سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

در گفت‌وگو با باشگاه خبرنگاران جوان مطرح شد؛

پیامد‌های فاجعه بار تئاتر تجاری/ دژاکام: به تماشای تئاترهای لاکچری نمی‌روم

امیر دژاکام گفت: اگر تمام جریان تئاتر در کشور مانند تئاتر تجاری شود، فاجعه به بار می‌آید.

حوزه تئاتر  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان - امیر دژاکام بازیگر، کارگردان و نویسنده در سال ۱۳۴۱ در کرمان متولد شد. او فعالیت خود را از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز کرد و در سال ۱۳۵۴ زمانیکه ۱۳ سال داشت با نمایش «اسب سفید» در کرمان به روی صحنه رفت و در سن ۱۵ سالگی اولین تجربه خود در قامت کارگردان را با نمایش کودکانه «بهار را دوست دارم» به دست آورد. سپس نمایش «سردار سربار» را در دبیرستان خود کارگردانی کرد. امیر دژاکام فارغ التحصیل لیسانس کارگردانی دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۳ و فوق لیسانس کارگردانی از دانشگاه تربیت مدرس در سال ۱۳۷۹ است.

از نظر شما مهم‌ترین مشکل در تئاتر فعلی چیست؟

اولین مشکلی که بر تئاتر ما غلبه دارد، مشکل موضوعی است؛ یعنی ما جهان اطراف خودمان را کمتر در آثار نمایشی می‌بینیم، فرقی نمی‌کند این جهان، داخل یا خارج از ایران باشد. متاسفانه از جهان و موضوعات واقعی کمی دور شده‌ایم و همین سبب می‌شود تا در تئاتر دچار کاستی شویم. چرا از نظر موضوعی دور هستیم؟ به این دلیل که مسئولان و سیاست گذاران، تئاتر را با یک سکوت دراماتیک مواجه کرده‌اند، زمانی که تئاتر یک تجارت تعریف می‌شود طبیعتا به دنبال موضوعاتی می‌گردد که فروش و تماشاگر داشته باشد؛ از این رو از حرف و گرفتاری مردم خالی می‌شود و تبدیل به ویترینی برای نشان دادن تصاویر و حرکات مختلف نمایشی و خلق لحظات بکر و ناب تئاتری می‌شود که شاید بعد‌ها زیبا باشد، ولی تئاتر خالی از مردم شده است. زمانی که می‌گوییم تئاتر از مردم خالی شده به بخش‌های مختلفی از اقشار جامعه اشاره داریم.

به تماشای تئاترهای لاکچری نمی‌روم

در برخی تئاتر‌های تجاری طبقه ثروتمند جامعه برای تماشا می‌آیند و نمایش ها را می‌بینند، یعنی زمانی که در هتل اسپیناس پالاس تئاتر به اجرا می رود، گروهی خاص مراجعه می‌کنند. البته اجرای این تئاتر‌ها مشکلی ندارد، اما تئاتر‌های مردمی و ملی ما به اجرا نمی‌روند. یکی از اشکالات تئاتر در دنیا همین تئاتر مجلل با دکور‌های سنگین است، این موضوع از گذشته وجود داشته است؛ شکل دیگری از تئاتر، تئاتر بولوار است که همانند تئاتر آزاد و از شکل دیگر تئاتر کمی پیشتاز‌تر، وسیع‌تر و همراه با اندیشه و تفکر است، این نوع از تئاتر اکنون دیده نمی‌شود، ولی تئاتر باشکوه و مجللی محسوب می شود. من تئاتر‌های مجلل را نمی‌پسندم و به عنوان تماشاگر برای تماشای آن‌ها نمی‌روم، اما حق حیات دارند و باید کار کنند،  اگر تمام جریان تئاتر مانند تئاتر دانشجویی، سنتی، دانش آموزی و تئاتر متفکر و تجربی نیز همانند تئاتر تجاری شود، فاجعه به بار می‌آید.

حیاط خانه‌ها محل اجرای تئاتر خصوصی شده است

تئاتر خصوصی در دنیا به این معنا است که شهرداری به یک گروه از هنرمندانی که در ساختمان‌های مخصوص، تئاتر کار می‌کنند، بودجه‌ای بدهد؛ این تئاتر سعی می‌کند به صورت خودکفا و از طریق فروش بلیت، خود را سر پا نگه دارد و هر بلیتی را که مردم برای تماشا می‌خرند، دولت هم مبلغی برای آن درنظر می‌گیرد. برای نمونه اگر ۱۰ بلیت فروخته شده باشد، دولت هم هزینه‌ای به اندازه ۱۰ بلیت را پرداخت می‌کند، زیرا یک کار فرهنگی در حال انجام است. تئاتر خصوصی در انتخاب موضوعات، در انتخاب آثار و اجرای آن آزاد است، اما اکنون ما با حیاط خانه‌ها رو به رو هستیم، در حیاط خانه‌ها سوله زده شده و در سقف آن‌ها پروژکتور کار گذاشته و اتاق تعویض و گریم دارای استاندارد‌های رایج تئاتر نیستند.

کسی که این خانه را اجاره کرده باید هزینه آن را بپردازد و حتی رقم این کرایه‌ها به ماهانه ۲۰۰ میلیون تومان هم می‌رسد که آن شخص حداقل باید ۳۰۰ میلیون تومان درآمد کسب کند، در یک سالن، سه نمایش پشت سر هم می‌بینید و یک انباری ۲ در ۲ برای تعویض لباس و گریم سه گروه نمایشی وجود دارد.

نسل جوان تئاتر برخی ضوابط را بر هم می‌زنند

مشکل دیگر در تئاتر ما اهمیت ندادن به نویسنده‌هاست، موضوعات مختلفی وجود دارد که نویسنده به آن‌ها می‌پردازد و نکات خوبی را به تماشاگران انتقال می‌دهد، اما اکنون به نویسندگان و پرداخت دستمزد‌های آن‌ها توجهی نمی‌شود. چه تعداد متن نمایشی درخور توجه در ۱۰ سال اخیر تولید شده است؟ در حالی که نویسندگان خوبی داریم که آثار ماندگاری نوشته اند.

اینکه گفته می‌شود باید به جوانان توجه کرد درست است، اما نباید سرمایه‌های ملی که چندین سال، کار تئاتر انجام داده اند را کنار گذاشت، این نسل جوان برخی ضوابط را بر هم می‌زنند و کار‌ها درست و دقیق انجام نمی‌شود، به روابط حرفه‌ای و دستمزد‌ها توجه نمی‌کنند و قرارداد‌ها، شکل تمرین و دکور درستی ندارند که تمام آنها به بی تجربه بودن کارگردان جوان برمی گردد.

شما ورود سرمایه گذار به تئاتر را چگونه می‌بینید؟

ورود سرمایه گذار به تجارت در تئاتر کمک کرده است، ولی به تئاتر دانشجویی به شدت لطمه زده و باید بگویم که تئاتر دانشجویی را نابود کرده است. زمانی که یک فارغ التحصیل تئاتر، نمایشی خوب را روی صحنه می‌برد، با سالن خالی مواجه می‌شود.

برخی از مردم باور دارند که نمایش بدون سلبریتی خوب نیست

اگر چه مردم به تماشای تئاتر می‌روند و گردش مالی تئاتر بهتر شده، اما این گردش مالی در کجا اتفاق می‌افتد؟ تقریبا ۱۰۰ نمایش در ماه اجرا می‌شود، اما نمی‌توان ۵ نمایش را پیدا کرد که دخل و خرج آن‌ها یکی شده باشد، در حالی که می‌توان ۵ نمایش را نام برد که فروش میلیاردی داشته و حتی گیشه فروش فیلم‌های سینمایی را شکسته اند. آیا ما به یک نمایش نیاز داریم و فقط همان گروه نمایشی فروش خوبی داشته باشند؟ پس دانشجویان و فارغ التحصیلان و... چه باید کنند و کجا باید بروند؟ باید بگویم تئاتر خالی از مردم نیست، مردم برای تماشای نمایش‌هایی با تبلیغات فراوان می‌روند، اما به تماشای اکثر نمایش‌ها نمی‌روند و زمانی که می‌بینند سلبریتی در نمایش حضور ندارد می‌گویند این نمایش خوب نیست و این به یک باور عمومی در میان تماشاگران تبدیل شده است.

حضور افراد سلبریتی تا چه انداره در فروش نمایش موثر است؟

در تئاتر ۵ یا ۱۰ بازیگر فروش بلیت خوبی دارند، تهیه کنندگان سینما این را خوب می‌دانند که اسم و محبوبیت مهم نیست، مهم این است که برای این شخص بلیت می‌خرند یا نه؟

خیلی از اشخاص چهره هستند اما برای تماشای نمایش یا فیلم آن‌ها بلیتی خریده نمی‌شود. افراد چهره در تئاتر دو گروه هستند، گروهی که می‌توانند تماشاگر را در سالن نمایش نگه دارد و مخاطب راضی از نمایش باشد و گروهی نمی توانند مخاطب را تا پایان نمایش در سالن نگه دارند، این اشخاص دستمزد بالا می‌گیرند و با ۱۰ جلسه تمرین روی صحنه می‌آیند و مخاطب متوجه بازی بد آن‌ها می‌شود. از نظر من ۱۰ الی ۱۵ نفر در تئاتر هستند که مردم برای تماشای نمایش آن‌ها بلیت تهیه می‌کنند. اگر قرار است برای نمایشی، سلبریتی بیاورید، کسی باشد که مردم بابت حضور او بلیت بخرند.

برخی از گروه‌های نمایشی فقط قصد اجرای نمایش دارند و با کمترین تمرین می‌خواهند نمایشی خوب را روی صحنه ببرند، آیا چنین چیزی برای بازیگری که در صحنه تئاتر با مخاطب مواجه است، امکان پذیر است؟

بله هستند نمایش‌هایی که با چند روز تمرین اجرا شده اند، نمی‌خواهم از آن‌ها نامی ببرم، اما داشتیم نمایشی که با هشت روز تمرین اجرا رفت در حالی که هنرپیشه‌های بزرگی در آن حضور داشتند. اکثر نمایش‌هایی که با حضور هنرپیشه‌های بزرگ اجرا می‌شوند با ۱۰ الی ۱۵ روز یا نهایت بیست روز تمرین به اجرا می‌روند، زیرا آن بازیگر قبول نمی‌کند که بیش از بیست روز را برای تمرین آن نمایش بگذارد و همین سبب می‌شود تا نتوان نمایش را به درستی کار کرد. از نظر من این موضوع خودخواهی و اعتماد به نفس کاذب است، البته همه این گونه نیستند و تعداد محدودی از کارگردان‌ها با تهیه کنندگان وارد تئاتر شدند و فکر می‌کنند باید پول زیادی کسب کنند.

در حال حاضر نمایشنامه‌های خارجی بیشترین اجرا را در تماشاخانه‌ها دارند، چرا نویسندگان ایرانی کم کار شده اند؟

دستمزد نویسندگان پرداخت نمی‌شود و نویسنده هم نمی‌تواند از این طریق کسب درآمد کند. از طرفی نمایشنامه‌ها به راحتی مجوز نمی‌گیرند، نمی‌شود که تمام شخصیت‌های یک نمایش از اقشار مختلف خوب باشند، اگر شخصی لهجه فلان شهری را داشته باشد که نباید به آن اعتراض کرد و نباید گفت که آن بد است. به لحاظ آماری زمانی که بر موضوعات واقعی کار می‌شود، اشخاص بیشتری مدعی هستند و احتمال ممیزی بالا می‌رود.

جوانان و نوجوانان امروزی علاقه زیادی به شهرت دارند، اما برخی آموزشگاه‌ها و کلاس‌های بازیگری وعده دروغ می‌دهند، پس یک شخص علاقه مند به بازیگری چطور می‌تواند از طریق کلاس‌ها به چیزی که می‌خواهد برسد؟

چند موضوع اساسی در این زمینه وجود دارد، گویا جوان‌ها دوست دارند به آن‌ها دروغ گفته شود یعنی این دروغ‌هایی که در فضای بازیگری جاری است و قول پروژه های بازیگری می دهند. افرادی دوست دارند آن را بشنوند و به محض اینکه حقیقت را می‌گویید، دقت نمی‌کنند و در مقابل آن معترض هستند. در هر کجای دنیا جست و جو کنید، متوجه می‌شوید که آموزش بازیگری از سنین کودکی آغاز می‌شود و از حداقل چهار سالگی تا بیست سالگی ادامه دارد. البته بعد از آن پایانی ندارد. یک فرد حداقل باید بیست سال زیر نظر یک مربی کار کند، اما یک کارگردان سریال که بازیگری بلد نیست، ولی بازیگری را درک می‌کند و میداند چه بازی خوب یا بد است، نمی‌تواند آموزش بازیگری بدهد، زیرا معلم بازیگری یعنی شناخت آناتومی و قوای انسان و ابعاد مختلف تمرکز، حافظه و...

چطور یک بازیگر که پنج فیلم بازی می‌کند می‌تواند معلم بازیگری شود؟

حال کلاس بازیگری که یک کارگردان برگزار می‌کند مربوط به مقوله‌ای برای صنعت سینما و واسطه است، این کلاس‌ها در پنج جلسه و با قیمت پانزده میلیون برگزار شده که البته بسیاری در این کلاس‌ها شرکت می‌کنند. چطور یک بازیگر که پنج فیلم سینمایی بازی می‌کند می‌تواند معلم بازیگری شود؟ در حالی که از روان شناسی و فلسفه و... نمی‌داند و همین سبب می‌شود تا هنر بازیگری در کشور تنزل داشته باشد. در حال حاضر پنج استاد بازیگری و حدود صد مربی بازیگری در کشور داریم.

 نود درصد کلاس‌های بازیگری در کشور بدون متن اتفاق می‌افتد. در تئاتر، سینما و تلویزیون می‌توان بدون متن بازی کرد؟ اما کلاس‌های بازیگری که بر متن کار می‌کنند یک در هزار شده اند و بقیه بداهه سازی و بدون متن هستند. هیچ بازیگری متن نمایش را حفظ نمی‌کند بلکه آن را درک می‌کند و بسیاری از مسائل دیگر که باید آموزش داده شود. افرادی که کارگردان و بازیگر خوبی هستند، لزوما معلم بازیگری خوبی نیستند.

 

گفت‌وگو از مینا قنبری

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.