حرکت در فلسفه و تئاتر
ارسطو، حرکت در نمایش را به دو دسته درونی و بیرونی تقسیم کرد. اما در تعاریف جدیدتر حرکت در بازیگر، آن جریان اجزاء است که دیده شود و با لرزش عضلانی همراه باشد. غیر آن، همه منویات است و درونی که قابل دیدن نیست. از این حیث در این کتاب حرکت به سه دستهی کاری، فیزیکی و آوایی تقسیم میشود.
حرکت کاری با جابه جایی خود و یا اشیاء و مکان در صحنه همراه است. حرکت فیزیکی را تمام جا به جایی اندام و صورت در حالت ایستاده در خود میپنداریم و حرکت آوایی نیز مجموعهی جابه جایی قوهی ناطقه است و صدا و صوت. هیچ گاه هیچ تئاتری در صحنه از صفر آغاز نمیشود و آن به خاطر وجود ذاتی حرکت در تئاتر است.
حرکت، حدوث است و مسبوق به عدم نیست و مطابق تعاریف ملاصدرا دربارهی حرکت جوهری این حرکت، حرکت قافلهای از مکانی به مکان دیگر نیست، بلکه در حال انتقال از وجودی به وجود دیگر است.
حرکت دائم و بدون وقفه. همچنین در حکمت شرق و بنا به آراء میرداماد حدوث در صحنه زمانی و یا مکانی نیست بلکه حدوث صحنه همچون حدوث اشیاء به قول حکمای شیعی ذاتی است و ناشی از امکان ماهیات آن اشیاء است.
البته حدوث ذاتی در شاخهای دیگر از حکمت به خاطر تعیین جهانی متناهی مردود شناخته میشود و عدهای از حکما همچون ملاصدرا و تنی چند از شاگردان خود میرداماد معتقدند که میوه حدوث ذاتی، بطلان تسلسل است. سپس ادله بطلان تسلسل را، از قبیل برهان تطبیق و برهان تضایف و چیزهای دیگر بیان نموده است.
با این مقدمه که تسلسل در کلیه امور متعاقبه، اگر چه مانند تعاقب زمان در وجود مجتمع نباشند، جاری است. به نظر میرسد که مقصود وی از امور متعاقبه مجموعه متعاقب و متوالی سلسله علل و معلولتی باشند که به صورت حوادث و پدیدارها (حادثات) که در طبق خود متغیر و مختصر ماند، در عالم دیده میشود و در ناحیه مبدأ به (عله العلل) واجب تعالی میرسند.
منبع: میزان
انتهای پیام/