سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

تفاوت‌هایی که در جشنواره فجر احساس خواهید کرد

در گزارش زیر به سراغ متفاوت ترین بازی‌های برخی بازیگران در سینمای ایران رفته‌ایم.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، به‌تازگی خبری درباره فیلم «آتابای» به کارگردانی نیکی کریمی در رسانه‌ها منتشر شد که در عنوانش به نقش‌آفرینی متفاوت جواد عزتی اشاره داشت. دلیل این تفاوت هم ترکی حرف زدن عزتی است که طبق این خبر ظاهرا برای اولین بار اتفاق می‌افتد. به نظر می‌رسد اشاره به این حضور و بازی متفاوت، بیشتر روشی تبلیغاتی و از باب جلب توجه رسانه‌ای باشد تا از حالا درصورت تایید هیات انتخاب و حضور این فیلم در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر، کنجکاوی‌هایی برای تماشای این اثر ایجاد شود. این آگراندیسمان رسانه‌ای، تنها محدود به این فیلم و این نقش نیست و گروه‌های رسانه‌ای و روابط عمومی آثار سینمایی و تلویزیونی و حتی تئاتری، به جهت مسؤولیت و تعریف وظایف، گاهی برای معطوف شدن توجهات مخاطبان چنین خبررسانی‌های پررنگ و لعابی انجام می‌دهند.

آن ضرب‌المثل «مشک آن است که خود ببوید، نه آن که عطار بگوید» اینجا هم به کار می‌آید و بهتر است «تفاوت» واقعی نقش آفرینی‌ها را در مواجهه با فیلم‌ها و بازی‌ها ببینیم، نه این‌که پیشتر با اطلاق چنین تعریفی، توقعی ذهنی در مخاطب ایجاد کنیم که آن هم ممکن است هنگام تماشای اثر و بازی بازیگر، برآورده نشود.

با این حال این خبر مرتبط با آتابای و خبر‌هایی مشابه در چنین روز‌های منتهی به جشنواره فیلم فجر، بهانه‌ای شد تا سراغ تفاوت نقش‌آفرینی‌ها در بازیگری برویم و اصلا ببینیم می‌توانیم تفاوتی برای بازیگری و بازی‌های بازیگران قائل باشیم. اگر این‌طور باشد، تفاوت چه مؤلفه‌ها و معیار‌ها و مرز‌هایی دارد. بعد هم به عنوان نمونه، نگاهی داریم به برخی بازی‌ها که از آن‌ها به عنوان بازی‌های متفاوت بازیگران یاد می‌شود.

تعریف تفاوت
احتمالا بازیگری نیست که تمایل به بازی در نقش‌های تکراری داشته باشد و عمدتا در مصاحبه‌ها و اظهارنظر‌های مختلف، درباره بازی در نقش‌های متفاوت حرف می‌زنند. حتی تیپیکال‌ترین و تکراری‌ترین نقش‌ها هم به هر حال، تفاوت‌هایی در کلیت یا جزئیات قصه‌ها دارند و گاه یک شخصیت خاص و تکراری مثل ولگرد چاپلین را با همان شکل و شمایل و گریم و لباس هر بار در قالب نقش و قصه جدیدی می‌دیدیم.

به‌جز این، بازیگران معمولا در نقش‌های مختلف کارنامه‌شان، در قالب شخصیت‌ها یا تیپ‌هایی فرومی‌روند که از نظر اسم، سن، شغل، فضای زندگی و اجتماعی و ... تفاوت‌هایی کم و بیش با نقش‌های قبلی‌شان دارد؛ بنابراین بازیگران تقریبا در هر فیلم و سریالی، به ظاهر ایفاگر نقشی جدید و متفاوت هستند، اما ممکن است به دلیل سطح و کیفیت و توانایی‌های مختلف، امکان ارائه‌ای چندان متفاوت نداشته باشند و باوجود تفاوت برخی مختصات نقش، خروجی نهایی همه نقش‌های آن‌ها یکسان و یک شکل باشد؛ بنابراین بازیگران زیادی هستند که معمولا در نقش‌هایی مشابه ایفای نقش می‌کنند و ترکیب کیفیت بازی شان و سطح فیلمنامه و بضاعت نقش، نشانی از تفاوت چشمگیر و محسوس ندارد. بازی این بازیگران، چندان ویژگی مهم و قابل اشاره‌ای ندارد و طی کارنامه حرفه‌ای‌شان روی یک خط سیر بدون فراز و نشیب حرکت می‌کنند.

از سوی دیگر، بازیگرانی هم هستند که به دلیل استعداد، دانش، توان و انعطاف بازیگری، بخت خوب و دایره پیشنهاد‌های قابل اعتنا، این امکان را دارند که در برخی آثار، بازی‌های ویژه‌تر و به تعبیری متفاوت‌تری ارائه کنند. اینجا دیگر منظور از تفاوت، صرفا در مختصات ظاهری نقش‌ها همچون اسم و سن و شغل و... نیست و با تفاوت‌ها و نقاط اختلافی مهم‌تر و تعیین کننده تری روبه‌رو هستیم و بازیگر را در قالب‌شخصیت‌هایی می‌بینیم که پیشتر ندیده‌ایم و او به یکباره ذهنیت پیشین تماشاگران از خود را - که با بازی در نقش‌ها و فیلم‌هایی تقریبا مشابه شکل گرفته است- کنار می‌زند و غافلگیر می‌کند.

گاهی هم گریم‌ها و چهره‌پردازی‌های نو که سیمای تازه‌ای از این بازیگران ارائه می‌دهد، مکمل خوبی برای تغییر بنیادین نقش‌های جدید با نقش‌های قدیمی آنهاست تا بتوانیم با خیال راحت‌تر از تفاوت در بازیگری حرف بزنیم. بازیگران بزرگ معمولا این تفاوت در نقش‌آفرینی را به یک رویه در کارنامه بازیگری‌شان تبدیل می‌کنند، به طوری که تقریبا هر بار و با هر فیلم و نقش تازه، انتظار غافلگیری را از آن‌ها داریم. درواقع از بس که این گروه از بازیگران، تفاوت را در هر نقش تازه جدی می‌گیرند و در عمل آن را انجام می‌دهند، که دیگر حرف از بازی متفاوت آن‌ها نیز تغییر کاربری می‌دهد و شاید دیگر چندان کارایی نداشته باشد.

با این همه، انگار می‌توان به توافقی حدودی و نسبی درباره تفاوت در بازیگری و نقش‌آفرینی‌های مختلف رسید و از هر تغییر بارز و بیش از حد هر نقش بازیگر نسبت به نقش‌های قبلی او به‌عنوان تفاوت یاد کرد.

سیمرغ‌های ذوق زده
گاهی غافلگیری فقط از سوی تماشاگران نیست و حتی اهل سینما و داوران جشنواره‌های سینمایی هم نسبت به یک تفاوت ساده و ظاهری ذوق‌زده می‌شوند و با اعطای جایزه به بازیگری که اولین بار در یک قالب دیده شده، ابراز شادمانی و تعجب می‌کنند! درواقع به جای این‌که تمرکز و داوری اصلی درباره کیفیت بازی و توجه به تغییر بنیادین و درونی نقش‌های یک بازیگر با دیگر نقش‌های او و نقش رقبایش در آن دوره از جشنواره باشد، معمولا داوران تحت‌تاثیر یک گریم جذاب و متفاوت یا یک لهجه قرار می‌گیرند و صرف این تجربه را برای تایید و تشویق کافی می‌دانند؛ در حالی که برای تایید کامل، نیاز به فاکتور‌ها و مؤلفه‌های تخصصی بیشتر و مهم‌تری است. در جشنواره فیلم فجر نمونه‌های این چنینی کم نداشتیم که داوران تفاوت را در ظاهر نقش دیده‌اند یا به‌صرف اولین بار بودن تجربه برای بازیگر، تایید و تشویق خود را نثار برخی بازیگران کرده‌اند.

جواد عزتی
امیدواریم جواد عزتی واقعا نقشی متفاوت را به بهترین شکل در آتابای بازی کرده باشد، اما به نظر می‌رسد عزتی پیشتر این تفاوت را با نقش‌های خوب دیگری نشان داده بود. او که مدت‌ها صرفا در نقش‌های کارتونی و کمدی بازی می‌کرد و خوب هم این کار را انجام می‌داد، شاید اولین بار در سینما با شیار ۱۴۳ نقشی تماما متفاوت تا آن روز را بازی کرد؛ جوانی که وظیفه تفحص پیکر شهدا را برعهده دارد. عزتی که نقش‌های کمدی و جدی را به شکل متناوب بازی می‌کند، در نقش صادق ماجرای نیمروز، یکی از متفاوت‌ترین نقش‌های کارنامه‌اش را بازی کرد و نشانی از شوخ و شنگی نقش‌های کمیکش نداشت.

الناز شاکردوست
او تا مدت‌ها در نقش دختران عاشق‌پیشه جوان در فیلم‌ها بازی می‌کرد و بیشترین فعالیتش در سینمای بدنه و تجاری بود، اما بازی او در نقش و فیلم متفاوت خفه‌گی، فاز بازیگری شاکردوست را تغییر داد. گریم این بازیگر در این فیلم سیاه و سفید هم نقش مهمی در این تغییر شخصیت داشت. شاکردوست تا حدی این تفاوت فضا را در شبی که ماه کامل شد هم تجربه کرد که او را به سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن هم رساند، هرچند برخی معتقد بودند همذات‌پنداری مخاطبان بیشتر با مابه‌ازای واقعی نقش بود.

رضا عطاران
تقریبا همیشه تغییر مسیر کمدین‌ها جذاب و غافلگیرکننده است و حتی می‌تواند همراه با ذوق‌زدگی مضاعفی هم باشد. نمونه‌اش بازی عطاران در نقش یک زندانی محکوم به اعدام در دهلیز. عطاران اگرچه بازی کنترل شده و مناسبی در این نقش داشت، اما به نظر شاید این اولین حضور مهم در نقشی جدی بیش از حد با غافلگیری همراه بود که حتی باعث شد داوران جشنواره فیلم فجر نام او را به عنوان نامزد دریافت سیمرغ اعلام کنند.

مهران رجبی
حتی این همه حضور تکراری و تقریبا کلیشه‌ای رجبی در فیلم و سریال‌های مختلف هم باعث نمی‌شود نسبت به این نمک مکرر بی‌اعتنا شویم و او را دوست نداشته باشیم. رجبی به قدری رئالیستی و باورپذیر بازی می‌کند که گاهی مرز بین خود واقعی‌اش و نقش از بین می‌رود. احتمالا متفاوت‌ترین بازی‌های کارنامه رجبی در آثار کیانوش عیاری باشد. نخست در سریال روزگار قریب که در نقش پدر دکتر قریب، بازی واقعا متفاوتی ارائه می‌دهد و با نقش‌های کمدی‌اش در سینمای بدنه و تجاری به هیچ وجه قابل قیاس نیست و بعد هم در خانه پدری که نقشی مخوف را بازی می‌کند که کمتر تماشاگری توقع آن را داشت.

ناصر‌هاشمی
عادت داشتیم‌هاشمی را در نقش مردانی مهربان ببینیم؛ چه در نقش ناصر، پسر کوچک اسدا... خان در «پدرسالار» و چه در «سمندون»؛ بنابراین اذعان بفرمایید که تغییر شخصیت او در برادرم خسرو باعث غافلگیری می‌شود و دلسوزی برادرانه‌اش، وجهی رعب‌آور پیدا می‌کند. این یکی از نمونه‌های تفاوت درست و تغییر درونی نقش نسبت به نقش‌های قبلی بازیگر است و‌هاشمی بدون گریم و تغییرشکل مهمی، موفق به ارائه یک بازی کاملا متفاوت در کارنامه بازیگری‌اش می‌شود.

علیرضا خمسه
این بازیگر را با انبوهی نقش موفق و خاطره‌انگیز کمدی به یاد می‌آوریم، اما نکته جالب و عجیب و قابل تامل اینجاست که او برای نقش‌های جدی‌اش، شایسته دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر دانسته شد. نخست در دوره دوازدهم برای بازی در چشم شیطان که خمسه نشانی از آن کمدین خندان نداشت و مدام در حال ماجراجویی جدی و انجام حرکات بزن بهادری بود و بار دیگر هم در دوره بیست و هفتم جشنواره که برای بازی در نقش سرآشپز سرخورده و یکدست فیلم ۲۰ برنده سیمرغ بلورین نقش مکمل مرد شد.

هر دو نقش البته به دلیل تغییرات بارز نسبت به شمایل کمدی خمسه، واقعا جزو بازی‌های متفاوت اوست، اما این حسرت همیشگی را مطرح می‌کند که چرا غالبا داوران جشنواره فیلم فجر، به بازی‌های خوب بازیگران کمدی در فیلم‌های کمدی بها نمی‌دهند و تنها وقتی کمدین‌ها را می‌بینند که نقشی جدی را تجربه می‌کنند و گاه همین تغییر مسیر را برای تایید و تشویق کافی می‌دانند.

بهرام رادان
رادان تا مدت‌ها همان جوان خوش‌تیپ و عاشق‌پیشه شورعشق- اولین حضورش در سینما- را در فیلم‌های مختلف به شکل‌های مختلف تکرار می‌کرد. تماشاگران نوجوان و جوان هم دوست داشتند همان بازیگر چشم‌رنگی را در قصه‌های عاشقانه ببینند. اما رادان تقریبا در همان اولین سال‌های حضورش در سینما، با بازی در نقش و فیلمی متفاوت خیلی‌ها را غافلگیر کرد؛ بازی او به نقش جوانی جانباز به نام اسماعیل کجوری در گیلانه، درحالی که نشانی از حسن جمالش نداشت، حتی با تایید برخی منتقدان و تماشاگران سختگیر سینما هم همراه شد.

منبع: روزنامه جام جم

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.