سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

جزییات یک مرگ دلخراش در معدن

طلب یک میلیاردی مرد جوان از رفیق گرمابه و گلستانش برسر شراکت در معدن، کار آن‌ها را به اختلافی خونین کشاند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،  رسیدگی به پرونده قتل هولناک مرد جوان در معدن ماسه در جاده خاوران، از ۳۱ اردیبهشت سال ۹۶ با کشف جسد او که به ضرب پنج گلوله در معدن محل کارش از پا در آمده بود، آغاز شد.

خانواده مقتول جوان به نام پیمان در اولین اظهارات خود به ماموران گفتند: از چند سال قبل پیمان با یکی از دوستانش اختلاف مالی داشت و به کسی به جز او مظنون نیستیم.

با اطلاعاتی که خانواده پیمان در اختیار ماموران قرار دادند، متهم به نام فراز دستگیر شد و به قتل دوستش با همدستی برادرش اعتراف کرد.

پیمان در اولین اعتراف خود گفت: از حدود چهار سال قبل با پیمان اختلاف مالی پیدا کردم. من از او یک میلیارد تومان به خاطر شراکتی که با هم داشتیم، طلب داشتم. روز حادثه برای وصول طلب، همراه برادرم و پیمان به معدن محل کارمان رفتیم. با پیمان جر و بحثمان شد و من با سلاحی که همراه داشتم، پنج گلوله شلیک کردم و بعد با چاقو چند ضربه به او زدم.

بعد از اعتراف متهم، پرونده با صدور کیفرخواست مشارکت در قتل برای دو برادر به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد و روز گذشته محاکمه متهمان با حضور اولیای دم برگزار شد.

در ابتدای جلسه رسیدگی برادر بزرگ‌تر پیمان به عنوان یکی از اولیای دم پشت تریبون قرار گرفت و گفت: برادرم با فراز از سال‌ها قبل دوست بود و رفت و آمد خانوادگی داشتیم. فرزندان برادرم او را عمو صدا می‌زدند. من به فراز گفته بودم فکر کن از من طلبکاری و سراغ پیمان نرو، اما او برادرم را به طرز فجیعی به قتل رساند و مادرم از غصه پیمان دق کرد و فوت شد. حالا من و خواهرم به عنوان ورثه مادرم تقاضای قصاص قاتل برادرمان را داریم.

فرزند پیمان و خواهر دیگرش هم تقاضای قصاص کردند و این در حالی است که معاون اول قوه قضاییه به نیابت از فرزند صغیر مقتول تقاضای دیه کرده است.

برادرم بیگناه است
سپس متهم در جایگاه دفاع قرار گرفت و در دفاع از خود گفت:اتهامم را قبول دارم.

پیمان دوست صمیمی من بود و ما با هم رفیق گرمابه و گلستان بودیم. از وقتی نوجوان بودیم او کارگر ریخته‌گری پدر من بود. تا این‌که تصمیم گرفتیم با هم در بهره‌برداری از یک معدن ماسه و گوگرد شراکت کنیم. من خانه‌ام را فروختم و مقداری وسایل ریخته‌گری تهیه کردم، اما به خاطر اعتمادی که بین من و پیمان بود، از او سند و مدرکی نگرفتم. بعد از حدود دو سال از شروع کارمان با هم اختلاف مالی پیدا کردیم و من بدهی زیادی بالا آورده بودم. بار‌ها با پیمان و خانواده اش صحبت کردم و از او خواستم طلبم را بدهد تا من بتوانم جواب طلبکارانم را بدهم، اما او چهار سال من را منتظر گذاشت.»

متهم در مورد روز حادثه گفت: «روز حادثه من و برادرم با هم به همان معدنی رفتیم که محل کار من و پیمان بود. پیمان زیر یک سایبان نشسته بود و چای می‌نوشید و تنها بود. من شروع کردم به صحبت کردن در مورد گرفتاری هایم و از او خواستم لااقل یک چک به من بدهد. اما او با حالت تحقیرآمیزی به من گفت اول استکان‌ها را بشور و چای حاضر کن، چون مهمان دارم.

من برای ترساندن او سلاح و قمه همراه داشتم، اما قصد کشتن او را نداشتم. ولی وقتی با تمسخر و تحقیر با من رفتار کرد به حدی عصبانی شدم که سلاح را به سمت او گرفتم. او دوید و من هم دنبالش دویدم. یک‌دفعه یک گلوله از سلاح در رفت و به پیمان برخورد کرد. حالتی مثل فیلم‌های اکشن به من دست داد و تمام بدبختی‌ها و بدهکاری‌هایم از جلو چشمم عبور کرد و با خشم شلیک کردم. به حدی عصبانی بودم که حال خودم را نمی‌فهمیدم و برای همین وقتی او زمین افتاد، با چاقو چندین ضربه به سینه اش زدم. اما برادرم در این اتفاق هیچ نقشی نداشت و انگشتش هم به پیمان نخورد».

قاضی از متهم پرسید: اگر برادرت در این قتل نقشی نداشت چرا او را با خودت بردی؟

متهم:من چندین سال قبل تصادف کرده بودم و ترس رانندگی دارم. برای همین برادرم همه جا من را می‌رساند.

سپس برادر فراز به عنوان متهم ردیف دوم در جایگاه دفاع قرار گرفت و گفت:اتهامم را قبول ندارم. روز حادثه وقتی به معدن رسیدیم من مشغول بازی با چند توله سگ شدم که در گوشه‌ای از معدن به دنیا آمده بودند. یکدفعه صدای تیراندازی شنیدم و وقتی خودم را به فراز رساندم، پیمان را به قتل رسانده بود.

هیات قضایی بعد از شنیدن دفاعیات متهمان و وکلای آنها، ختم جلسه دادرسی را اعلام کرد. رای پرونده به‌زودی صادر خواهد شد.

منبع: روزنامه جام جم

انتهای پیام/

 

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.