اینها بخشی از اظهارات جوان ۳۲ ساله نقابداری است که در عملیات ضربتی نیروهای تجسس کلانتری شفای مشهد در هنگام گوشی قاپی از یک زن جوان به همراه همدستش به دام افتاد. او پس از آن که به سوالات تخصصی افسر پرونده اش پاسخ داد در تشریح سرگذشت خودش نیز به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: از روزی که با تعارف دوستانم پای بساط مواد مخدر نشستم روزگارم تیره و تار شد. آن زمان فقط به خوش گذرانی و لذت جویی میاندیشیدم و تصور نمیکردم که این خوش گذرانیهای مقطعی چنان بلایی به سرم میآورد که باید روزهای زیبای جوانی ام را پشت میلههای زندان بگذرانم. تاکنون ۱۵ بار به جرم سرقت و مواد مخدر دستگیر و روانه زندان شده ام. هر بار تصمیم میگرفتم که دیگر بعد از آزادی به دنبال مواد مخدر نمیروم چرا که سرچشمه همه خلافکاریها بود و من برای تامین هزینههای اعتیادم مجبور بودم به سرقت اموال مردم دست بزنم، اما این تصمیم فقط چند روز بعد از آزادی دوام میآورد و دوباره نزد دوستان خلافکارم بازمی گشتم و باز هم با اولین دودی که به درون ریه هایم میفرستادم دور تسلسل باطل مواد مخدر و سرقت و خلافکاری آغاز میشد. آخرین بار حدود چهار ماه قبل از زندان آزاد شدم و باز هم مصرف مواد را شروع کردم، ولی بیکار بودم و باید به طریقی هزینههای خرید مواد را تامین میکردم بنابراین تنها راه به دست آوردن پول، سرقت اموال مردم بود چرا که هیچ کس از اطرافیان و دوستانم دیگر به من اعتماد نمیکردند و پولی به من نمیدادند. این بود که برای سرقت از خانه خارج شدم. پولی برای سوار شدن به خودروهای مسافرکش را نداشتم به همین دلیل با طرح یک نقشه حساب شده سراغ راکب موتورسیکلتی رفتم که در حاشیه خیابان منتظر مسافر بود. بر ترک موتورسیکلت نشستم و نشانی محیط خلوتی را به او دادم.
وقتی موتورسوار به محل مد نظر رسید با ترفند خاصی او را از موتورسیکلت دور کردم و ناگهان در برابر چشمان حیرت زده اش سوار بر موتورسیکلت از آن جا گریختم تا هم وسیلهای برای سرقت داشته باشم و هم برای رفت و آمدهایم کرایهای پرداخت نکنم. خلاصه مدتی قبل که برای خرید مواد مخدر به جاده قدیم قوچان رفته بودم با جوان دیگری آشنا شدم و برای استعمال مواد مخدر به منزل او رفتم و این گونه رفاقت ما با هم شروع شد. او هم چندین فقره سابقه سرقت داشت، اما بیشتر به اموال داخل خودروها دستبرد میزد و از این طریق هزینههای اعتیادش را تامین میکرد. او هم تقریبا سرگذشتی مشابه من داشت و از راه سرقت روزگارش را میگذراند. از آن روز به بعد من برای مصرف مواد به خانه دوستم میرفتم تا این که امروز (هفتم بهمن) از صبح تا بعدازظهر پای بساط مواد مخدر نشستیم. حدود ساعت ۴ بعدازظهر بود که به پیشنهاد من برای سرقت گوشی تلفن همراه از خانه خارج شدیم چرا که پولی برای خرید مواد مخدر نداشتیم. همدستم کاردی را زیر لباسش پنهان کرد تا هنگامی که دچار مخمصه شدیم از آن استفاده کند. خلاصه سوار بر موتورسیکلت درحالی به سمت بولوار ابوطالب مشهد حرکت کردیم که چهره هایمان را با شال پوشانده بودیم. مقابل آرایشگاه زنانه منتظر طعمهای بودیم که زن جوانی درحال مکالمه با گوشی تلفن به حاشیه خیابان آمد، اما وقتی به سوی آن زن حرکت کردیم ناگهان در محاصره نیروهای انتظامی قرار گرفتیم و با رهاکردن موتورسیکلت با پای پیاده از محل گریختیم با وجود این چند دقیقه بعد ماموران از هر طرف سبز شدند و ما را دستگیر کردند.
این درحالی بود که دو دستگاه گوشی تلفن همراه از من کشف کردند اگرچه در گذشته گوشی قاپی میکردم و به رهگذران میفروختم، اما این دو گوشی را سرقت نکرده ام یکی از آن گوشیها متعلق به همسر همدستم است که برای تعمیر به من داد چرا که به شوهر معتادش اعتماد نداشت و گوشی دیگر را نیز یک زن به خاطر طلب مالی که از او داشتم به عنوان ضمانت به من داده است و ... شایان ذکر است تحقیقات نیروهای تجسس به دستور سرگرد امارلو (سرپرست کلانتری) برای کشف سرقتهای دیگر متهمان ادامه دارد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
منبع: خراسان
انتهای پیام/