سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

چرا رویترز با ۱۵۰ سال سابقه نسخه دوم «آمدنیوز» شده است؟

گزارش اخیر رویترز درباره آمار کشتگان آشوب‌های آبان در ایران، بیش از آن که شییه یک گزارش مطبوعاتی استاندارد باشد، شبیه سناریو‌های عملیات روانی کانال «آمدنیوز» بود.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، خبرگزاری بریتانیایی رویترز، در گزارشی «اختصاصی» در ۲۳ دسامبر (۲ دی ۹۸) مدعی شد که «۱۵۰۰» نفر در اعتراضات آبان ماه نسبت به گرانی قیمت بنزین در ایران کشته شدند.

جدای از این که این آمار جعلی توسط مقامات کشورمان به شدت تکذیب شد، و جدای از این که بنا بر برخی شواهد، منبع خبرگزاری رویترز برای این عدد، «مریم رجوی»، سرکرده سازمان منافقین بوده است، جنس گزارش، چینش داده‌ها و جمله‌پردازی‌ها و همچنین نداشتن هیچ منبع معتبر برای این دعاوی جعلی برای مخاطبان فارسی‌زبان بسیار آشنا و مسبوق به سابقه بوده است.

حقیقت آن است که خبرگزاری رویترز، تقریبا از اوایل سال ۹۷، یعنی زمانی که دانلد ترامپ، رییس جمهور ایالات متحده، یک‌تنه زیر توافق برجام زد و دستور بازگشت تحریم‌ها را صادر کرد، در پوشش اخبار مربوط به ایران به تدریج استاندارد‌ها و معیار‌های حرفه‌ای خود این رسانه، به عنوان دومین خبرگزاری بزرگ دنیا، را زیر پا گذاشت و این امر در همان اوایل بروز این تغییر، توجه بسیاری از کارشناسان رسانه و تحلیل‌گران سیاسی را نیز به خود جلب کرده بود. اما این روند تبدیل رویترز از یک خبرگزاری اصطلاحا «برند» و ظاهرا «حرفه‌ای» به یک بازوی تبلیغاتی آشکار برای کارزار «فشار حداکثری» علیه ایران، در کنار همه معانی و تفاسیر خاصی که به ذهن متبادر می‌کرد، یک نکته را به شدت موکد نمود و آن حیثیتی بودن کارزار فشار حداکثری بر ایران برای نظام سلطه است.

در واقع، گزارش اخیر رویترز درباره آمار کشتگان آشوب‌های آبان در ایران، بیش از آن که شییه یک گزارش مطبوعاتی استاندارد (حتی با نیات و مقاصد سیاسی پنهان) باشد، شبیه سناریو‌های عملیات روانی کانال «آمدنیوز» بود که مدیر آن، چند هفته پیش از ماجرای آشوب‌های بنزینی، در یک ضربه اطلاعاتی عمیق و حساب شده به سرویس‌های اطلاعاتی دشمن، به تور سازمان اطلاعات سپاه افتاده بود.

مروری بر ادعا‌های جعلی این گزارش، نشان می‌دهد که رویترز در پوشش اخبار ایران، ظاهرا به تاکتیک معروف «دروغ هر چه بزرگ‌تر، باورپذیرتر» روی آورده است. مبنای ادعایی این گزارش، اظهارات «سه منبع نزدیک به بیت رهبری» و «یک مقام رسمی دیگر» است که هیچ نام و نشان یا حتی کُدی درباره هویت و جایگاه آنان در گزارش وجود ندارد. از همین‌جا، تشابه عجیب گزارش رویترز با داستان‌های دنباله‌دار کانال آمدنیوز به نقل از «مقامات ارشد در فلان نهاد»، آشکار می‌شود. این «منابع» مدعی شدند که با شروع اعتراضات به ماجرای بنزین، رهبر جمهوری اسلامی، آیت‌الله خامنه‌ای، "مقامات امنیتی و دولتی را احضار و از آنان خواست برای توقف اعتراضات، هر اقدامی لازم است، انجام دهند. "

جالب این‌جاست که پیش از انتشار این گزارش، دیگر بازوی تبلیغاتی ایالات متحده علیه دولت‌های ناهمسو، یعنی «سازمان عفو بین‌الملل»، که به اغراق و تشدید آمار، مانوس است، در آخرین گزارش خود از کشته شدن «۳۰۴» نفر خبر داده بود. علاوه بر این، حتی «برایان هوک»، مسوول امور ایران در وزارت خارجه آمریکا، که مانند مایک پمپئو، نوعی کینه و خصومت شخصی هم نسبت به ایران در رفتار خود نشان می‌دهد و معمولا ادعا‌های بسیار اغراق‌آمیز درباره ایران مطرح می‌کند، از کشته شدن «بیش از ۱۰۰۰ نفر» دم زد. اما رویترز ظاهرا خواست در اغراق و تخیل‌پردازی روی دست همه بلند شود و عدد صحیح و اصطلاحا رُند «۱۵۰۰» را از آستین بیرون آورد.

رویترز نوشت که " در روز یکشنبه ١٧ نوامبر/ ٢٦ آبان، اعتراض به افزایش ناگهانی بهای بنزین، به تظاهرات علیۀ رژیم جمهوری اسلامی تبدیل شد و تظاهرکنندگان با به آتش کشیدن تصاویر آیت‌الله خامنه‌ای خواستار پایان این نظام و بازگشت رضا پهلوی شدند. "

این دعوی که تظاهرکنندگان «عکس رهبری» را پاره کردند، صرفا از آن رو مطرح شده که مثلا «عصبانیت» ادعایی رهبری و دستور «توقف اعتراضات، به هر شکل ممکن» را به هم مرتبط و از آن یک مساله شخصی برای رهبری بسازند. خنده‌دار، اما سربرآوردن «شعار بازگشت رضا پهلوی» در این گزارش است و به سان دم خروس، خط و ربط نویسندگان یا تهیه‌کنندگان این گزارش را روشن می‌سازد. کما این که به گفته همین منابع کذایی، رهبری «خشم خود را از پاره کردن تصویر خود و تخریب یک مجسمۀ آیت‌الله خمینی پنهان نکرده است؟! "

تو گویی روح «نیما زم»، ادمین کانال آمدنیوز، در کالبد نویسندگان این متن رویترز حلول کرده بود، چرا که این نوع خبرسازی درباره واکنش‌های شخصی مقامات ارشد ایران، جزو تم‌های همیشگی سناریو‌های تخیلی زم در آمدنیوز بود.

به دروغ‌هایی که رویترز در ادامه از قول یک منبع چهارم بافته توجه کنید:

" آیت‌الله خامنه‌ای در جلسۀ یکشنبه شب ٢٦ آبان صریحاً گفته است که این تظاهرات را باید با واکنشی شدید پاسخ گفت. این فرد با اشاره به آیت‌الله خامنه‌ای اظهار داشته که «امام نگران هواخواهان انقلاب است و او که جز در برابر خدا مسئول نیست، در این زمینه بسیار قاطعانه گفته است که شورشیان باید نابود شوند. "

تلاشی بسیار آماتوری در این سطور وجود دارد که تصویر یک «دیکتاتور» بی رحم که خود را «نماینده خدا روی زمین می‌خواند» و از «نابودی» مردم ابایی ندارد، از رهبر فرزانه انقلاب ترسیم کند و این نوع تبلیغات سال‌هاست که از شبکه‌های ضدانقلاب سلطنت‌طلب یا وابسته به سازمان نفاق، دقیقا با همین جملات و کلمات، صورت می‌گیرد. این در حالی است که رهبر معظم انقلاب، برای تداوم دولت قانونی و رییس‌جمهوری که با رای اکثریت مردم انتخاب شده، در همین ماجرای بنزین حتی از اعتبار شخصی خود خرج کردند تا سیستم مردمسالار در مسیر هرج و مرج و آنارشیسم نیافتد.

بخش دیگری از گزارش رویترز به این قرار است:

"یکی از مسئولان سپاه در تهران نیز گفته است که استاندار در این زمینه دستورات روشنی صادر کرده و گفته است «دیگر ترحم جایز نیست، آن‌ها در تلاش برای سرنگون کردن جمهوری اسلامی هستند، اما ما آن‌ها را نابود می‌کنیم». "

به نوشته رویترز، استانداری از اظهار نظر در این باره خودداری کرده است. گزارش ادامه می‌دهد:

"یک مسئول محلی در کرج نیز گفته است که دستورات در این زمینه از تهران ابلاغ شد و آن این بود که باید فوراً به اعتراضات پایان داد «حتی اگر تیراندازی به آنان لازم شود». این چنین است که بگفتۀ ساکنان کرج، نیرو‌های انتظامی و سپاه و با موتور و مسلسل در خیابان‌ها گشت می‌زده‌اند. یکی از ساکنان همین شهر در تماس تلفنی گفته است که «همه جا پُر خون بود و در خیابان‌ها فراوان خون دیده می‌شد». رویترز تاکید می‌کند که نتوانسته صحت این موضوع را با ارجاع به منابع دیگر مورد تائید قرار دهد. "

یک نگاه به این سطور و ادبیات حاکم بر متن، بر هر اهل رسانه‌ای آشکار می‌سازد که با یک «خبرسازی» به شدت آماتوری به قلم یکی از قلم به مزد‌های سلطنت‌طلب فرشگردی یا یکی از اخبارنویسان شبکه تلویزیونی منافقین مواجه هستیم که تخیلات ذهنی خود را بر زبان «یک فرمانده سپاه...» یا «یک مسوول محلی...» سوار کرده تا مثلا یک سناریوی عملیات روانی، آن هم از بی‌کیفیت‌ترین نوع آن بنویسد. البته همان‌طور که منابع کذایی این گزارش هیچ گونه نام و نشان و قرینه‌ای در متن به دست نمی‌دهند، نام هیچ نویسنده‌ای هم بر این گزارش دیده نمی‌شود.

اما سوال اساسی‌تر و مهم‌تری که در این‌جا مطرح می‌شود این است که واقعا چه دلیلی و چه انگیزه‌ای دومین خبرگزاری بزرگ دنیا را واداشته که چنین چوب حراج بر اشتهار و اعتبار بیش از یک قرنی خود در حوزه خبر بزند و تبدیل به یک ابزار حقیر پروپاگاندا برای مایک پمپئو و برایان هوک شود؟ چرا تضعیف و ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران این اندازه برای نظام سلطه مهم است که حاضر است نقاب‌های پرنسیب و حرفه‌ای گری و «بی‌طرفی» را این چنین کنار بگذارد و یک خبرگزاری بزرگ بین‌المللی را آشکارا وارد بازی عملیات روانی علیه یک کشور کند؟

از سوی دیگر، انگار یک ضرب الاجل یا به قول فرنگی‌ها «دِدلاین» برای به تسلیم کشاندن ایران در محاسبات نظام سلطه وجود دارد که اگر از آن آستانه بگذرد، دیگر هیچ چیز بر جمهوری اسلامی ایران اثرگذار نیست، از این رو، تمام ظرفیت‌های عملیاتی خود (غیر از تهاجم نظامی که به هیچ روی برای نظام سلطه مقدور نیست) از تحریم، فعال کردن سلول‌های خرابکار داخلی، عملیاتی کردن شبکه نفوذ، ایجاد آشوب و البته هجمه تمام‌قد تبلیغاتی-رسانه‌ای را به جریان انداخته است.

در هفته‌های اخیر، همزمان با فعال شدن کانون‌های آشوب در سه کشور عضو محور مقاومت یعنی لبنان، عراق و ایران، فیلم سینمایی «جوکر»، از تولیدات هالیوود، با محوریت تقدیس آشوب و خشونت، به صورت گسترده اکران شد و حتی در عراق، دست‌کم در نقاطی از جغرافیای آشوب در این کشور، «جوکر» تبدیل به یک نماد شد که در تجمعات و اعتراضات و آشوب‌ها جوانان تشبه جسته به جوکر مشاهده می‌شدند. برخی از اهل نظر، معتقد بودند که به آتش کشیدن کشور‌های محور مقاومت و در راس آن‌ها، جمهوری اسلامی ایران، آن اندازه برای نظام سلطه اهمیت اساسی دارد که حتی در دستگاه تبلیغات ایدئولوژیک خود، یعنی هالیوود، فیلمی کاملا حرفه‌ای و اثرگذار سفارش دهد که در لایه دوم، نمادپردازی برای آشوب در این کشور‌ها را هدف‌گذاری کرده باشد.

حقیقت آن است که ایران اسلامی، در فراسوی مجادلات سیاسی، برجام، پسابرجام، جدال با رژیم صهیونیستی، محور مقاومت، آفت‌های درونی، چون برخی فساد‌ها و ناکارآمدی‌ها و سوءمدیریت‌ها، خیانت‌ها و خرابکاری‌های شبکه نفوذ، فشار‌های سنگین اقتصادی ناشی از قیچی بی‌تدبیری و تحریم... و همه تحولات سیاست به مفهوم «رئال پلیتیک»، دارای مولفه‌های درونی و ظرفیت‌های عظیم برای «تمدن‌سازی» است که این‌چنین آن را مورد توجه حسودان منطقه‌ای و هدف دشمنی قدرت‌های فرامنطقه‌ای قرار داده است.

ترکیب هویت ایرانی و اسلامیت در تفسیر شیعی، یک بار در تاریخ ۵۰۰ سال اخیر، بزرگ‌ترین تمدن روی زمین، یعنی حکومت صفویه را ایجاد کرد، چنان که به گواه اظهارات مکتوب همه سفرنامه‌نویسان غربی که گذارشان در دوران اوج صفویه به ایران افتاد، اصفهان (پایتخت این سلسله) آبادترین و زیباترین شهر دنیا بود و شاه عباس صفوی، مقتدرترین حاکم دنیا. ایران اسلامی، امروز هم تمام مولفه‌های ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک برای تبدیل به یک تمدن آلترناتیو در برابر تمدن غربی رو به افول را دارد و اگر روزی این ظرفیت‌های بالقوه بسیج شوند و از سوی دیگر، ایران بتواند از چرخش ژئوپلیتیکی که امروز از غرب به شرق در حال انجام است (که مصداق ان شکل‌گیری محور چین-روسیه در برابر هژمونی واشینگتن است)، استفاده‌های لازم را ببرد، ورود از فاز تثبیت به فاز «تمدنی» امری دور از دسترس نیست.

از همین رو، تمام توان نظام سلطه در پیوند با شبکه نفوذ داخلی به کار می‌افتد تا جمهوری اسلامی ایران فضای تنفسی لازم را برای بازسازی و احیاء پیدا نکند و قاطبه ملت ایران هم به این «خودباورِی» متفطن نرسند.

در همین راستا، تبدیل رویترز‌ها به «آمدنیوز» ها، و بسیج تمام ظرفیت‌های عملیات روانی نظام سلطه در هفته‌ها و ماه‌های آینده با شدت بیشتری به جریان خواهد افتاد تا که به زعم طراحان، کشور و نظام از آن آستانه‌ی مفروض سر سلامت بیرون نبرد، اما همان ظرفیت‌های عظیم بالقوه ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک، در کنار سرمایه‌های انسانی این خاک زرخیز و همان دستی که در این ۴۰ سال این کشور را از فتنه‌ها عبور داده است، باز هم نظام سلطه را به توفیق حق، ناکام خواهد گذاشت.

منبع: مشرق

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.