با اطلاعاتی که در دوران دبیرستان آموخته بودم وارد حرفه سیم کشی ساختمان شدم و هزینههای زندگی ام را از این راه تامین میکردم تا این که در سال ۹۳ با کپی کارت ملی و دیگر مدارک شناسایی یک سیم کارت تلفن همراه از یک فروشگاه در تایباد خریدم، ولی بعد از این ماجرا یکی از دوستانم با من تماس گرفت و مرا برای کار سیم کشی ساختمانی به چناران دعوت کرد من هم که احساس میکردم وضعیت کارم در تایباد کساد شده است لوازمم را برداشتم و به چناران رفتم. مدتی بعد هم خانواده ام به چناران مهاجرت کردند و در آن جا ساکن شدند.
روزگارم به خوبی میگذشت تا این که حدود یک ماه قبل دوباره به تایباد بازگشتم و برای انجام امور بانکی به یکی از بانکهای تایباد رفتم. آن جا متوجه شدم که همه حسابهای بانکی ام مسدود شده است و شناسنامه و کارتهای شناسایی ام اعتبار ندارد. آن جا بود که مرا برای پیگیری موضوع به دستگاه قضایی معرفی کردند. وقتی به دادسرا رفتم تازه فهمیدم که به یک سال زندان غیابی به جرم سرقت محکوم شده ام. گیج شده بودم، نمیدانستم چه اتفاقی افتاده است که شاکی پرونده ام از در وارد شد با اظهارات شاکی مشخص شد در همان سال ۹۳ شاگرد او در تعمیرگاه تلفن همراهش را سرقت کرده و متواری شده است، اما مدتی بعد سیم کارتی روی گوشی سرقتی گذاشته شده که آن سیم کارت به نام من بود کارآگاهان پلیس آگاهی با ردیابیهای اطلاعاتی متوجه این موضوع شده بودند و صاحب تعمیرگاه هم از من شکایت کرده بود. اما به خاطر این که من از تایباد رفته بودم و از ابلاغهای قضایی اطلاعی نداشتم دادگاه مرا به یک سال حبس غیابی محکوم کرده بود. آن جا بود که فهمیدم حدود شش تا هفت سیم کارت دیگر نیز با کپی مدارک شناسایی من فروخته شده است درحالی که من هیچ اطلاعی از این موضوع نداشتم. بالاخره سیم کارتهایی که به نام من صادر شده بود با دستور قضایی ابطال شد. از سوی دیگر نیز شاکی پرونده وقتی متوجه شد که من هیچ نقشی در سرقت گوشی تلفن همراه او از مغازه اش نداشتم رضایت نامه خود را نوشت و در پرونده قرار داد. اما من دچار مخمصه عجیبی شده بودم و به خاطر یک سهل انگاری یا سوء استفاده دیگران از سیم کارتهای بی هویت باید برای اثبات بی گناهی ام اقدام میکردم به همین دلیل با پیگیریهای قضایی دادخواست اعتراض و تجدیدنظر خواهی دادم تا بتوانم حقیقت موضوع را اثبات کنم که دخالتی در این ماجرا نداشتم پس از آن مشخص شد پرونده ام برای تجدیدنظر خواهی به شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر خراسان رضوی ارسال شده است و امروز هم از شهرستان به مشهد آمده ام تا در جلسه رسیدگی شرکت کنم. سخنان این جوان ۳۰ ساله که به قول خودش قربانی سیم کارتهای بی هویت شده است به این جا که رسید مدیر دفتر شعبه او را برای رسیدگی قضایی به اتهامش به اتاق رئیس دادگاه تجدیدنظر فراخواند و ...
ماجرای واقعی در راهروهای دادگاه
منبع:خراسان
انتهای پیام/