به گزارش خبرنگار حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، چند وقتی است که بازار سریالهای شبکه نمایش خانگی داغ شده و میتوان گفت این سریالها قسمت مهمی از تفریح امروزه مردم را به خود اختصاص داده اند. این پدیده نوظهور، اما با خود سبک زندگی متفاوتی را نیز به میان خانوادهها آورده است. سبک زندگی که از جنبههای مختلف قابل ارزیابی و آسیب شناسی است.
این فیلمها هرآنچه که در صدا و سیما و سینما قابل پخش نبود را به مخاطب عرضه کرده است. مهمترین فاکتوری که متاسفانه اینگونه سریالها اصرار عجیبی به آن دارند نشان دادن رذیلتهای اخلاقی است که حتی در سینما که نسبت به صدا و سیما در آن آزادی بیشتری وجود دارد نیز به صورت سربسته بیان میشود. اما این ناهنجاری ها در این سریالها به صورت کاملا عریان بیان میشود. کسی منکر بی کفایتی مسئولان فرهنگی کشور و رواج اینگونه ناهنجاریها در بطن جامعه نیست، اما سوء استفاده از این جریان و ماهی گرفتن از این آب گل آلود هم کاری بسیار ناشایست است. سوژههای سریالهای نمایش خانگی چیزی فراتر از خیانت، شوگر مامی (ددی)، روابط آزاد و بی حد و مرز و مثلث عشقی و سلطه پول و به رخ کشیدن مدل ماشینهای تهیه کنندگان و دوستانشان نیست. به راستی این فیلمها که نه تصویر واقعی (حتی بخشی از جامعه) را ارائه میدهد و نه موجب ارتقای فرهنگی مخاطبان میشود با چه هدفی تولید می شوند؟
زمانی که از منظر فرهنگی دلیل منطقی برای ساخت اینگونه سریالها نمیتوان یافت باید به سراغ دیگر مولفهها رفت. اینگونه فیلمها از منظر فن سینما هم چیزی برای گفتن ندارند و حتی از بسیاری از آثار تلویزیون نیز کیفیت فنی ضعیف تری دارند. عمده زمان این فیلمها به نمایش تجملات و ماشینها و خانههای آنچنانی میگذرد. اثری از قصه در آنها نیست سایر تکنیکهای سینمایی نیز در آنها به وضوح غایب است. این فیلمها تعلیق درگیرکنندهای ندارند و ریتم شان به قدری کُند و حوصله سر بر است که حتی تماشای دو دقیقه از آنها در فضای مجازی نیز حوصله میخواهد! با اینکه عوامل بسیاری از این آثار جزو عوامل کاربلد سینمای ایران به حساب میآیند گویا دلیل دیگری آنها را به سمت سریالهای نمایش خانگی کشانده است.
در میان این عوامل کاربلد، بازیگران مهمترین سهم را دارند. سریالهای شبکه نمایش خانگی مملو از بهترین بازیگران حال حاضر سینمای کشور است. بازیگرانی که نقشهای به یادماندنی بسیاری از آنان در ذهن مخاطب ثبت شده است، اما بازی در این آثار سخیف کارنامه هنری آنان را تحت الشعاع قرار میدهد. در تازهترین سریال شبکه نمایش خانگی نام دوتن از اسطورههای سینمای ایران در سالهای نه چندان دور به چشم میخورد. پرویز پرستویی و هدیه تهرانی که هرکدام وزن سنگینی برای آثاری که در آن حضور دارند محسوب میشوند حالا در یکی از این سریالها به صورت همزمان حضور دارند. تجربههای قبلی، نشان داده است بازیگرانی که بعضی از آنها در ابتدای راه موفق بوده اند با حضور در اینگونه آثار لطمه بزرگی به کارنامه هنری شان زده اند.
چه عاملی باعث جذب بهترین عوامل سینمای ایران به حضور در این آثار میشود؟ بله درست حدس زدید؛ پول. نکته مهم و پرابهام در تولید سریالهای شبکه نمایش خانگی در سالهای اخیر نحوه اسپانسرینگ آنها بوده است. گویا شبکه نمایش خانگی محمل بسیار مناسبی برای پولشویی و گاهی دور زدن قانون پس از اختلاسها و فسادهای مالی هنگفت عدهای خاص شده است. ساخت آثاری به اسم فرهنگی که هم مخاطب خودش را دارد و هم پوشش مناسبی برای انجام زدوبندهای مالی هنگفت شده است. کما اینکه شاهد دادگاهی شدن چند تن از تهیه کنندگان اینگونه آثار به اتهام فسادهای مالی گسترده بوده ایم. در این میان مثل همیشه جای خالی نظارت به شدت به چشم میخورد. نهادهای نظارتی کشور در مسائل فرهنگی به شدت سطحی و سلیقهای عمل میکنند و قانون مدونی هم در مورد نحوه اسپانسرینگ اینگونه آثار وجود ندارد.
خلاصه مطلب اینکه جریان ابتذال گرایی که در فضای مجازی، برخی آثار سینمایی و به حد کمال در سریالهای شبکه نمایش خانگی وجود دارد به سرعت در بدنه جامعه نفوذ کرده و تاثیر درازمدتی را بر فرهنگ عمومی می گذارد. نکته جالب اینجاست که حتی در کشورهایی که به زعم ما در بین کشورهای بی توجه به مسائل فرهنگی تلقی میشوند نیز ساخت اینگونه آثار برای یک نوع مخاطب خاص صورت میگیرد و بازیگران شناخته شده (به ویژه در هالیوود) هیچ گاه کارنامه هنری خود را با حضور در چنین آثار به اصطلاح (تینیجری) خراب نمیکنند. حال آنکه در کشور ما بازیگرانی هستند که میتوانند به جای آنها در اینگونه سریالها ایفای نقش کنند اما با حضور در اینگونه آثار موجب تمسخر خود و خراب کردن کارنامه هنری شان شده اند.
یادداشت از پیمان نعیمی
انتهای پیام/
مسئولان جبهه فرهنگی مواظب باشند چ وظیفه ورسالتی بر دوششان هست اگر کوچکترین کم کاری کنند فردای قیامت خیلی مدیون اند پس مواظب باشند خطشان سقوط نکند