بوی شهادت تمام کوچه پس کوچههای شهرم را گرفته است، اینجا کرمان است، دیار دلیر مردان و شیرزنانی از خون سلیمانی ها، اینجا دیار محمدحسین یوسف الهی است یار دیرین سردار دلها، اینجا مفتخر به وجود شهید مغفوری است، اینجار دیار مردان باهنر است.
مادران شهدا که امروز دوباره فرزند مدافعشان را از دست داده اند، بر سر هر کوی و برزن چشم به راه نشسته اند و رخت عزا بر تن کرده اند، آه چقدر دشوار است، بغضی را در گلویت بفشاری و پر کشیدنی را باور نداشته باشی، آه چه دشوار است شهر را در عزای عزیزی سیاه پوش دیدن.
سردار دلها نام گرفتی آن زمان که دل تمام جامعه جهانی را با اقدامات انسان دوستانه ات محو حضورت کردی و اکنون بعد از رفتنت دلها بی قرارند و در فراقت اشک ماتم میریزند.
سردار، حالا و بعد از شنیدن خبر پر کشیدنت هر زن و مرد، پیرو جوان، کودک و بزرگ هر یک یک سلیمانی است، حاج قاسم!
اینان منتقم خونی هستند که نه تنها از دست نرفت بلکه موجب رویش جوانههای جدیدی در مقاومت شد.
سردار فقط این را نمیفهمم که چرا درست صبح جمعه ۱۳ دی ماه ۱۳۹۸ بعد از شنیدن آن خبر شوکه کننده، هر کس را دیده بودم و میشناختم یا ندیده بودم و نمیشناختم، آه از نهاد بر میآورد که چه حیف که رفت و صد حیف دیر شناختیمش.
سردار یادت هست در مراسم خاک سپاری شهدا در فاطمیه خانه ات چه با افتخار آمدی و من که ساعتها قبل به شوق دیدن رویت آنهم از بالکن، مشقت انبوه جمعیت را تحمل کرده بودم تا یک نظر، فقط یک نظر، تماشایت کنم، مگر دلم آرام گیرد.
ما دل سپرده بودیم و فقط دیدار یار میخواستیم، زیرا ما از وجود تو بوی رهبرمان را استشمام میکردیم، اطاعت محض از، ولی امرت تو را به این مرتبه و مقام رسانید، به جایی که بودنت حلال مشکلات و پر گشودنت گره گشاتر شد.
خودمانی بگویم حاج قاسم، اکنون نه تنها کرمان، نه ایران که جهانی عزادارت است، و من نوعی به عنوان یک خبرنگار که دیروز نقطه نظرات گهربارت را به مردم مخابره میکردم اکنون خبر آمدن پیراهن خونین و تن صد چاکت را ندا میدهم و چه دشوار است از درد گفتن و از زخم سرودن.
منتظر باش "مسیحا نفسی میآید"، میرود جسمی و روح القدسی میآید "این خبر را برسانید به" کرمانی، ها، "بوی پیراهن خونین کسی میآید".
این خبر را برسانید به کرمانیها بوی پیراهن خونین کسی میآید...
منبع: ایرنا
انتهای پیام/
چون ظهور گل نرگس، بخدا، نزدیک است...