طبیعتاً لازمه رسیدن به این مهم، به کم و زیادی نقش و زمان حضور در فیلم، وابستگی مستقیمی ندارد. یکی از نکات مهم برای پذیرش پیشنهادات توسط غالب بازیگران در سینمای جهان، میزان اهمیت آن نقش و تأثیرگذاری آن در طول داستان فیلم و همچنین بهیادماندنیکردن آن نقش خاص است، نه زمان حضور در فیلم. در این یادداشت، به بررسی چند نقش فرعی و مکمل مهم در فیلم های سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر خواهیم پرداخت.
یدالله شادمانی – سه کام حبس
حضور کوتاه لولهکش کهنهکار فیلم سه کام حبس که کارش را همانند پزشکی میداند و مجتبی (محسن تنابنده) به شوخی او را دکتر صدا میکند، هم در تلطیف سکانسهای ابتدایی فیلم مؤثر است هم مختصر معرفی از جهان فکری شخص مذکور ارائه میدهد.
جهانی که به نوعی راه به تفکر هندوئیسم و مهم شمردن امری که از سمت شخص اتفاق میافتد دارد و در آن، نحوه انجام صحیح کار، مهم است نه کیفیت و سطح اجتماعی آن. یدالله شادمانی که برای اولینبار در سال نودویک و با فیلم خسته نباشید (افشین هاشمی و محسن قرایی) در سینما حضور یافت، با لهجه شیرین کرمانی خود بارها در فیلمهایی همچون شیار143 به نقشآفرینی پرداخته است.
آوین پوررئوفی– قصیده گاو سفید
بیتای دومین فیلم بهتاش صناعیها که نامش را به یاد بیتای هژیر داریوش، انتخاب کردهاند با بازی کودک خوشآتیه، آوین پوررئوفی، یکی از نقشها و بازیهای فرعی اما جذاب این جشنواره است. کودکی که قدرت تکلم ندارد و با مینا، مادر ماتمزدهاش (مریم مقدمی)، زندگی میکند و با زبان بیزبانی گاهی از حضور در مدرسه امتناع میکند و گاهی با حضور رضا اسفندیاری (با بازی علیرضا ثانیفر که خودش را جای دوست پدرش جا زده) معذب میشود و حس همدردی مخاطب را برمیانگیزد.
پانتهآ بهرام – شنای پروانه
حضور پانتهآ بهرام در شنای پروانه، همانند حضور فرشته صدر عرفایی در نقش غمناز در فیلم شبی که ماه کامل شد (نرگس آبیار)، جز آن دسته نقشآفرینیهایی است که بهدلیل گریم سنگین و البته عجیب، نام بازیگر برای تماشاگر در لحظات اول به سختی، ممکن میشود. بهرام در این فیلم با بازی در نقش زنی که برای همرنگ شدن با جماعت قمارباز و عیاش، موهایش را تراشیده، در برخورد با حجت (جواد عزتی) در عین گردنکشی و تندخویی، یکباره نرم میشود و با خواهش و توضیح، سعی در آرام کردن حجت که بهدنبال مسبب حادثهای که برای برادرش هاشم (امیر آقایی) رخ داده دارد.
علی شادمان – شنای پروانه و مردن در آب مطهر
نوچه هاشم در فیلم شنای پروانه که از مظنونین ماجرای پیشآمده برای پروانه (طناز طباطبایی) است و سهراب فیلم مردن در آب مطهر که بهعنوان دوست حامد (متین حیدرینیا) به استقبال او در ایران آمده و با خواهرش ستاره (ندا جبرائیلی) زندگی میکند، دو نقشآفرینی تماشایی از علی شادمان در جشنواره فیلم فجر امسال، محسوب میشود. دو نقش کاملاً متفاوت و در عین حال تماشایی از بازیگری که در سن 10 سالگی، بازیگری در سینما را با فیلم میم مثل مادر (رسول ملاقلیپور) آغاز کرد و در فجر امسال، علاوه بر این دو فیلم در شین (فیلمی که در لیست رزروهای جشنواره بود) نیز بازی کرد.
مجتبی پیرزاده- تومان
داوود (میرسعید مولویان) جوانی که سودای یکشبه ثروتمند شدن را دارد با همکاری عزیز (مجتبی پیرزاده) موفق میشوند با قمار روی بازهای ورزشی، در مدت کوتاهی، ثروت هنگفتی را بهدست آورند و زندگی خود را تغییر دهند. پیرزاده که کار خود را با تئاتر آغاز کرد، برای اولینبار با فیلم فروشنده (اصغر فرهادی) وارد سینما شد و در این فیلم با نقشآفرینی دقیق و پرجزئیات، در انسجام اپیزودهای فیلم آخر مرتضی فرشباف، مؤثر بود و با بازی خود، تا اندازهای، در رفع چالش ذهنی بهوجود آمده در اتمسفر فیلم بر تماشاگر، موفق عمل کرد.
مهدی قربانی – روز صفر
پسرک پاکستانی فریبخورده گروهک شبهنظامی جندالله، سورج، که در زمان بستن جلیقه انتحاری، مصمم و با اراده است و در مواجه با عبدالمالک ریگی (ساعد سهیلی) مشعوف و ذوقزده اما در زمان اقدام برای انجام عملیات در تهران، مستأصل و پریشان. مهدی قربانی، در یکی از بهترین سکانسهایش در روز صفر و در تراولینگ رو به عقب دوربین در فروشگاه، به قدری در نقش خود فرورفته که میزان ترس و اضطراب عمیقی که در چهره دارد، به مخاطب به بهترین شکل انتقال مییابد.
ارشیا نیکبین – ابر بارانش گرفته
آریا، نوجوان شوخ و شنگ فیلم که برای مدتی با پدربزرگ در آستانه مرگش در شمال زندگی میکرده، مقدمه ایجاد تحولی در سارا (نازنین احمدی) را فراهم میکند که در ادامه، منجر به تغییر دیدگاه عمیق در جهانبینی او میشود. ارشیا نیکبین، در اولین حضورش در فیلم مجید برزگر، نقشآفرینی جذابی داشته و توانسته به ایجاد فضایی مفرح در فیلم مغموم برزگر، کمک شایانی کند.
سعید پورصمیمی - دوزیست
کارنامه پربار پورصمیمی از ناخدا خورشید (ناصر تقوایی) تا دوزیست (برزو نیک نژاد) پر از نقشهای تأثیرگذار و خاطره انگیز است. او تا به امروز هفت مرتبه نامزد دریافت جوایز بازیگری جشنواره فیلم فجر بوده و سه بار برنده لوح زرین یا سیمرغ بلورین در این جشنواره شده است. او در دوزیست و در نقش ابراهیم، بازی قابلتوجهی را ارائه داده و توانسته ضمن نمایش دغدغهها و دلواپسیهای پدرانه، ابراهیم را خوشگذران و مغرور نشان دهد و پیرمردی را که با حماقتهایش، پسرش عطا (جواد عزتی) را به دردسر انداخته را به تصویر بکشد.
نوید پورفرج – مغز استخوان
امیر بداغی که برادرش مجید (جواد عزتی) را بیگناه در حبس دیده، تمام تلاشش را میکند تا بیگناهی برادر را ثابت کند. او از میانه فیلم، بازی خود را در مغز استخوان آغاز میکند و با وجود اینکه جنس بازیاش در این فیلم، شباهتهایی با امیر در مغزهای کوچک زنگزده (هومن سیدی) دارد اما توانسته با اضافه کردن ظرایفی به این شخصیت، نقشآفرینی خوبی در سومین فیلم حمیدرضا قربانی داشته باشد.
مانی حقیقی - کشتارگاه
مانی حقیقی که در سینمای ایران، فیلمهای زیادی را نویسندگی، کارگردانی، تهیهکنندگی و بازیگری کرده، در فیلم عباس امینی، در نقش شهرام متولی، کارخانهدار و دلال ارز، نقشآفرینی کرده و در کنار امیرحسین فتحی تلاش کرده روایت دلالان ارز و قاچاقچیان دلار را به تصویر بکشد.
جواد عزتی - آتابای و مغز استخوان
جواد عزتی که امسال پرکارترین بازیگر سینمای ایران در فجر سیوهشت است، در فیلمهایی همچون دوزیست و شنای پروانه در نقشهای اول و اصلی بازی کرده است. اما در دو فیلم آتابای (در نقش یحیی) و در مغز استخوان (در نقش مجید)، در دو نقش مکمل نیز به خوبی خودنمایی کرده و در آتابای با بازی متفاوت، علاوه بر اجرای پریشانحالی یحیی که ناشی از آشفتگی در زندگی شخصی و مرگ همسرش بوده، بازی درونی و زیرپوستی از مردی درونگرا به نمایش گذاشته است.
دانیال نوروش – آتابای
نوروش که فعالیت هنری اش را در مجموعههای تلویزیونی و در کودکی آغاز کرد، در نقش جوانی عاشقپیشه بهنام آیدین در فیلم نیکی کریمی و در مقابل بازی درخشان هادی حجازیفر، به نقطه کمالی در کارنامه بازیگری خود رسیده و توانسته به ارائه موفقی از نقش خواهرزاده آتابای که مادرش را از دست داده و دور از پدرش در حوالی شهر خوی زندگی میکند برسد.
منبع: ایران
انتهای پیام/