سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

اعتراف عجیب یک پسر؛ من افسانه را از چنگ دوستم نجات دادم !

اعتراف پسر جوانی که دختر جوان را از دست دوست شیطان صفتش نجات داد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، با این که نمی‌خواستم در این حد مرتکب گناه بشوم، اما تحت تاثیر حرف‌های تحریک آمیز دوستم نقشه‌ای کشیدیم و دختر بیچاره را به بهانه گفتگو و تصمیم گیری برای ازدواج به خانه باغ کشاندم.

دختر نوجوان در چنگ ما گرفتار شده بود و راه گریزی نداشت. او اشک می‌ریخت و التماس می‌کرد رهایش کنیم. اما من و دوستم برای رسیدن به نیت‌های پلید خود به مرحله‌ای از پستی و رذالت رسیده بودیم که از انجام گناه و معصیت ابایی نداشتیم.


بیشتربخوانید : آزار و اذیت کودک ۷ ساله توسط پسر شیطان صفت!


جوان ۲۲ ساله در مرکز مشاوره پلیس گفت: دختر ۱۶ ساله مثل ابر بهاری اشک می‌ریخت و درست در آخرین لحظه، یعنی زمانی که دوستم به سراغش رفت و با تهدید و توسل به زور قصد داشت کشان کشان او را به داخل اتاق انتقال دهد ناگهان یک قطعه عکس از داخل کیف دستی اش روی زمین افتاد و من آن را برداشتم. وقتی به عکس نگاه کردم دیدم این دختر و همکلاسی هایش در کلاس مدرسه عکس یادگاری گرفته اند و مسئله‌ای که وجدانم را از خواب معصیت بیدار کرد این بود که خواهر کوچکم نیز در این عکس و در بین دانش آموزان دیده می‌شد.

چند ثانیه‌ای به چشمان خواهرم که از روی عکس به من خیره شده بود نگاه کردم و باور کنید صدایش را شنیدم که می‌گفت خاک بر سرت کنند، تو داداش من نیستی و ناموس نمی‌شناسی، چون افسانه بهترین دوستم است و باید مثل ناموس خودت از او دفاع کنی.

نگاهم را که از عکس برداشتم دختر نوجوان را در حال گریه دیدم و تصورم این بود که خواهرم اسیر هوس‌های شیطانی دوستم شده است. با دیدن این صحنه خون در رگ غیرتم به جوش آمد و با عصبانیت به سوی دوستم حمله ور شدم. من افسانه را از چنگ او نجات دادم و همراه این دختر از خانه باغ فرار کردیم. اما دوستم همچنان در تعقیب ما بود و با تهدید چاقو برایم خط و نشان می‌کشید.

چون راه گریزی به نظرم نمی‌رسید و از طرفی نمی‌خواستم مشکلی برای دوست خواهرم به وجود بیاید با دیدن خودروی گشتی پلیس کمک خواستم و ماموران انتظامی دوستم را دستگیر کردند. الان وجدانم راحت است و فقط طلب استغفار می‌کنم.

منبع: رکنا

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱۷
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۱۸:۳۲ ۲۱ دی ۱۳۹۸
شکر خدا.. هزاران بار شکر خدا که هر چند لحظه آخر بوده باز هم به خود آمده و یک آن رگ مردانگی و ناموسی در وجودش زنده شد و الهی شکر که توی بدترین و سخت ترین شرایط توانسته درست تصمیم بگیره.. شایسته ی بخشش هستن همچین انسانهایی... این امتحان الهی برای اون پسر و یک معجزه برای دختر و امثالهم....
یاس
۰۹:۴۰ ۲۱ دی ۱۳۹۸
به نظرمن لیاقت آن راداردکه بخشیده شود.خیلی ازجوانان ما ذات پاکی دارند که متاسفانه دوستان ناباب باعث گمراهی آنان می شوند
باران
۰۵:۴۳ ۲۱ دی ۱۳۹۸
واقعا چقدر شیطان صفت باید باشید اینهمه آدم کثیف هست ک می تونید برید به اهداف کثیف تر از خودتون باهاشون برسید اونوقت میرید دنبال طفل های معصوم یا دختران بی گناه ،بخدا وندی خدا فقط این افراد باید سنگسار بشن،مال خودتون مال ،مال مردم بیت المال؟،دختر ساده فکر کرده از فقر نجات پیدا میکنه با این پسر ازدواج کنه،کاش سر ناموستون پیش بیاد تا بفهمید چقدر سخته .
زینب
۰۵:۰۳ ۲۱ دی ۱۳۹۸
سلام ، انشاالله به حق ۱۴ معصوم ( ع) و به خصوص به حق صاحب این دهه حضرت
فاطمه( س) آدمی هیچ موقع دنبال اینجور روابط نباشه و خدا به همه ی دختر وپسرا چشم پاک بده
هیدا
۰۳:۲۴ ۲۱ دی ۱۳۹۸
هی بچه قرتی امثال شما را باید اعدام کرد تمام این کثافت ها باید اعدام بشن فقط اعدام
ناشناس
۰۲:۱۶ ۲۱ دی ۱۳۹۸
اولا که دخترها باید خیلی هوشیار باشن ک به این دامها نیفتن اکثرشون وقتی کار دست خودشون میدن بعدش سر عقل میان ک چ غلطی کردن۰در ثانی هم اون دختر راه نجات این پسرشده هم پسر راه نجات دختره۰خدا ب هردوشون رحم کرده۰بازم آفرین ب غیرت این پسر ک دختره راخواهرخودش فرض کرده۰بعضیا رحمشو ن ب ناموس خودشونم نمیاد اینقد بی شرمو حیا هستن
عبداله
۲۲:۴۹ ۲۰ دی ۱۳۹۸
آن عکس را خدا جلوت انداخت آن دختر معلوم بود که دل پاکی داشته وازخدا کمک خواسته وغالبادراین مواقع افرادی که. بدام این پستها می افتند یاتسلیم میشن یا التماس نجات میکنند واگر ازخدا کمک بخواهند قطعا خدا کمک میکند به هرنحو که باشد حالا یا اینجوری یا اینکه بلایی سر آن افراد میاره چون طرف ازخدا کمک خواسته
ناشناس
۰۲:۱۸ ۲۱ دی ۱۳۹۸
اون دخترخدا بهش رحم کرده وگرنه ی دختر تنها با این پسرای ناشناس نمی افتاد
ناشناس
۲۱:۲۶ ۲۰ دی ۱۳۹۸
خداوند همیشه برای انسان یک راه بازگشت قرار می ده که انسان برگرده و مرتکب گناه نشه من به این جوان آفرین میگم که در اون لحظه حساس وجدانش بیدار شد و توانست برنفسش غلبه پیدا کنه
a.n
۱۸:۵۷ ۲۰ دی ۱۳۹۸
این داستان زشتی و زیبایی با هم داشت، ولی زیباتر ، اون کلام آخره، پیش از انجام گناه کبیره (استغفار)
جواد
۱۸:۱۵ ۲۰ دی ۱۳۹۸
بازخدارو شکربخیرگذشت.وچندین مورد مختلف که متأسفانه بخیرختم نمیشه!!!!!!!!!!!واقعاًتصمیم خوب گرفتن درچنین شرایطی کارهرکسی نیست!!پس لطفاًدور همچین ماجراهایی یه خط قرمز بکشیم تا پشیمانی وحشتناک بعدازآن راتجربه نکنیم.انشاالله.
ناشناس
۱۷:۴۳ ۲۰ دی ۱۳۹۸
عجب
ناشناس
۱۶:۳۲ ۲۰ دی ۱۳۹۸
چه خبره تو این مملکت....
ناشناس
۲۱:۲۰ ۲۰ دی ۱۳۹۸
واقعاعجیب شده
ناشناس
۱۲:۰۰ ۲۰ دی ۱۳۹۸
اولن خاک بر سرت ممکن بود اون عکس نیفته و نبینی دومن باز دمت گرم که بعد دیدن عکس غیرتت برگشت و او رو نجات دادی سومن از این به بعد ادم شو ۰۰۰
زینب
۰۵:۰۵ ۲۱ دی ۱۳۹۸
آدمو که همه هستن باید راه انسانیتو یاد گرفت.
ناشناس
۰۹:۳۶ ۲۱ دی ۱۳۹۸
چهارمن خاک بر سر دختری که اینقدر ساده است و راحت به دوتا غریبه راه میفته این ور و اون بره