سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

معرفی کتاب؛

خاطرات سفر زوج طلبه را در کتاب «زن آقا» بخوانید

کتاب «زن آقا» نوشته زهرا کاردانی خاطرات سفر و زندگی یک زوج طلبه را روایت می‌کند.

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، کتاب «زن آقا»  خاطرات سفر، حضور و زندگی با یک طلبه جوان است که برای اولین بار به سفر تبلیغی رفته؛ زن و شوهری طلبه همراه با فرزندانشان برای ایام ماه مبارک رمضان به نقطه‌ای در جنوب ایران سفر می‌کنند. در این سفر علاوه بر مهربانی و مهمان نوازی مردم تجربه و اتفاقاتی برایشان رقم می‌خورد که به پخته شدن آن‌ها کمک می‌کند.  

کتاب «زن آقا» در ۱۴۰ صفحه توسط زهرا کاردانی نوشته شده که انتشارات سوره مهر آن را به چاپ رسانده است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

ظهر بود. قبل از نماز در زدند. پیرزن آبله رویی بود. گیس‌های حنا بسته‌اش را از وسط باز کرده بود. جثه درشتی داشت. چادرش را به گردن بسته و یک آفتابه روی دوش گرفته بود. فهمیدن حرف هایش از بقیه راحت‌تر بود. واضح و کم لهجه صحبت می‌کرد. جلوی در می‌خواست دستم را ببوسد که اجازه ندادم. اخم هایش را کشید توی هم و گفت حتما توی گوش سیدعلی باد رفته یا بهش بو خورده و یک سری تشخیص‌هایی که ازش سر در نمی‌آوردم. آفتابه را داد دستم و گفت: «این کریشکه! بچه را می‌بری حمام. خوب سر و بدنش رو می‌شوری. آخرِ کار این آفتابه رو می‌ریزی روی تمام بدنش. فهمیدی؟» اسمش چقدر هندی بود؛ و هند چقدر به جادو و اینجور خرافات نزدیک. لابد یک جوری آن محلول به جادو و جنبل مرتبط بود. توی آفتابه را نگاه کردم. آبِ سیاهی لب پَر می‌زد. بوی عجیب و تلخی داشت. ترکیب پودر بال مگس با استخوان مارمولک آفریقایی و خون پشه؟! تصورش هم چندش آور بود.

انتهای پیام/

 

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.