنداندن خودتان برنامهریزی کنید. سادهترینش این است که ترانه شادی بگذارید و جلوی آینه، در خلوت شکلک دربیاورید و لبخند به پهنای همه صورت بزنید.
اصلا میتوانید برنامهریزی کنید که یک مجموعه تلویزیونی طنز را ببینید.
وقتی موفق به شاد کردن خودتان شدید و اندورفینها (یعنی همان مخدرهای خوب و طبیعی در درون مغزتان) آزاد شد، تازه میفهمید که زندگی را میتوان سادهتر گرفت.
۴- برای بیرون رفتن و زیر آفتاب راه رفتن وقت بگذارید
بله! شما ممکن است سعی کنید که از همه وقتتان برای پیشبرد کاری و تحصیلی استفاده کنید. اما گاهی لازمه این کار این است که مرتب در شرکت و یا اتاق مطالعه و کتابخانه خودتان را حبس کنید و فقط در مسی راه، اندکی بیرون را نظاره کنید.
بهتر است گاهی این چرخه را بشکنید. کمی قدم بزنید و ببینید دیگران علیرغم اینکه ممکن است جایگاه کاری و درآمد شما را نداشته باشند، چطور سرخوشانه قدم میزنند و وقت برای این کار کنار میگذارند.
وقت خودتان را تلف نکنید. اما به یاد داشته باشید که گاهی لحظات و ایدههای نوآورانه به صورت تکانهای و حملهای در همین اوقات بیربط به مغز هجوم میآورند.
۵- ورزش، یک سرمایهگذاری است!
اگر جوان هستید و یا از نظر ژنتیکی طوری هستید که با فعالیت کم هم اضافهوزن پیدا نمیکنید و بدنتان نافرم نمیشود، ممکن است در فلسفه ورزش شک کنید و برای آن وقتی کنار نگذارید.
ورزش کردن، حتی اگر در خانه باشد، محتاج برنامهریزی و اراده است. ورزش یک سرمایهگذاری طولانیمدت است که باعث جوان ماندن و سلامت قلبی و عروقی و روانی شما در درازمدت میشود.
ورزش کردن، تلف کردن وقت نیست. ده دقیقه نرمش در صبحگاهان یا مثلا تماشای فیلم و سریال مورد علاقه، در حالی که روی تردمیل دارید به شتاب معقولی راه میروید، مثل پول خردهای یک قلک، آهسته آهسته جمع میشوند و شما را در میانسالی و کهنسالی، در سطح معقولی از سلامت نگه میدارند.
۶- لحظاتی برای مهربانی کردن با جیوانات کنار بگذارید
شما ممکن است گربه یا سگ خانگی نداشته باشید، اما این بار که به منزل دوستتان رفتید یا کبوترها را در میدان شهرتان دیدید یا در یک سفر پرنده یا جانوری دیدید، سعی کنید که روی این حیوانات دوستداشتنی دقیق بشوید و کارهایشان را زیر نظر بگیرید. ببینید که چطور معصومانه میخرامند و زیباییهایشان را به رخ میکشند به آواهایشان گوش کنید و اصلا خودتان را جای آنها تصور کنید!
۷- در آعوش بگیرید!
به موقع مهر و محبت خودتان را به پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده؛ دوست یا یارتان نشان بدهید و چه کار جادوییتر از در آغوش گرفتن!
فرایندی که گیرندههای عصبی مسبب آرامش را فعال میکند و شما را از تنشزاهای بیرون منفک میکند.
۸- فهرست تماسهای موبایلتان را چک کنید و به دوستی که مدتهاست از او دور بودهاید، زنگ بزنید!
این دوست ممکن است که همخدمتی یا همشاگردی دوره دبستان شما باشد، یا همکار فراموش شده یا سرایدار منزل قدیمیتان یا یک فامیل تکافتاده.
ممکن است مقاومتی در ذهنتان برای این کار در دقیقه اول وجود داشته باشد. اما بعد از این تماس جادویی کلی خاطره در ذهتان باز میشود و تازه ممکن است از این رهگذر، یک موقعیت کار یا ایده برای تغییر در زندگی هم پیدا کنید.
۹- یک سرگرمی شخصی لذتبخش پیدا کنید و هر روز ۱۵ دقیقه را به آن اختصاص بدهید
این سرگرمی شخصی روحافزا برای هر شخصی متفاوت است. مثلا شما ممکن است هارد دیسک قدیمی ده سال پیش را بخواهید مرور کنید یا مثلا تصمیم بگیرید که سیدیهای قدیمیتان را وارد یک هارد اکسترنال کنید یا کتابهایتان را طبقهبندی کنید. شما ممکن است در یک پروژه مخفیانه تصمیم بگیرید که تمرین خوشنویسی کنید یا سیکس پک دربیاورید یا زبان فرانسوی یاد بگیرید!
همین یک ربعها بعد از چند ماه، شما را به جایی میرسانند که فکرش را هم نمیتوانید بکنید.
۱۰- وقت برای خریدهای کوچک کنار بگذارید
خود ذات خرید، لذتبخش است. نه! از فروشگاههای آنلاین بیرون بیایید و به بیرون بروید. اصلا لازم نیست که چیز گرانی بخرید، یک کیف پول، یک ادکلن ارزانقیمت یا ماگ با طرح زیبا یا یک پیراهن هم میتواند شادتان کند.
اصلا روال روتین خودتان را به هم بزنید و این بار از دستفروش کنار خیابان که همیشه شتابزده از کنارش میگذشتید چیزی بخرید. همین به اصطلاح بنجلها اتفاقا گاهی تجربه خریدی میدهند که متفاوت با خرید یک چیز لوکس از یک فروشگاه شیک آفلاین یا آنلاین است!
منبع: یک پزشک
انتهای پیام/