سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

روایات طبی قابلیت بهره گیری عمومی ندارند/ طب سنتی؛ مبنای طب جدید

کارشناسان دینی معتقدند روایات طبی که در مجموعه کتاب‌ها و مجامع معتبر شیعی وجود دارند، به لحاظ دلالت و کاربرد، قابلیت تعمیم و بهره گیری همگانی ندارند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، انتشار فیلمی از سوزاندن کتاب طب داخلی هاریسون توسط یک روحانی مدافع طب اسلامی! در شبکه‌های اجتماعی در روز‌های گذشته موجی از واکنش‌ها را با خود به همراه داشت. اقدام به سوزاندن این کتاب به بهانه اینکه طب اسلامی پاسخگوی همه نیاز‌های طبی امروز ماست صورت گرفته است. البته اینکه چیزی به نام طب اسلامی وجود دارد یا نه باید به طور جداگانه به آن پرداخته شود، اما مسئله جدی‌تر اقدام مشمئز کننده‌ای است که تصویری زشت از اسلام و مکتب تشیع را نشان می‌دهد.

اقدام این روحانی واکنش‌های مختلفی را در بین حوزه‌های علمیه و متفکرین و علما داشته است. مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه قم ضمن اعلام انزجار در آتش زدن کتاب علمی به نام طب‌هاریسون، آن را محکوم نمود و بیان داشت این گونه تفکرات و اقدامات در حوزه علمیه جایگاهی نداشته و انتسابی به حوزه و روحانیت ندارد.

حجت الاسلام رسول جعفریان نیز در واکنش به این اقدام نوشت: «اقدام شرم آور یک روحانی مروج طب سنتی به اسم طب دینی، با آتش زدن یک کتاب علمی با نام طب‌هاریسون بر اساس فیلمی که انتشار یافته کار زشتی است که هیچ دانش دوستی، در هیچ سطحی، آن را نمی‌پذیرد. متأسفانه این شخص، سالهاست با استفاده از باور‌های عامیانه در میان مردم، تلاش در ترویج بافته‌های خود به اسم طب دینی دارد و برای تقدیس آنها، از روایاتی که بار‌ها محدثان آن‌ها را نقد کرده‌اند، استفاده می‌کند. این رفتار وی، در حوزه قم، مورد تأیید هیچکس، جز شماری از هواداران ساده لوح او که مانند آن‌ها همه جای دنیا هستند، نیست.»

حجت الاسلام خسروپناه از دیگر کسانی بود که نسبت به این اقدام واکنش نشان داد. وی علت این حرکت را چنین توصیف کرد «علت به زعم بنده و بر اساس تحقیقات جریان‌شناسانه، پیدایش مکتب نواخباری‌گری در حوزه علمیه است که با این رویکرد، عقل و عقلانیت بی‌رمق می‌شود و خبر ظنی نامعتبر در معارف و احکام و ارزش‌ها حاکمیت می‌یابد.» وی در بخش دیگری از یادداشت خود نوشت: «علم و دانش آنگاه که نافع و زاییده عقلانیت باشد مطلوب اسلام خواهد بود و حکمت شمرده می‌شود؛ هر چند محصول بشریت باشد لکن باید توجه داشت که هر معرفتی و دانشی باید انسان را به خدای سبحان نزدیک سازد و به همین معنا، علم توحیدی شکل می‌گیرد. این نکته کلیدی را عرض کردم تا بی‌خردی آتش زدن مرجع علمی در حوزه پزشکی آشکار گردد.»

محسن اسماعیلی نیز با نقد این اقدام نوشت: «آتش زدن کتاب پزشکی هاریسون و انتشار وسیع تصویر آن را نباید ساده انگاشت و فقط به جهالت و حماقت یک مدعی فروکاست؛ خصوصاً در این زمان. هیچ نادان فرومایه‌ای نمی‌توانست بهتر از این به بدنام سازی ایران عزیز و ترویج اسلام هراسی و بردن رونق مسلمانی کمک کند.»

این اقدام بهانه دوباره‌ای شد تا به بازخوانی مسئله طب اسلامی بپردازیم. ما پیش در گزارشی به نقد جریان معتقد به طب اسلامی پرداخته بود که می‌توانید این گزارش را از اینجا بخوانید.

اما در این مجال آنچه که در خور تأمل است این است که به طور کلی طب اسلامی از موضوعات پرمناقشه امروز در حوزه‌هاست در حالی‌که بسیاری از علما و اساتید حوزه و دانشگاه به صراحت وجود طب اسلامی را رد و افراط و تفریط در طب اسلامی را نقد و احادیث طبی را برای زیربنا قراردادن چنین ادعایی گزاف می‌دانند.

اینکه چه مقدار روایات طبی محل اعتناست از موضوعاتی است که باید به طور خاص در مورد آن بحث و تبادل نظر بیشتری صورت گیرد.

آیت الله ابوالقاسم علیدوست در این باره می‌گوید «شکی نیست که روایات زیادی از ائمه علیهم‌السلام داریم که در باب طب وارد شده است و به تبع ائمه علیهم‌السلام علمای زیادی هم داشتیم که به این مسئله ورود کرده‌اند؛ مثلاً بعضی روایت‌ها را به پزشکان نشان می‌دهیم، بسیاری از آن‌ها متعجب می‌شوند و از عمق نگاه معصومین علیهم‌السلام به وجد می‌آیند. خب این بیان ائمه ورود به مسائل طبی است! آن‌هم گزاره‌ای است که ریشه بسیاری از مسائل طبی است.

البته در باب مصادیق و جزئیات هم روایات طبی فراوانی داریم. در طول تاریخ علمای بزرگواری هم که در فقه اصول تحصیل کرده‌اند و هم حکیم و طبیب بوده‌اند بسیار داشته‌ایم. اصل این ورود ممدوح است، ولی آسیب‌هایی در این میان است که عدم توجه به آن، مفاسدی را لازم می‌آورد و اجتناب از آن لازم است.»

وی در مورد برخی از مفاسدی که ممکن است در این باره رخ دهد می‌گوید «در جریان طب اسلامی و برای تبیین آن، لزومی ندارد که دست آورده‌ای پزشکی بشری نفی شود تا طب اسلامی اثبات شود، خیر.»

وی همچنین می‌افزاید: «مسأله تشخیص اشتباه، تجویز اشتباه را به دنبال دارد و مشکل این جریان این است که تجویز را به نام ائمه علیهم‌السلام نامگذاری می‌کنند و وقتی نسخه جواب نمی‌دهد، منجر به بی اعتقادی به اسلام و ائمه می‌شود، باید از نسخه پیچی‌های جازمانه به نام اهل بیت (ع) پرهیز کرد.»

آیت الله علیدوست می‌گوید: «من معتقدم ورود روحانیت به عرصه طب نه ضرورت است و نه صلاح! اگر ما طب را بخشی از دین هم حساب کنیم، مسلماً بخش بنیادین دین نیست! اینکه طلبه‌ای احکام، فقه و… نداند، اما از فلان گیاه بیابان ۶۰ خاصیت بلد باشد این اولویت اول روحانیت نیست.»

وی می‌افزاید: «مثلاً اینکه گفته شود نیازی به اصول کشاورزی در بخش آفت زدایی نداریم، چرا که در روایات آمده است که آفت از عدم پرداخت زکات است و اگر زکات پرداخته شود نیازی به آفت زدایی و مدیریت گیاهان نیست و هیچ آفتی روی نمی‌دهد، این برداشتی ناصحیح است چرا که آنچه در روایات آمده به عنوان مقتضی و علت ناقصه است نه آنکه تمام علت آفت زایی، عدم پرداخت زکات است، لذا اینگونه اظهارات در مقابل جامعه جهانی، مایه هجمه به دین را فراهم می‌کند و نباید صادر شود. این نوع برداشت‌ها را اخباری گری افراطی و یا سلفی شیعی می‌توان نامید که از بایسته‌های فهم نصوص دینی به دور است. برداشت صحیح از نصوص و استنباط، سال‌های تحصیل مقدمات و سال‌ها مجاهدت علمی می‌خواهد نه هر که سر بتراشد، قلندری داند، برخی چنان خام‌اندیشند که گمان می‌کنند با دو سال درس خواندن انسان مجتهد می‌شود، چه بسا گمان کرده‌اند که اجتهاد را، چون آمپولی می‌توان به افراد تزریق کرد!»

حجت الاسلام محمدحسین ملک زاده در مورد طب اسلامی گفت: الان عناوینی تحت عنوان طب اسلامی و چیز‌هایی از این قبیل مطرح است و به ویژه در یک دهه اخیر به آن پرداخته شده است. متأسفانه عناوینی مانند پدر طب اسلامی یا پدر حجامت و… هم پدید آمده است.

وی ادامه داد: غربی‌ها وقتی از واژه سنتی (Traditional) استفاده می‌کنند، این مسئله شامل دین هم می‌شود و از هر چیزی که مربوط به گذشته‌ها باشد با عنوان Traditional یاد می‌کنند. اما وقتی ما از واژه سنتی استفاده می‌کنیم لزوماً منظور ما اسلامی و دینی نیست؛ لذا باید از ابتدا تأکید کنیم که یک طب سنتی وجود دارد که محصول تجربه، دانش و اندیشه پزشکان و طبیبان قدیم است که بسیاری از آن‌ها حکیم هم بوده‌اند. در مقابل طبی هم به نام طب اسلامی معرفی می‌شود؛ لذا از ابتدا باید حساب این دو را از هم جدا کنیم. چه بسا طب سنتی کلیاتی را از دین را شرایع الهی گرفته باشد، ولی لزوماً دیدگاه‌های خود را بر اساس آیات و روایات و چارچوب‌های اسلامی بیان نمی‌کنند.

وی افزود: مثلاً ابوعلی سینا که یک دانشمند و نابغه بزرگ است و در عین حال طبیب هم هست، صدرالمتألهین شیرازی در مورد او می‌گوید که باهوش‌ترین انسان ابوعلی سیناست. یعنی او از سقراط، افلاطون و ارسطو باهوش‌تر است و در میان بنی بشر نظیر ندارد.

حجت الاسلام ملک زاده گفت: یکی از اموری که از ابوعلی سینا خیلی شهرت دارد همین بحث «سته ضروریه برای حفظ الصحه» است. در کتاب‌های طب سنتی و مقالات مختلف، همین بحث‌های ابوعلی سینا مانند آب و هوا و تغذیه، حرکت و سکون، نوم و یقظه، اغراض نفسانیه و… آمده است. آیا این موارد سته ضروریه هم خودش و هم اهمیت آن در قیاس با امور دیگر را ایشان از دین و منابع دینی گرفته است؟ البته بله منافاتی هم با دین ندارد؛ ما می‌توانیم آیات و روایاتی را پیدا کنیم که بر این امور تاکید دارد. اما آیا لزوماً ابوعلی روایاتی را جلو خود گذاشته و بر اساس آن، این‌ها را نوشته یا اینکه خودش بر اساس درک و فهم خودش و بر اساس تجربیات گذشته این‌ها را نوشته است؟

وی ادامه داد: ابوعلی سینا در جای جای کتاب طبی خود یعنی کتاب قانون، شراب را به عنوان دارو مطرح کرده است. شرب خمر از محرمات قطعیه و از کبائر است و حکم حرمت شرب خمر از ضرورت فقه الشریعه ماست. ابوعلی سینا نابغه بزرگی است و این سر جایش محفوظ، اما اشتباهاتی هم دارد. بر اساس نصوص دینی ما خداوند در امر حرام، شفا قرار نمی‌دهد؛ لذا بوعلی بر اساس همان چیز‌هایی که از قدیم وجود داشته و اطباء گذشته مطرح می‌کردند، بحث کرده است.

وی افزود: می‌خواهم بگویم که ما کاری با طب سنتی نداریم. اهل فن باید بحث طب سنتی را بررسی کنند. مسائلی که در طب سنتی است امروز هم باید با ابزار‌های جدید مورد آزمایش قرار بگیرد. مبنای طب جدید هم همین طب سنتی است و جایگاه ابن سینا در تاریخ تمدن غرب جایگاه رفیعی است.

وی اظهار داشت: در مقابل این طب، یک طب به عنوان طب اسلامی مطرح می‌شود. بنده هم لااقل با عملکردی که مدافعان طب اسلامی در این یکی دو دهه اخیر دارند، به نظرم می‌رسد که‌ای کاش این‌ها نام این طب را طب روایی می‌گذاشتند نه طب اسلامی. اگر طب روایی به آن اطلاق می‌کردند برخی اشکالاتی که مطرح می‌شود دیگر به آن‌ها وارد نمی‌شد. به هر حال ما روایاتی داریم که این امور طبی را مطرح کرده است و ما می‌خواهیم بر این اساس به مداوا و درمان بیماران بپردازیم.

این استاد حوزه‌های علمیه گفت: نمی‌شود انکار کرد که بالغ بر چند هزار روایت طبی داریم. روایاتی درباره گیاهان، خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها، خواص مختلف و منافع و مضار خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها و گیاهان و … فقط در کتاب شریف کافی بین ۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰ روایت طبی احصا شده است. آن‌هایی که معتقدند «ان الکافی کاف لشیعتنا» یعنی اگر روایتی در کافی بود دیگر بررسی سندی نمی‌خواهد، ما می‌توانیم به راحتی بگوییم که این روایات از معصوم صادر شده است. مگر می‌شود که این حجم روایات را انسان نادیده بگیرد؟

وی ادامه داد: در کتاب‌هایی از قبیل المحاسن و… بسیاری از روایات آمده و با قرائنی که وجود دارد روایات معتبری است و نمی‌توان اشکال سندی به آن کرد و به لحاظ اثبات صدور مشکلی ندارد.

حجت الاسلام ملک زاده گفت: بلاشک بخشی از این روایات طبی که در مجموعه کتاب‌ها و مجامع معتبر شیعی وجود دارند، از قیبل «قضیة فی واقعة» یا قضیه خارجیه هستند که به لحاظ دلالت و کاربرد، قابلیت تعمیم و بهره گیری عمومی و همگانی ندارند. شخصی بوده است که پیش امام آمده و مثلاً گفته «دلم درد می‌کند»، امام به او فرموده که فلان غذا یا فلان گیاه را بخور. سوال این است که این شخص چه سنی داشته؟ چه بیماری‌های زمینه‌ای داشته؟ دل درد او ناشی از چه بوده است؟ او از چه اقلیم و سرزمینی آمده است؟ هوای آنجا و غذا‌هایی که مصرف می‌شود چه گونه است؟ خود فرد به لحاظ مزاج و طبیعت و ویژگی‌های شخصی دارای چه ویژگی‌هایی است؟ هیچکدام از این سوالات را ما نمی‌دانیم؛ لذا چطور می‌توانیم این مسائل را تعمیم دهیم و برای هر نوع دل درد، یک نسخه دهیم؟

وی ادامه داد: قضیه خارجیه، قضیه‌ای است که موضوعش محقق الوجود است، در خارج موضوع را مشاهده می‌کنیم، بر اساس آن «موضوع خاص محقق الوجود فی الخارج» حکمی صادر می‌کنیم. لکن در مقابل بخش دیگری از روایات هست که موضوع این‌ها مقدّرالوجود است و از قبیل قضایای حقیقیه هستند. به قول میرزای نائینی بازگشت این گونه قضایا به قضایای شرطیه است. یعنی «اگر چنین بود» باید «چنین بکنید یا چنین بشود». اگر چیزی قضیه حقیقیه شد، قابلیت تعمیم دارد و می‌توانیم آن را تعمیم دهیم و می‌توان گفت در این نوع بیماری از این مدل درمان می‌توان استفاده کرد.

وی افزود: ما می‌خواهیم از روایات طبی اهل بیت در مواردی که قضایای حقیقیه است، استفاده کنیم و به توصیه‌های آن عمل کنیم؛ آیا این حجیتی دارد و قابل قبول است یا نه؟ عمده اشکالی که در اینجا وجود دارد این است که حجیت یعنی منجزیت و معذریت که این‌ها مربوط به مثوبت و عقوبت اخروی می‌شود، ولی در علوم به شکل عام و در علم طب به شکل خاص ما به دنبال امور و آثار واقعی و تکوینی مربوط به این دنیا هستیم. مثلاً بیمار که به طبیب مراجعه می‌کند می‌خواهد با عمل به نسخه طبیب بیماری اش در همین دنیا خوب شود. نه اینکه طبیب به او بگوید تو این دارو را مصرف بکن، ان شالله خدا به تو ثواب می‌دهد! ثواب این‌ها مطرح نیست بلکه می‌خواهد از درد درمان پیدا کند.

وی اظهار داشت: شما می‌گوئید خبر واحد حجت است؟ یعنی منجز و معذر است؟ این به چه درد بیمار می‌خورد؟ ثمره‌ای ندارد. او می‌خواهد درمان شود و بیماری اش مرتفع شود. آیا می‌شود با خبر واحد چنین چیزی درست کرد؟ این عمده مسئله ماست که باید آن را حل کنیم.

حجت الاسلام ملک زاده در پایان گفت: خود تقسیم بندی روایات و توصیه‌های طبی به ارشادی و مولوی خودش بخشی از مسیر است که ما ببینیم آیا همه این‌ها مولوی است یا ارشادی است؟ آیا اساساً منزجیت و معذیت در امور ارشادی مطرح می‌شود یا نه؟

منبع: مهر

انتهای پیام/

 

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.