سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

ماجرای یک عملیات هوایی در «کربلای۵»

موقعیت به قدری حساس بود که اگر ثانیه‌ای زودتر بمب‌ها را رها می‌کردیم امکان داشت که بمب‌ها اشتبا‌ها روی نیرو‌های خودی فرود آید که آن وقت خسارت جبران ناپذیری وارد می‌شد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، سرتیپ خلبان جعفر عمادی از جمله پیشکسوتان نیروی هوای ارتش است که در عملیات‌های متعدد هوایی حضور داشته است. او در خاطره‌ای از عملیات هوایی «کربلای ۵» روایت می‌کند:

دی ماه سال ۱۳۶۵ روز‌های پایانی خود را سپری می‌کرد و عملیات کربلای ۵ توسط رزمندگان غیور ایران آغاز شده بود. در این عملیات به نیروی هوایی مأموریت داده شده بود مواضع دشمن را در شلمچه بمباران کند. خیلی سریع کار طراحی حملات هوایی به خط مقدم دشمن در شلمچه آغاز شد و مقرر شد این منطقه از ارتفاع بالا بمباران شود.

مأموریت شکستن دیوار صوتی

یکی از دلایلی که تصمیم گرفته شد بمباران از ارتفاع بالا انجام شود، شکستن دیوار صوتی توسط بمب بود، بدین شکل که وقتی از ارتفاع بالا بمب‌ها رها می‌شدند، علاوه بر وارد آوردن خسارات سنگین به دشمن به علت سرعت گرفتن، بمب دیوار صوتی را می‌شکست و باعث ایجاد رعب و وحشت در دل صدامیان می‌شد. مقرر شده بود تمامی جنگنده‌های حاضر در عملیات در پایگاه شکاری امیدیه جمع شوند و حملات به صورت متمرکز از این پایگاه صورت پذیرد.

چهار فروند از بندرعباس به پرواز درآمدیم

بلافاصله بعد از ابلاغ دستور با چهار فروند فانتوم از پایگاه بندرعباس عازم پایگاه امیدیه شدیم و ساعتی بعد در آن جا به زمین نشستیم. همزمان با آمدن هواپیما‌های دیگر به پایگاه امیدیه، آن جا شکل خاصی پیدا کرده بود. حضور پرتعداد شکاری بمب افکن‌های نیروی هوایی نشان از ضربه هولناکی بود که می‌خواست بر نیرو‌های عراقی وارد شود. قرار بر این بود که ما به صورت فرمیشن‌های چهار فروندی به پرواز درآییم؛ که من نیز قرار بود به عنوان لیدر یک دسته چهار فروندی عملیات را انجام دهم. در این پرواز کابین عقب من شهید «ناصر انقطاع» بود که یکی از خلبانان جوان و باهوش نیروی هوایی بود که چند ماه بعد در یک پرواز برون مرزی هدف قرار گرفت و به شهادت رسید. شماره دو پرواز هم سرلشکر خلبان شهید «حسین دلحامد» بود.

پرواز در ارتفاع بالا تهدیدی بزرگ

پرواز در ارتفاع بالا خیال ما را از پدافند راحت می‌کرد و ما می‌توانستیم در برابر موشک‌های شلیک شده دشمن عکس العمل نشان دهیم و از آن فرار کنیم، ولی مشکل بزرگ ما هواپیما‌های شکاری دشمن بود. هواپیما‌های «میراژ» در آن زمان یک تهدید بزرگ محسوب می‌شد چه بسا با پرواز ما هواپیما‌های آنان نیز به پرواز درمی‌آمدند و، چون جنگنده‌های ما سنگین بودند، هدف مناسبی برای هواپیما‌های دشمن محسوب می‌شدیم. برای حل این مشکل باید چاره‌ای اندیشیده می‌شد. پس از بحث و تبادل نظر سرانجام به این نتیجه رسیدیم که هر دو فرمیشن توسط دو فروند هواپیمای «اف ۱۴» اسکورت شوند. با بودن اف ۱۴ در کنار ما، دیگر مشکلی احساس نمی‌کردیم، چون همگی می‌دانستیم که خلبانان عراقی تا چه اندازه از هواپیما‌های اف ۱۴ هراس دارند.

رأس ساعت به پرواز درآمدیم

فردا صبح راس ساعت مقرر تمامی فانتوم‌ها هر کدام مجهز به ۴ تیر بمب سنگین با صدای غرش سهمگینی که نشان از خشم ملت ایران بود، از باند پروازی امیدیه به پرواز درآمدیم. بلافاصله بعد از پرواز شروع به اوج گیری کردیم و ارتفاع خود را به مرور افزایش دادیم تا اینکه به حدود ۳۳۰۰۰ پایی رسیدیم. در همین لحظه شکاری‌های اف ۱۴ نیز با کد حضور خود را در منطقه اعلام کردند. چند ثانیه بعد اف ۱۴‌ها را دیدم که هر کدام در یک سمت فرمیشن جای گرفتند. با حضور اف ۱۴‌ها دلگرمی خاصی گرفته بودیم، چون آن‌ها می‌توانستند با رادار قدرتمند خود هر گونه تهدید هوایی را از کیلومتر‌ها دورتر شناسایی و آن را هدف قرار دهند.

دقایقی بیشتر نگذشته بود که رادار به ما هشدار داد که چهار فروند هواپیمای میراژ دشمن به سمت شما می‌آیند و در حال حاضر با شما ۶۰ مایل فاصله دارند. ثانیه‌هایی بعد هواپیما‌های اف ۱۴ به من اطلاع دادند که دو فروند از سمت راست و دو فروند از سمت چپ به ما نزدیک می‌شوند. همزمان دیدم که اف ۱۴‌ها در حال جدا شدن از ما هستند و کاملا خود را آماده درگیری می‌کردند.

آغاز درگیری در آسمان

با توجه به توجیهات قبل از پرواز قرار بود اگر با هواپیما‌های دشمن روبرو شدیم تا ۲۰ مایلی آن‌ها ادامه بدهیم و در صورت درگیر نشدن اف ۱۴ ها، ماموریت را کنسل کنیم. روی همین اصل منتظر بودم که اگر اف ۱۴‌ها اقدام به شلیک موشک نکردند ماموریت را کنسل اعلام کنم، چون هواپیما‌های ما سنگین بود و یک طعمه خوب برای جنگنده‌های دشمن محسوب می‌شدیم. تمام حواسم به نشانگر‌های رادار بود که مبادا هواپیما‌های دشمن تغییر سمت دهند و برای ما خطری ایجاد کنند.

چیزی نمانده بود که به ۲۰ مایلی هدف برسیم که یکی از اف ۱۴‌ها اقدام به شلیک موشک کرد. موشک مرگبار «فنیکس» از زیر اف۱۴ رها شد و لحظاتی بعد در رادار دیدم که موشک با یکی از هواپیما‌های دشمن برخورد کرد. همه از هدف قرار گرفتن هواپیمای دشمن خوشحال بودیم که ناگهان اف۱۴ دوم با حالت اضطراب اعلام کرد که مورد اصابت موشک قرار گرفته است و نمی‌تواند هواپیما را کنترل کند.

همه سردرگم بودیم که چه باید بکنیم یک نفس عیق کشیدم و بلافاصله روی رادار با خلبان اف ۱۴ تماس گرفتم و گفتم که موقعیت شما دقیقا روی نوار مرزی است اگر حالا اقدام به «اجکت» (خروج) نمایی هم نیرو‌های خودی هم نیرو‌های دشمن به سمتت شلیک می‌کنند، به سمت شرق گردش کن و تا می‌توانی ادامه بده و سعی کن در سمت ۹۰ درجه که نزدیکی‌های امیدیه می‌شود اجکت کن. خلبان اف ۱۴ بلافاصله گردش کرد به سمت ۹۰ درجه و از منطقه درگیری دور شدند.

هدف را به سختی بمباران کردیم

چون قرار بود از ارتفاع بالا بمب‌ها را پرتاب کنیم، باید چند کیلومتر قبل از هدف این کار را انجام می‌دادیم تا بمب‌ها درست روی هدف فرود آیند. با هماهنگی با شماره دو پرواز، چون حدود ۳۰ ثانیه تا رسیدن به نقطه پرتاب باقی مانده بود تصمیم گرفتیم که ادامه دهیم موقعیت بقدری حساس بود که اگر ثانیه‌ای زودتر بمب‌ها را رها می‌کردیم امکان داشت که بمب‌ها اشتبا‌ها روی نیرو‌های خودی فرود آید که آن وقت خسارت جبران ناپذیری وارد می‌شد.

از طرفی هر آن امکان داشت شکاری‌های دشمن بازگردند. پس بلافاصله با علامت دست اشاره کردم که سرعت را افزایش می‌دهیم. خوشبختانه بدون هیچ مشکلی به نقطه پرتاب رسیدیم و همگی بمب‌های خود را که نشانه خشم ملت ایران بود بر سر صدامیان ریختیم و بلافاصله به سمت خاک خودمان گردش کردیم. در رادار یکی از «اف ۱۴»‌ها را می‌دیدیم که شجاعانه در حال پاسداری از آسمان و اسکورت ما بود. دقایقی بعد از انجام مأموریت، همگی به سلامت در پایگاه فرود آمدیم.

با بررسی‌های که انجام شد متوجه شدیم تمامی بمب‌ها دقیقا بروری هدف اصابت کرده و ضربات سنگینی بر پیکره نیرو‌های دشمن وارد شده است.

منبع: ایسنا

انتهای پیام/

 

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.