افسر پرونده کیف وسایلش را روی زمین خالی کرد تا وسایلی که نیاز به نگه داری آنها در اداره نیست تحویل خانواده اش دهد. دفترچههای حسابهای بانکی مقتوله با مبلغ قابل توجهای پس انداز شخصی و گردش حساب هفتصد، هشتصد هزارتومان در روز. باورش کمی سخت است، اینکه دختر ۲۷ سالهای مالک چهار خانه باشد و میلیونها تومان وجه نقد.
پدر و مادرش زمانی که مقابل افسر نگهبان مینشینند در جریان سرنوشت تلخ دخترشان قرار میگیرند. مادر چادر سیاهش را روی صورتش میکشد و چهره پدر از خجالت سرخ میشود.
چند سالی بود که از خانه فراری شده و خبری از او نداشتند تا اینکه امروز فهمیدند منجلابی که مقتول با فرار از خانه در آن گرفتار شده بود او را کاملا در خود بلعیده و به کام مرگ فرستاده است. دختری که با روحی پاک به دنیا آمده و در آغوش پدر و مادری مهربان رشد یافته بود. خواست تا زندگی دیگری را تجربه کند و شاید نخستین بار برای رفع گرسنگی یا یافتن سرپناه تن به روسپیگری داد.
ولی تکرار چند ساله این اشتباه راهی بود که او برای ادامه مسیر زندگی خود برگزید و در نهایت هم تعدادی از مشتریانش برای به دست آوردن پس انداز چند ساله اش او را به قتل رساندند.
دختری که در میان دستهای مهربان مادر چشم گشوده و زیبایی دنیا را به تماشا نشسته بود، با دستهای ناپاک انسانهایی هرزه به قتل رسید و جسمی که روزی آغوش پدر گهوارهی آرامشش بود در سطل زباله کشف شد.
سخن کارشناس
با انگیزههای فرار دختران از خانه در مییابیم که اکثر آنان برای کسب استقلال و آزادی روابط در خارج از خانه اقدام به فرار کرده اند.
این بدین معناست که جامعه، میزان نظارتهای اجتماعی دولتی و مردمی را کاهش داده و آزادی بی قید روابط زنان و مردان را افزایش داده است. در حالی که این حد افراطی از آزادی مقبول بسیاری از خانوادهها نیست.
آنها به دلیل همین فضای نامناسب جامعه مجبور میشوند در رفتار و ارتباطات اجتماعی دختران خود را محدود کنند و این محدودیت و کنترل دختران را با عقدههای روحی– روانی مواجه میکتد و آنان احساس خواهند کرد که خانواده آنها را درک نمیکند، در صورتی که به عکس خانواده به دلیل آینده نگری و مصلحت اندیشی فرزند میکوشد دختر را از حیطه خطر دور سازد.
برخی دختران به دلیل حساسیتهای روحی، دلسوزی والدین را به معنای سلب آزادی تعبیر و در نتیجه اقدام به فرار از خانه میکنند.
پدیدههای اجتماعی همچون حلقههای زنجیر به هم متصل و وابسته اند، به طوری که افزایش نرخ آسیب هایی، چون طلاق، بیکاری، اعتیاد، منجر به افزایش آسیبی نظیر فرار دختران میشود و نکته قابل توجه آن که فرار دختران از خانه به افزایش نرخ مفاسد اجتماعی منتهی میشود.
آسیبهای اجتماعی از جمله، فرار همچون امراض و ویروسهایی هستند که موجب ایجاد فضای مسموم در جامعه میشوند و میتوانند ضمن لکه دار کردن عفت عمومی و شکستن حریمهای اخلاقی، بهداشت روانی اعضای جامعه را تهدید و آسیب جدی بر سلامت جامعه وارد کند.
فرار دختران میتواند بزرگترین لطمه و ضربه برای حیثیت و شرافت خانوادگی فرد باشد این عمل اولا نشانهای از ناکارآمدی خانواده در تربیت فرزند، شکاف نسلی بین والدین و فرزندان و اختلافات خانوادگی است، ثانیا از آنجا که فرجام و سرانجام دختران در اکثر موارد چنانکه ذکر شد گرفتار آمدن در دایره تنگ باندهای فساد و فحشاء و ارتکاب جرایم اخلاقی است، لذا فرار به مفهوم لکه ننگ و بد نامی برای خانواده محسوب میشود و بدین لحاظ است که فرار دختران کمتر توسط خانوادهها گزارش میشود و اغلب پس از بی نتیجه ماندن جستجوها و تلاشهای خانوادگی، فرار دختران با عنوان فقدانی دختر یا دزدیده شدن او به مراجع قضائی گزارش میشود.
از طرف دیگر دختران فراری با درگیر شدن در مسائل غیر اخلاقی نمیتوانند به خانواده باز گردند، مگر آنکه خانواده به این نکته توجه کند که عدم پذیرش فرد به معنای فرو غلتیدن هر چه بیشتر او در منجلاب فساد و تباهی است.
در هر حال زندگی دختر فراری در صورت بازگشت به منزل نیز همراه با مشکلات مضاعف خواهد بود.
فرار آغاز بی خانمانی و بی پناهی است و همین امر زمینه ارتکاب بسیاری از جرایم را فراهم میکند.
دختران فراری برای امرار معاش به سرقت، تکدیگری، توزیع مواد مخدر، مشروبات الکلی، کالاهای غیر مجاز، روسپیگری، عضویت در باندهای مخوف و کثیف اغفال و فحشاء اقدام میکنند.
برخی از این دختران پس از فرار در ساختمانهای متروکه، پارک و خانههای فساد، شب را به صبح میرسانند و از مکانی به مکان دیگر در حرکت هستند فقط برای آنکه بتوانند زنده بمانند. دختران فراری تمام پلهای پشت سر خود را خراب و ویران میکنند.
ارتکاب به انواع جرایم و فساد اخلاقی موجب میشود که دچار انواع بیماریها و اختلالات روحی و روانی شوند و برخی از آنها به دلیل سر افکندگی دست به خودکشی میزنند.
منبع:رکنا
انتهای پیام/