اما به منظور رقابت بیشتر، ولوو کوچکترین مدل خود را برای سال ۲۰۱۶ بهسازی کرده است. تغییرات صورت گرفته اکثراً در بخش جلویی خودرو مشهود بوده است، جایی که طراحان از چراغهای آشنای چکشی بکار رفته در مدل XC۹۰ الهام گرفتهاند و به همراه لامپهای LED روز روشن، امضای برجستهتری را به خودرو بخشیدهاند. V۴۰ همچنین دارای نشان بزرگتری در جلوپنجره بوده و حسگرهای رادار برای ترمز اضطراری خودکار و کروز کنترل بهطور بهینه یکپارچه گشتهاند.
تشخیص مدل جدید و قدیمی از نمای پشت بهسختی صورت میگیرد، اما این چیز بدی نیست و مدل بهروز شده ویژگیهای تازهی مدل قبلی را با درب پشتی تیره و چراغهای بلند عقب به همراه دارد. حتی مدل سطح پایهی D۲ حاضر در تست نیز دارای خروجیهای دوگانهی اگزوز است بنابراین با انتخاب این مدل نیز خیلی بهصورت پایه به نظر نخواهد آمد.
داخل کابین، باعث خجالت است که میبینیم ولوو کنسول مرکزی را با دکمههای بیشماری که زیر صفحهنمایش استاندارد ۵ اینچی قرار دارند پر کرده است. شاید مشتریان قدیمی از تنظیمات گیجکنندهی ولوو استفاده کنند، اما خریداران جدید با دیدن این تنظیمات احتمالاً به اولین نمایندگی مرسدس بنز پناه خواهند برد.
پرداخت کلی به زیبایی صورت گرفته و مواد نرم در داشبورد و دربها بکار گرفته شده است. کیلومتر شمار دیجیتالی خودرو نیز واضح و خوانا است و همهی سوئیچها نیز کیفیت راضیکنندهای دارند. دستهدندهی سنتی خودرو باقی مانده و به این مورد باید ترمزدستی از مد افتاده را نیز اضافه کرد.
در روی جاده، D۲ هنوز هم انتخاب ماست و هزینههای رانندگی معقول را با کارایی کافی ارائه میدهد. V۴۰ در هر کیلومتر ۹۴ گرم دیاکسید کربن تولید میکند که در این کلاس به شدت رقابتی است درحالیکه مصرف سوخت ترکیبی ۳.۶ لیتری و ۴.۱ لیتری در شهر آن نیز بسیار مناسب است.
V۴۰ خوب است اگرچه که کمی سواری غیر جذابی دارد. پیشرانهی D۲ میتواند در شهر کمی کند احساس شود، اما آن را در دندهی پایینتر قرار دهید و این پیشرانهی ۴ سیلندر دیزلی شتاب کافی دارد. مدت ۱۰.۵ ثانیه طول میکشد تا خودرو به تندی ۱۰۰ کیلومتر در ساعت برسد که در واقع ۰.۲ ثانیه سریعتر از آئودی A۳، ۱.۶ TDI است.
درحالیکه پیشرانهی خودرو در هنگام شتاب گیریهای سنگین میتواند کمی ناهنجار و از نفس افتاده احساس شود، اما در بزرگراه بهخوبی عمل میکند. پیشرانهی خودرو در سرعتهای بالا و خصوصاً با رینگهای ۱۶ و ۱۷ اینچی، نرم و لطیف انجاموظیفه میکند. ما هنوز با مدل محبوب V۴۰ R Design ملاقات نکردهایم، اما رینگهای پهنتر احتمالاً صدای کابین را در مسیرهای خشن تحت تأثیر قرار خواهند داد.
با حرکت در جادهی آسفالتهی پرپیچوخم تحت تأثیر احساس چسبندگی ولوو قرار خواهید گرفت. فرمان خودرو بسیار دقیق نیست، اما در هماهنگی خوب با شاسی و بدنه کار میکند. سیستم تعلیق خودرو نیز سواری راحت خودرو در تمامی زمانها را تضمین میکند و آن را در مرتبهی بالاتری نسبت به ب امو سری ۱ قرار میدهد.
متأسفانه، درحالیکه V۴۰ در بخشهای استایل و هندلینگ با رقبا برابری میکند، اما در مبحث کاربردی بودن عقب است. صندوق خودرو بهصورت ناامیدانهای کوچک بوده (۳۲۴ لیتر) و میزان دید نیز مخصوصاً با وجود پشتسریهای بزرگ عقب کم است. خط سقف شیبدار خودرو نیز فضای عقب را تحت تأثیر قرار داده بنابراین کسانی که قد بلندی دارند بهتر است دنبال یک فولکس گلف فول آپشن باشند.
در خاتمه باید گفت که XC۹۰، S۹۰ و V۹۰ جدید نشان دادهاند که ولوو با بهترینهای خود بازگشته، اما V۴۰ اینگونه حس میشود که سالخورده بوده و در چندین بخش کلیدی از رقبای خود عقب میافتد. کابین خودرو از مد افتاده بوده و فضای بخش عقب و صندوق نیز نمیتواند به پای رقبا برسد. این خودرو شیک و کممصرف بوده و سواری خوبی دارد، اما به نظر میرسد که یک آئودی یا ب امو با قیمت مشابه و یا حتی واکسهال آسترای ارزانتر انتخاب منطقیتری باشند.
انتهای پیام/