سری به چند داروخانه زده ایم تا از وضعیت استفاده این سرنگها باخبر شویم. همچنین بخش اصلی این مطلب به گفتگو با دو عضو فعال این پژوهش اختصاص دارد.
یک روز سرنگ، یک روز انسولین
تقاطع پل حافظ و خیابان انقلاب یکی از معابر پرتردد شهر است به همین دلیل اصناف مختلفی در این راسته فعالیت میکنند. تابلو داروخانهای همان حوالی دیده میشود. مردی بیرون میآید، کلافه. میپرسم آقا این داروخانه کارش خوب است یا کم و کسر، دارو دارد؟ بی اعتنا میگوید: «متوجه نمیشوم، مفانیک اسید انقدر فرمول پیچیدهای دارد که خودمان نمیتوانیم تولیدش کنیم؟!» ناراحت است؛ «۲ روز است عصب کشی کرده ام، بقیه مسکنها با معده ام سازگار نیست. دندان درد امانم را بریده. شما میخواهی برو بپرس شاید داشته باشند.»
داروخانه خلوت است. پزشک داروساز دست به کمر زده و طبقات دارو را ورانداز میکند، سلام و خوش و بشی میکنم و میپرسم: هر روز چندتا از این مشتریها دارید؟ الان من دارو بخواهم ندارید؟ لبخند تلخی میزند و میگوید: «هربار یک دارو کمیاب میشود. بعضی داروها نمونه مشابه داخلی دارد، اما بعضی از بیماران فکر میکنند تاثیر مدل خارجی را ندارد. شما چه دارویی میخواهی؟» میگویم: سرنگ انسولین و ادامه میدهم: واقعا همه اینها به تحریم مربوط است؟ حتی نبودن مفانیک اسید! میگوید: «تحریم هست، اما باید به کار شرکتهای پخش دارو نظارت بیشتری شود.» میپرسم: یعنی سرنگ تزریق انسولین هم ندارید؟ میپرسد: «کرهای یا ایرانی؟» نمونهها را روی میز میگذارد. نمونه ایرانی شفاف و منعطفتر به نظر میرسد با سوزنی باریک. قیمت مقبول تری هم دارد، اما خودم را مردد نشان میدهم و میگویم: «کرهای را میبرم، میترسم ایرانی اش خوب نباشد.» کارشناس داروخانه میگوید: «میل شماست، اما مشتریها از نمونه ایرانی خیلی راضی بودند.» انسولین هم میخواهم. نسخه میخواهد و اصرار فایده ندارد. میگوید: «انسولین کم توزیع میشود، بدون نسخه نمیشود.»
برو نسخه بیاور!
راهی میدان انقلاب میشوم. داروخانه دور میدان رانشانه میگیرم. بانوی جوانی پشت پیشخوان نشسته. میگویم: «انسولین میخواستم.» میخواهد نسخه ام را ببیند و من ندارم. میگوید: «خانم نمیشود.» اصرار میکنم، اما فایده ندارد: «روز عادی اش بدون نسخه نمیدادیم، حالا که برای خودمان هم درست نمیآید بدون نسخه بدهم؟ اذیت نکن خانم، برو نسخه بیاور.» اصرار میکنم، اما فایده ندارد. زن جوانی گوشه چادرم را میکشد: «با نسخه و تعداد کم میدهند. چند روزی میشود، انسولین کم است. میگویند شرکت توزیع کننده باید پخش کند. من هم با نسخه برای مادرم گرفتم، اما یک داروخانه دیگر میگفت، انسولین همراه بقیه داروها در گمرک مانده و منتظر ترخیص است. آدم میماند هر کس یک چیز میگوید.»
پیرمردی در حال خرید اسپری مخصوص بیماران آسمیک است و میگوید: «دو ماه پیش سرنگ انسولین نبود امروز خودش. شانس آورده ام از قبل داریم چند تا. خسته شدیم هر روز یک دارو غیب میشود. خانمم دیابت دارد و رعایت هم نمیکند بدبختانه.» میگویم: «سرنگ تزریق انسولین ایرانی تولید شده» چشمش برق میزند و میپرسد: «یعنی خوبه، کیفیت داره؟»
دوربین مخفیه؟!
در داروخانه میدان آذری، قزوین و خیابان جمهوری هم وضع مشابهی هست. کافی است چند دقیقهای قفسهها را نگاه کنم تا یک بیمار دیابتی پیدا شود. مرد جوانی نسخه انسولین روی پیشخوان داروخانه میدان آذری گذاشته و دکتر میگوید: «نمی توانم این تعداد بدهم، چانه نزن آقا!» سری به نشانه ناراحتی تکان میدهد و میگوید: «سرنگ ایرانی بدهید، فقط.» جالب است، نمونه داخلی مدت کمی است به بازار آمده، اما مشتریهای خودش را دارد. میگویم: «خارجی ببرید آقا، مطمئنتر است.» میخواهم محک بزنم و میگوید: «نه ایرانی اش بهتر است. انعطاف خوبی دارد و دارد و آرام تزریق میشود. قبلا خارجی میخریدم یک مدت کم شد توی بازار و گران. ایرانی خریدم و دیدم خوب است. جنس ایرانی خوب باشد چرا نخریم؟!»
ماجرای ساخت سرنگ توسط پژوهشگران ایرانی را برایش توضیح میدهم، میخندد و اطراف را نگاه میکند: «دوربین مخفیه خانم؟!» خودش را «وحدانی» معرفی میکند و میگوید: «۷ سال است انسولین مصرف میکنم. تغذیه خوبی نداشتم و شغل پر از استرس داشتم. بلد هم نبودم خودخوری نکنم و نتیجه اش شد این. کاش هم داروی باکیفیت ایرانی داشته باشیم هم یاد بگیریم درست زندگی کنیم. بیمار نباشی، اصلا دارو میخواهی چه کار؟»
فقط تحریم نیست!
پرس و جوی میدانی از چند داروخانه داشته ام، شاید بتوان به یک جمع بندی جمع و جور رسید. مسائل موثر در نابسامانی بازار دارو که انسولین هم شامل آن میشود، ظاهرا به ۳ عامل بستگی دارد. ترخیص نشدن به موقع دارو از گمرک، نیاز به نظارت بیشتر بر عملکرد و نحوه توزیع دارو توسط شرکتهای پخش دارو همچنین مسائل مربوط به تحریم. برخی کارشناسان داروسازی، اما نقش دو عامل اول را به اندازه عامل سوم یعنی تحریم موثر میدانند و معتقدند اگر نظارت و نظم در توزیع همچنین اولویت بندی داروها بنابه شرایط روز تقویت شود و پژوهش برای بومی سازی داروها حمایت بیشتری شوند، بازار دارو دور از التهاب خواهد ماند. اگرچه قوانین بین المللی، تحریم دارو را ممنوع میداند، اما منع مبادله ارزی و مبادلات مالی روی خرید دارو هم اثر مستقیم دارد و نگرانی شرکتهای داروساز از تهدیدات آمریکا قدرت این قوانین را مثل نوشتهای روی باد میکنند.
پژوهشگران چه سهمی دارند؟
کارشناسان پتروشیمی شازند اراک، اما معتقدند، کشوری که نخبه هستهای و علمی دارد، بدون شک در تولید دارو هم میتواند برگ برنده داشته باشد و تهدید تحریم را به خودکفایی و توانمندی تبدیل کند. صحبتی که خودشان هم برای تحقق آن قدم برداشته اند تا به گفته خودشان بتوانند در این شرایط اقتصادی به کشور ادای دین کنند. جمله مشترک و جالبی دارند: «این موفقیتها آغاز راه ماست. سهم ما برای خودکفایی و اقتدار کشور بیش از این است و پای کار هستیم.»
دکتر داود سودبر؛ رئیس پژوهشهای پلیمری پتروشیمی شازند اراک
دکتر داود سودبر دکترای شیمی پلیمر دارد و دعوتنامههای همکاری از کشورهای مختلف داشته، اما مهمترین دلیل نرفتن و ماندن در ایران برای او همین است: «کجا بروم بهتر از ایران؟ اینجا خانه من است. رگ و ریشه من.» دکتر سودبر رئیس واحد پژوهشهای پلیمری پتروشیمی شازند اراک است. از ماجرای ساخت این سرنگ ایرانی میگوید: «قبل از تحریم متوجه شدیم گرید سرنگ انسولین از کشور کره جنوبی، سالانه حدود ۳ هزار تن وارد کشور میشود. به این نتیجه رسیدیم به دلیل مسائل تحریم و مشکلات اعتبار پولی و ارزی خوب است روی این ماده کار کنیم.
آن زمان تحریمها هنوز به شدت امروز نبود. متوجه شدیم که روزانه ۲ و نیم میلیون عدد سرنگ انسولین در کشور مصرف میشود با توجه به حیاتی بودن این موضوع روی آن کار کردیم. با تعیین ساختار نمونه مواد سرنگ خارجی، فعالیتها در واحد صنعتی شازند اراک شروع شد. تولید پس از مدتی موفقیت آمیز بود. بعدها با توجه به شدت تحریم ها، پیشنهاد بومی سازی تولید سرنگ انسولین از وزارت بهداشت و درمان به ما ارائه شد. اما ما کار را قبل از آن شروع کرده بودیم و این، تبدیل تهدید دشمن به فرصت ملی بود.»
شرط عجیب و غریب
برای ایران جایگاه والا و بالاتری در جهان میبیند: «کشور ما ظرفیتهای عظیمی دارد. نیروهای جوان و باانگیزه و نخبه کم ندارد. با مدیریت صحیح میتوان در این شرایط به این ظرفیتها اولویت داد تا نه تنها کشور را از ضعف اقتصادی و تحریم رها کرد بلکه آن را به یکی از پیشرفتهترین کشورهای جهان تبدیل کرد.»
از تحریم فکر و تحقیق میگوید و خودخواهی شرکتهای فنی خارجی که برای فروش خدماتشان به ایران، قید و بندهای عجیب و غریب درقراردادهایشان داشتند: «کاتالیستها ظاهر سادهای دارند، اما جالب است بدانید تولید آنها در انحصار کشورهای پیشرفته دنیا است. کشورهایی که هنگام قرارداد بستن با ما، یکی از مفادشان این بود که طرف ایرانی حق ندارد درباره کاتالیست تحقیق کند! متاسفانه حتی حق فکر کردن را میخواستند از ما بگیرند، اما دانش و غیرت ایرانی زیر بار این حرفها نمیرود. با توجه به شرایط تحریم موفق شدیم یک نمونه کاتالیست «یک بوتن» طراحی کنیم. این کاتالیست برای واحدهای صنعتی به عنوان ماده حیاتی تولید پلی اتیلنهای خطی به شمار میرود که میتوان برای تولید قطعات متنوع پلاستیکی از آن استفاده کرد. همچنین توانستیم با همکاری واحد پژوهش و فناوری شرکت نفت، کاتالیست p۱۰۰ هم تهیه کنیم.»
انحصار را شکستیم
به نتیجه رسیدن مسائل علمی و فناوری به دو موضوع مهم نیاز دارد. این را سودبر میگوید: «اعتماد به نیروی خلاق جوان و صبر و شکیبایی. بالاخره کشورهای پیشرفته و صاحب نظر سالهای سال کار کرده اند تا به اینجا رسیدهاند و از روز اول اینی نبودند که حالا هستند. خوشبختانه گرید سرنگ انسولین، کاتالیست p۱۰۰ یا یک بوتنی که تولید کردهایم استانداردهای ایمنی و کیفیت را کامل رعایت کرده اند. بازار صادقترین منتقد است؛ وقتی مشتریهای ما سفارش مجدد میدهند یعنی کیفیت قابل قبول است.»
از تجربه شیرین شکست یک انحصار علمی میگوید: «تا جایی که اطلاع دارم، کشور کره جنوبی، آلمان و کشورهای اسکاندیناوی در زمینه تولید این سرنگ فعالیت میکنند. نمونه سرنگ داخلی انعطاف پذیری بهتری نسبت به نمونه مشابه کرهای دارد. برای تولید ماده اولیه این سرنگ، هفتهها پیش آمد که شبها در پتروشیمی ماندیم و خانواده ما هم همراهی کردند تا سهمی در رفع این نیاز حیاتی بیماران کشور داشته باشیم. همین موضوع ما را به کار دلگرم میکرد.»
این جنگ شدیدتر است
از شب بیداری و تحمل رنجهای پژوهش، آزمون و خطاهای علمی که میگوید، میپرسم: «با این حساب به شما بگویم رزمنده؟» لبخند میزند و پاسخ میدهد: «ما در یک جنگ اقتصادی تمام عیار هستیم. درست است که جنگ فیزیکی نداریم، اما شرایط اقتصادی کشور به مراتب بدتر از دوران جنگ هشت ساله است. آن زمان نفت و دارو تحریم نبود حالا، اما هست. به همین دلیل تاکید میکنم اگر مدیریت صحیح وجود داشته باشد، تمام ظرفیتهای موجود را بسیج میکند تا از این جنگ اقتصادی با بهترین نتیجه بیرون بیاییم.»
سرنگ هم فوت کوزه گری دارد
از یک خاطره تلخ و شیرین میگوید: «یکی از خاطرهها برمی گردد به زمانی که نمونه مواد اولیه سرنگ انسولین به دست آمده را به شرکت ساخت سرنگ ارسال کردیم. متاسفانه خروجی موفق نبود؛ حاصل شبها و روزها تحقیق و آزمایش. احساس کردیم خستگی در تن ما ماند. حال بسیار بدی بود. به این فکر کردیم که باید یکی از افزودنیهای مواداولیه را افزایش دهیم. خوشبختانه فوت کوزه گری همان بود. وقتی سرنگ انسولین با این نمونه جدید، بدون مشکل تولید شد شادی و شعف عجیبی داشتیم. ادیسون هزار لامپ ساخت تا بالاخره آخری روشن شد. واقعاً این جمله را قبول دارم که در ناامیدی بسی امید است. احساس غرور میکردم. به نظرم بزرگترین خوشحالی در این وانفسا خوشحالیهایی از این دست است. ما در این جهان یک مهمان بیشتر نیستیم؛ یک رهگذر. پس چه بهتر وجود موثر و مثبت داشته باشیم.»
پیشنهادی برای جذب نیروهای جوان به مسئولان دارد: «بوروکراسیهای غیر موثر اداری را کم و نظارتهای کیفی را بیشتر کنیم، مدیریت منسجم میشود. به جوانان نخبه، شرایط کار و ایده پردازی بدهیم تا بتواننداحساس مفید بودن کنند. داشتن شغل برای تامین معاش جزو نیازهای اولیه جوانان در هر جامعهای است.»
مهندس احمد علیرضایی؛ رئیس واحد پروپیلن پتروشیمی شازند اراک
مهندس علیرضایی رئیس واحد پروپیلن پتروشیمی شازند اراک، از یک ماجرای ساده که به خودکفایی ملی ختم شد، صحبت میکند. یک سئوال و جواب در عالم همکاری دو شرکت، کنجکاوی و اصراری که ایران را به دانش تولید سرنگ تزریق انسولین رساند. ماجرایی حاکی از این که شاید بسیاری دیگر از مواد و محصولات وارداتی کشور را بتوان در همین کشور تولید و صرفه جویی ارزی کرد.
یک گونی ساده؛ پیشرفت بزرگ
بی اطلاعی واحدهای تولیدی از کار هم فقط یک بی اطلاعی ساده نیست. آن هم در این شرایط اقتصادی، بلکه هزینه دارد. مواد و محصولاتی را از خارج میخریم که حتی یک بار هم امتحان نکرده ایم که آیا میتوانیم آن را داخل کشور تولید کرد یا نه؛ «یک بار برای بازدید به یکی از شرکتهای سرنگ سازی رفته بودیم که همکار و مشتری قدیمی پتروشیمی است. یک گونی مواد در گوشهای از انبارشان بود. به آنها گفتم این کیسه چیست؟ رئیس آن مجموعه با خندهای محترمانه و دوستانه گفت: «کاری به شما ندارد. اینها را از خارج وارد میکنیم.» با اصرار گفتم: یعنی ما نمیتوانیم تولید کنیم؟ حالا که اینطور شد یک نمونه ۲۰ کیلوگرمی میبریم تا مهندسی معکوس انجام دهیم. پیش از این، سرنگهای انسولین ایران توسط هیوسانگ کره جنوبی و سابیک عربستان تامین میشد.
اطلاعات روی کیسه مواد را بررسی کردیم. پس از امتحان دستور حک شده متوجه شدیم اطلاعات را اشتباه نوشته اند تا مشتری به اشتباه بیفتد و نتواند کپی کند. متوجه شدیم باید تمام آن اطلاعات را کنار بگذاریم و کار را خودمان انجام دهیم. این کار از تیم پژوهش یک سال زمان گرفت، اما خوشبختانه نمونه خوبی تولید شدکه به شرکت «آواپزشک»؛ شرکت سازنده سرنگ تحویل دادیم. همان شرکتی که نمونه مواد برای مهندسی معکوس را از آنها گرفتیم.»
قیمت کمتر؛ کیفیت بالاتر
«متاسفانه ارتباطات مثبت و سازنده کاری در ایران ضعیف است. مثلاً ارتباط کارخانهها با دانشگاه کم است.» این جملات را رئیس واحد پروپیلن پتروشیمی شازند اراک میگوید: «بسیاری از محصولات وارد کشور میشود در حالی که داخل کشور امکان تولید آن وجود دارد. حالا خوشحالم یک سال زمانی که برای انجام این کار صرف کردیم کشور ما را به یک عمر خودکفایی رساند. این پتروشیمی سالهاست که در زمینه تولید سرنگ و سرم فعالیت میکند اماساخت سرنگ انسولین، تخصصی و حساستر است. درجهبندی آن اهمیت دارد؛ انسولین باید آرام آرام تزریق شود و بیماران دیابت مستعد زخم بسترند. معاونت غذا و داروی وزارت بهداشت برای ارائه استانداردهای انجام این کار کوتاه نمیآید که بسیار هم دقت خوب و قابل احترامی است. قیمت سرنگهای چینی یک سوم سرنگهای ایرانی است، اما اصلاً کیفیت لازم را ندارند.»
از اربعین جا نماندیم
متاسفانه آمار دیابت در کشور رو به افزایش است و علیرضایی میگوید: «علاوه بر تلاش برای ایجاد تکنولوژی و فناوریهای بهداشتی باید به سبک زندگی هم توجه شود. تفاوت ما با سال گذشته در این است که حالا دانش فنی تولید محصول را داریم شاید در مراحل اولیه سود چندانی نداشته باشیم، اما به مرحله تجاری سازی و بازاریابی هم فکر کردهایم. وقتی مشتری از کیفیت سرنگ تولید شده راضی باشد، هزینهها بر میگردد. گام ما رو به جلوست. وقتی کشور به تکنولوژی تهیه مواد اولیه دست پیدا کرده میتواند محصول را با قیمت پایین، کیفیت مطلوب و تازه به تازه به مشتری عرضه کند. خریدار هم نگران این نیست که اگر خرید نکند ممکن است این کالا در بازار کمیاب شود؛ بنابراین هم مزیت اقتصادی دارد هم آرامش بیماران را تقویت میکند.»
از سهم معنوی پتروشیمی شازند اراک میگوید: «ایام اربعین توانستیم بازار داخل را تامین کنیم. سرنگ به موکبها و مراکز بهداشتی و درمانی عراق بفرستیم. در طول انجام کارهای این پروژه معمولا تا دیروقت در مجتمع شازند اراک بودم، اما بارها پیش آمد که با ما تماس گرفتند و گفتند مشکلی پیش آمده و خودمان را به کارخانه رساندیم. ما یک گروه بودیم و هدف مشترک داشتیم تا بتوانیم به بیماران کشور و وضعیت بهداشت و درمان کمک کنیم برای همین سختی بی معنا بود.»
غربت، افتخار ندارد
یک پسر نوجوان دارد. نوجوانی که میلی به مهاجرت ندارد: «وقتی متوجه شد این کار را انجام داده ایم به او گفتم در این کشور برای کسی که دانش داشته باشد و دلسوز بی ادعا باشد، کار هست. میتوان هم باسواد بود هم سود اقتصادی کسب کرد و هم اخلاق را رعایت. بارها به کشورهای دیگر سفر کرده ام، اما ریشه من ایران است. هیچ جا مثل کشور خود آدم نمیشود. هزینه ۱۸ سال تحصیل من را کشورم پرداخته، درست نیست به کشور دیگر بروم و برای دیگران کار کنم. در کشور خودم اگر کارگر هم باشم کارفرما به حساب میآیم، اما در کشور دیگر چنین حسی وجود ندارد. انجام این کار در یک کشور دیگر بدون شک برای من افتخار محسوب نمیشد. خودکفا شدن ایران افتخار دارد نه اغیار.»
به مجموعه جالبی که در اتاقش دارد، اشاره میکند: «چند نمونه از سرنگهای تولید شده توسط شرکت تولیدکننده سرنگ از مواد پتروشیمی شازند را در اتاقم قرار داده ام. آنها را میبینم و احساس افتخار میکنم. میخواهم به مسئولان بگویم: ما ثابت کردیم که میتوانیم. کارهای بیشتری را به ما بسپارید. به ما اعتماد کنید.»
منبع: فارس
انتهای پیام/