به گزارش خبرنگار فوتبال و فوتسال گروه ورزشی باشگاه خبرنگاران جوان، باشگاه تراکتور در دومین سال از خصوصی شدن خود نیز توفیقی در رسیدن به قهرمانی نداشته و بزرگترین موفقیت این باشگاه در شرایط فعلی، کسب سهمیه لیگ قهرمانان آسیا به شمار میرود.
باشگاه تراکتور پس از بازگشت به لیگ برتر، خیلی زود توانست خود را به یکی از مدعیان فوتبال ایران تبدیل کند. این اتفاق در حالی رخ داد که حافظه فوتبال ایران تا پیش از این، تراکتور را همواره تیمی فانوس به دست میشناخت که در برابر رقبای نامی خود حرفی برای گفتن نداشت. گرایش غیرقابل تصور افکار عمومی به سمت باشگاه تراکتور در دهه اخیر باعث شد تا این باشگاه به یک باره وارد مراحلی جدید شود. مراحلی که در آن بقا در لیگ دیگر موفقیت به حساب نمیآمد و رفته رفته کسب سهمیه لیگ قهرمانان آسیا نیز به اتفاقی به طور کامل عادی تبدیل شده بود.
همه این اتفاقات با یک پشتوانه قوی به نام هوادار صورت گرفت و تا جایی تداوم داشت که شاهد گرایش، مالک متمول تبریزی به سمت تراکتور بودیم. این گونه بود که باشگاه کم هوادار گسترش فولاد، قربانی تراکتور پرهواداری شد که یک برند بزرگ به شمار میرفت. به این ترتیب تراکتور وارد یک مرحله جدیدتر شد؛ مرحلهای به نام خصوصی سازی. اگر دهه پیش را به ۲ قسمت قبل و بعد از صعود برای تراکتور بدانیم، دهه فعلی نیز به ۲ مرحله پیش و پس از زنوزی و خصوصی سازی تقسیم میشود. برای پی بردن به تغییراتی که پیش و پس از بازگشت تراکتور به لیگ برتر در این تیم رخ داد کافی است، تاریخچه تقابلهای این تیم با سرخابیها و شرایط ویژه بازیکنان این تیم را به عنوان ۲ مثال واضح مورد بررسی قرار دهیم.
اگر نگاهی به تاریخچه بازیهای تراکتور با تیمهای استقلال و پرسپولیس بیندازید، متوجه تغییر فاحش روند نتیجه گیری این تیم در ۲ دهه اخیر خواهید شد. تراکتور پیش از اواخر دهه ۸۰ و کل دهه ۹۰، به طور معمول یک بازنده محض مقابل سرخابیهای پایتخت به شمار میرفت. شکستهای سنگین مقابل استقلال و پرسپولیس در تاریخچه بازیهای تراکتوریها بسیار دیده میشود؛ همگی این شکستها مربوط به دوران پیش از بازگشت این تیم به لیگ برتر است و این تیم با تکیه بر هواداران پرشور خود در دوره پس از صعود، چهرهای به طور کامل متفاوت در تقابل با سرخابیها داشت.
اگر سپاهان را از تیمهای شهرستانی دیگر فاکتور بگیریم، هیچ تیم شهرستانی دیگری به غیر از تراکتور را نمیتوانید در لیگ برتر فوتبال ایران پیدا کنید که بارها شکستهای سنگینی را به سرخابیهای پایتخت تحمیل کرده باشد. هر بار که بازی با استقلال و پرسپولیس فرا میرسد، هواداران تراکتور به یاد پیروزیهای پر گل سابق، به وجد آمده و در انتظار رقم خوردن یک پیروزی شیرین دیگر به ورزشگاه میروند. برای آنها فرق زیادی نمیکند که بازی در ورزشگاه یادگار امام شهر تبریز برگزار شود یا در ورزشگاه آزادی شهر تهران، آنها در هر صورت با حضور گسترده و پرشور در ورزشگاه، تیم شان را در هر ۲ حالت به یک میزبان تبدیل خواهند کرد. این یک برگ برنده غیرقابل کتمان است و در حالی تراکتور آن را داراست که همچنان در فوتبال ایران شاهد حضور پرتعداد هواداران شهرستانی برای تشویق پرسپولیس و استقلال در تقابل با تیمهای شهر خودشان هستیم!
تراکتور در حالی این روزها از وجود سوپر استارهایی، چون اشکان دژاگه، مسعود شجاعی و احسان حاج صفی بهره میبرد که زمانی ستارههای این تیم را بازیکنانی، چون مهدی کیانی، محمد ایرانپوریان و محمد ابراهیمی تشکیل میدادند. به واسطه جو خاصی که در این باشگاه وجود داشت، مسیر ستاره شدن برای بازیکنان بسیار هموارتر از سایر باشگاههای شهرستانی بود. فرقی نداشت که در قامت یک بازیکن شناخته شده به تبریز بیایی یا به عنوان یک بازیکن گمنام؛ کافی بود که در تراکتور عملکرد خوبی داشته باشی و رابطه ات با تی تیها به اصطلاح خودشان اوکی باشد. آن گاه هفتاد هزار نفر یک صدا تو را تشویق میکردند و یک شبه ره صد ساله را میپیمودی. کارخانه تولید ستاره روی سکوهای یادگار امام به خوبی کار میکرد و این روی عملکرد بازیکنان تیم تاثیر بسیار خوبی داشت. به نوعی میتوان گفت، بازیکنان معمولی تراکتور زمانی که در چنین جوی قرار میگرفتند، انرژی شان ۲ برابر میشد و دیگر آن بازیکن معمولی سابق نبودند. به واسطه چنین جوی، تراکتور توانایی تقابل آبرومندانه با هر تیمی را داشت و خیلی زود توانست خود را از یک تیم تازه لیگ برتری شده به پای ثابت رتبههای بالای جدول لیگ برتر تبدیل کند.
شرایطی که در بالا به آن پرداختیم از تراکتور یک باشگاه جذاب ساخت. باشگاهی که کم کم هر بازیکنی دوست داشت در آن توپ بزند و تنها مسائل مالی بودند که مانع از این اتفاق میشدند. با ورود محمدرضا زنوزی این مشکل نیز از سر راه برداشته شد. مالک متمول فوتبال آذربایجان که کارنامه درخشانی در گسترش فولاد داشت، با قبول مالکیت باشگاه تراکتور وارد چالشی بزرگ شد، چالشی که قرار بود از تراکتور یک تیم بین المللی ساخته شود.
اولین اقدام محمدرضا زنوزی در تراکتور، پروژه کهکشانی سازی این باشگاه بود. در این میان ستارههای محبوب سابق یکی پس از دیگری از تراکتور جدا شدند و جای آنها را سوپر استارهای گرانقیمت گرفتند. از آنتونی استوکس و هری اروین گرفته تا یوکی سوگیتا و سایرین. در عرصه داخلی نیز، تراکتور دست به کار بزرگی زد. کاری که حتی سرخابیهای پایتخت نیز علی رغم تمایل بسیار، هیچ گاه نتوانسته بودند انجام دهد. سرخ پوشان تبریزی اشکان دژاگه و مسعود شجاعی را پس از سالها بازی در فوتبال اروپا، به تبریز کشاندند. بعد از آن احسان حاج صفی هم تراکتوری شد.
حضور این حجم از ستاره ها، تراکتور را تبدیل به تیمی خاص کرد. این تیم خاص، اما در سال اول خصوصی سازی، یک مشکل بزرگ داشت. ناهمگونی بازیکنان تیم، مشکلی بود که کار را برای رسیدن به اهداف بزرگ دشوار کرد. فاصله میان سوپر استارها و دیگر بازیکنان بسیار زیاد بود و همین موضوع در ادامه باعث جا ماندن تراکتور از قافله قهرمانی شد. در فصل بعد (لیگ نوزدهم) سیاست تراکتوریها اندکی تغییر کرد، اما آنها همچنان بدون دغدغه مالی هر بازیکنی را که دوست داشتند به خدمت گرفتند تا بازهم بازیک تیم کهکشانی وارد مسابقات شوند. شروع خوب با دنیزلی همه را امیدوار کرد، اما در ادامه اتفاقاتی رخ داد که باعث شد امروز تراکتوری که مدعی اول قهرمانی به شمار میرفت، با صدر جدول فاصلهای ۱۰ امتیازی داشته باشد.
در بررسی دهه قبلی، عامل هوادار را به عنوان مهمترین عامل در موفقیت تراکتور دانستیم. رقم خوردن دهه فعلی را نیز به نوعی به هواداران مربوط ساختیم، چرا که اگر تراکتور این حجم از هواداران پرشور را نداشت، زنوزی هیچ گاه تمایلی به سمت آن پیدا نمیکرد. دوران پسا زنوزی در دهه فعلی در دومین سال خود هم نتوانسته به اهداف بلند پروازانه خود برسد. این تیم با نوسانات بسیاری روبرو شده که حاصل آن دور شدن از صدر جدول و میل کردن شانس قهرمانی اش به غیرممکن است. در شرایط فعلی باید گفت، تنها دارایی ارزشمندی که تراکتور از ابتدا داشته و بدون اینکه اندکی از آن کاسته شود، همان هوادارانش است. هوادارانی که چه پیش از خصوصی سازی و چه پس از آن پشت تیم شان بوده اند و به نوعی هویت باشگاه بزرگ تراکتور محسوب میشوند. آنها تنها فاکتور مثبت دائمی باشگاه تراکتور هستند و برند باشگاه تراکتور تنها با آنهاست که معنا گرفته نه با ستارههای گرانقیمت و دیگر موارد نقش زیادی نداشتند.
بیشتر بخوانید: جلسه مالک تراکتور با کادرفنی و مدیریت
انتهای پیام/
یاشاسین رهبر آذربایجانی و عزیزمان
یاشاسین تراختور
یاشاسین حاج آقا زنوزی
تا فدراسیون پشت تیمهای تهرانیه تیم شهرستانی روی خوشبختی رانخواهند دید .
اذربایجان سر ایران است
1- تراکتور در همان دوران قبل خصوصی شدن هم خوب کار کرده بود ولی آقایان مسئول و داور با فکر و اشاره نگذاتشتند که قهرمان شود.
2- در دوران خصوصی شدن هم بسیار خوب کار کرده است و از طرف باشگاه و هواداران مشکلی نیست ، مشکل در شرطی شدن قهرمانی بعضی تیم ها و دادن پول بیشمار بیت المال به بعضی تیمها و بازیکنان و مدیران و شرایط اقتصادی حاکم بر هواداران به دلیل گرانی .
3- حرف آخر من هوادار و میلیون ها هوادار دیگر پشت تیم محبوبمان را خالی نگذاشته ایم و مطمئن با روزهای خوب در راه است
" یاشاسن "
یادت باشد دنیا گرد هست و روزی حق به حق دار خواهد رسید
همیشه پشت تیم بودیم و هستیم و نفرت بعضی ها هم از تیممان ما را بیشتر علاقه مند میکند به تراختور
یاشاسین
توی زمین به جز بازیکنا باید با داور هم بجنگند...
ولی به قول رشید مظاهری..........
همون استفاده رایگان از سربازها یه نمونه اش
ضمنا کی گفته بیشتر از نصف ایران ترک هستند؟
چون بلد نیستن بدون وزیر بازی کنن