پیر رازو (pierre Razoux)، یکی از پژوهشگران و نویسندگان فرانسوی است که در این زمینه دست به تحقیق و نگارش کتابی تحت عنوان «جنگ ایران و عراق» (La guerre Iran-Iraq) زده است. این کتاب به زبان انگلیسی ترجمه شده، ولی تا کنون به زبان فارسی ترجمه نشده است.
از همین رو «هیئت معارف جنگ شهید صیاد شیرازی» برای بهره گیری پژوهشگران داخلی، بخشهایی از نسخه اصلی کتاب را ترجمه کرده است. این ترجمه توسط سرهنگ ستاد علی سجادی از متن اصلی آن که به زبان فرانسه میباشد انجام شده است.
پشتیبانی فرانسه از عراق
آغاز جنگ، فرانسه را در یک رودربایستی قرار داد. دوراهی که بر سر آن قرار گرفته بود، خلاصه میشد دراین که چگونه فروش سلاح و همکاری صنعتی خود با عراق را حفظ کند، بدون اینکه ایران را از دست بدهد؟! پاریس نمیتوانست از بغداد چشم بپوشد، چراکه منافع اقتصادی و صنعتی مهمی درآنجا داشت. مقامات فرانسه، در عین حال، نگران بودند که پشتیبانی همه جانبه و کاملاً آشکار از عراق، ایران را به واکنش خشونت آمیزی (علیه آنان)، وادار کند.
سخنگوی وزارت امور خارجه فرانسه محتاطانه میگوید: «فرانسه دشمن هیچکس نیست. روابط تجاری فرانسه با عراق، نباید به معنی خصومت با انقلاب اسلامی تلقی شود.»، اما این ضعف و ترس حکومت فرانسه، نتوانست برای تهران قوت قلبی باشد.
تعداد بسیاری از مقامات ایرانی به پاریس سفر کردند و به مقامات فرانسوی هشدار دادند که ادامه تحویل سلاح به عراق میتواند منجر به نابودی روابط بین تهران و پاریس شود. در عمل، ستاد ارتش (فرانسه)، حضوردریایی فرانسه در خلیج فارس را با اعزام فریگیت موشک انداز «سوفرن»، نفتکش سوخت رسان «ایزر»، که به شناورهای «شوئلشه» و «بووه» در منطقه پیوستند، تقویت کرد. طارق عزیز بارها به پاریس میآید و هربار والری ژیکاردستن به او تأکید میکند که عراق میتواند روی حمایت تزلزل ناپذیر فرانسه حساب باز کند. برای درک هرچه بهتر علایق پاریس و بغداد، مناسب است چند سال به عقب برگردیم.
عراق؛ الدورادوی جدید برای صنایع فرانسه
پس از جنگ اسرائیل و اعراب در ژوئن ۱۹۶۷، محبوبیت فرانسه در خاورمیانه، به دلیل بی طرفی اعلام شده توسط ژنرال دوگل در جنگ ۶ روزه، پی ریزی شد. دولت فرانسه پس از مبارزات الجزایر، احساس میکرد که از نظر افکار عمومی این آزادی عمل را دارد که درباره طرفداری از اعراب، سیاست احتیاط آمیزی داشته باشد. فرانسه امیدوار بود که با بخشی از نفوذ خود، خاورمیانه را که بعد از پایان جنگ جهانی دوم از دست داده بود، بار دیگر بدست آورد. همچنین این کشور به دنبال فتح بازارهای کشورهای متعدد عربی بود که به مدد نفت، ثروتمند شده بودند.
در هفتم فوریه ۱۹۶۸، ژنرال دوگل، همتای عراقی خود را در پاریس پذیرفت و روابط (بسیار خوب و دوستانه) شارلمانی [۱]با خلیفه عباسی بغداد، هارون الرشید، را به وی یادآوری کرد. او با تملق گویی و چاپلوسی، تمامی منافعی را که عراق میتوانست از قِبل رابطه با فرانسه، داشته باشد، برای همتای عراقی خود روشن کرد. البته کار آسانی نبود چراکه عراق روابط تنگاتنگی با اتحاد جماهیر شوروی داشت و به همین دلیل از سوی بسیاری از کشورهای غربی تحت فشار بود. تماسها، موفقیت آمیز بودند.
شرکت پانارد که به دولت نزدیک بود، به همین مناسبت اولین سری از تجهیزات؛ شامل ۱۰۶ قبضه مسلسل اتوماتیک AML_۶۰ را به ارتش عراق فروخت. درحالی که شرکت «برلیه» و «ساویم» هم قراردادی برای تحویل ۶۸۷ دستگاه کامیون نظامی را بهدست آوردند. با اعلام ملی شدن صنعت نفت عراق در بهار ۱۹۷۲، بغداد بلافاصله به پاریس اطلاع داد. تمام اقدامات لازم برای حفظ منافع فرانسه، بهعمل خواهد آمد. دولت عراق اعلام کرد که آماده انعقاد یک قرارداد همکاری اعطای امتیاز با کمپانیهای نفتی فرانسوی (CFP)، گروه توتال (شرکتی که دارای ۷۵/۲۳ درصد سهام شرکت عراقی پترولیوم کمپانی IPC را داشت) و موسسه الف_اراپ، میباشد.
مذاکرات به مدد مداخله «ژان دورک_دانه» یکی از پرسنل CFP که در بغداد شخصیت بی همتایی بود و خود را طی ۱۵ سال به عنوان یک شخصیت مرکزی در روابط فرانسه و عراق معرفی کرده بود، به خوبی پیش رفت.
روز ۱۱ ژوئن ۱۹۷۲، صدام حسین به فرانسه رفت تا چگونگی اجرای همکاریهای نفتی (مدالیته) بین بغداد و پاریس را نهایی کند. این اولین مسافرت وی به اروپا بود. او از این مسافرت استفاده و بر آمادگی عراق برای خرید تسلیحات تأکید کرد. او به مقامات فرانسوی لیست اقلامی را ارائه کرد و گفت که عراق مایل است هرچه زودتر آنها را دریافت کند. این لیست شامل، هواپیمای جنگی میراژ، بالگرد، رادار و تسلیحات مختلف زمینی بود.
بخش صنعت نفت فرانسه که نگران منافع خود در عراق بود، برای حفظ این منافع، یک کمپین مطبوعاتی به نفع رژیم عراق بهراه انداختند و بدین ترتیب فشار را برروی دولت مضاعف کردند، تا تحت عنوان دفاع از منافع صنایع فرانسوی، آن را مجاب به واگذاری اقلام درخواستی صدام نمایند.
*عملیات ایران در قلب اتمی رژیم بعثی عراق
ژآک شابان دلماز؛ نخست وزیر و میشل دوبره؛ وزیر دفاع به شدت با این حرکت موافق بودند، اما والری ژیکاردستن؛ وزیر دارایی بسیار محتاط و در مورد اعتبار دولت عراق مردد بود. موریس شومان؛ وزیر خارجه در این خصوص به شدت مخالف بود. او موافق تقویت یکی از دشمنان اسرائیل (عراق) و بزرگ کردن مقامات سیاسی آنها نبود. البته او هم با شخصیت صدام حسین و قراردادهایی به ارزش بیش از سه میلیارد دلار که در جیبش بود، اغوا شد.
اولین قرارداد امضا شده بین فرانسه و عراق در زمان جنگ تحمیلی
به هرحال اولین قراردادی که به امضا رسید؛ مربوط به فروش ۴۰ فروند «میراژ. اف-۱» بود که قرار شد تا پایان سال ۱۹۸۰ تحویل عراق شود. ژاک شیراک هم حامل خبر جالبی بود: «دولت عراق خواهان همکاری فرانسه در زمینه هستهای غیر نظامی شده بود که امتیازی برای جامعه «سن گوبین» و «فراماسون» محسوب میشد.»
پیشنهاد فرانسه برای تحویل اورانیوم غنی شده به بغداد
صدام حسین، این مذاکرهکننده خوب، توانست با اهدای قراردادهای شگرف نفتی و تسلیحاتی مقامات فرانسوی را به طمع اندازد. از این جهت بود که سرمایه داران فرانسوی در دو بخش فوق (نفت و تسلیحات) حمایت از کمپین فشار مطبوعاتی را مضاعف کردند تا دولت را برای دریافت لیست صدام حسین مجاب کنند و استدلالشان دفاع از منافعشان در عراق بود. در خلال سال ۱۹۷۵، هیأتهای فرانسوی و عراقی در خصوص همکاریهای هستهای بارها با یکدیگر ملاقات و مذاکره کردند. پیشنهاد پاریس؛ تحویل اورانیوم غنی شده به بغداد و ساخت یک مرکز تحقیقانی ۸۰۰ کیلوواتی و نیز یک نیروگاه هستهای ۷۰ مگاواتی با عنوان «اوسیراک» در عراق بود.
از ۵ تا ۸ سپتامبر ۱۹۷۵، صدام حسین برای به نتیجه رساندن مذاکرات به فرانسه رفت. ژاک شیراک از او با این کلمات استقبال کرد: «شما دوست شخصی من هستید، در نزد من از احترام بالایی برخوردار هستید و محبت شما در دل من جای دارد.» بهتر از او، نخست وزیر بود که با صدام به تعطیلات پایان هفته رفت و او را در مزرعه وانکت [۲]همراهی کرد، پیش از آن که نشان افتخار پایتخت فرانسه را به او بدهد.
پی نوشتها:
[۱]- شارلمانی یا کارل بررگ از سال ۷۶۸ امپراتور فرانکها از دودمان کارولنزیها بود.
[۲]مکانی که مجموعهای از نیروگاههای بادی در آن نصب شدهاند.
منبع: ایسنا
انتهای پیام/