ردپای ۲ زن
ماموران جنایی پایتخت، تجسسهای میدانی را در صحنه جرم آغاز کردند و در نخستین پلان تحقیقات مشخص شد، دو زن که از دوستان همسر مرتضی هستند، آخرین نفراتی بوده اند که مرد جوان را ملاقات کرده اند و به همین دلیل دو زن جوان دستگیر شدند.
دو زن جوان پس از دستگیری ابتدا سعی داشتند خود را بی گناه معرفی کنند، اما وقتی در برابر مدارک پلیسی قرار گرفتند، ادعا کردند که مرتضی قصد داشته آنها را مورد آزار قرار دهد و به ناچار دست به قتل زده اند. این ادعاها در حالی بود که تیم پلیسی در تجسسهای فنی و اطلاعاتی ردپای دو پسر جوان را نیز که در این پرونده نقش داشتند به دست آوردند.
با راهنمایی دو زن جوان جعفر و زهیر نیز شناسایی و در یک عملیات پلیسی دستگیر شدند. کارآگاهان در این مرحله پی بردند که همسر مرتضی با سوءاستفاده از اعتقادات مذهبی مردم و برگزاری جلسات ظاهری دینی به فریب دادن چند زن و مرد اقدام کرده و در ادامه دستور قتل شوهرش را به مریدان خود داده است.
ماموران در ادامه اطلاع پیدا کردند که زن مرتضی که سکینه نام دارد با یک مرد عرب در ارتباط است و به خاطر اختلافاتی که با شوهرش داشته، دستور این قتل را به دو تن از شاگردانش صادر کرده است که همین سرنخها کافی بود تا سکینه نیز در این پرونده دستگیر شود.
دادگاه کیفری
بعد از کامل شدن پرونده و صدور کیفرخواست برای جعفر، زهیر، تهمینه، معصومه و سکینه جلسه رسیدگی به این پرونده در دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد. جعفر که متهم ردیف اول و قاتل مرتضی است، در ابتدا پشت تریبون دفاع قرار گرفت و گفت: قبول دارم که مرتضی را هدف ضربات چاقو قرار دادم، اما مطمئن نیستم که مرتضی با ضربات چاقوی من کشته شده باشد، چون وقتی برای آتش زدن جسد رفته بودم هنوز زنده بود.
وی افزود: تهمینه معلم خواهرم بود. او زن بسیار خوب و با ایمانی است و روی خواهرم تاثیر زیادی گذاشته بود و، چون رفتار او روی من هم تاثیر گذاشته بود هر حرفی را میزد، میپذیرفتم. چند روز قبل از حادثه تهمینه با من تماس گرفت و ادعا کرد که یک مرد در برابر چشمان خانواده اش رفتار شرم آوری با زنان غریبه دارد و باید کشته شود. وقتی پیشنهاد قتل را به من داد، خیلی راحت حرفش را پذیرفتم.
جعفر ادامه داد: تهمینه به من گفت که مرتضی خانواده اش را اذیت میکند و مهدورالدم است و من هم تصمیم گرفتم حکم الهی را اجرا کنم و برای اجرای نقشه ام از مرتضی کمک خواستم. قاتل جوان گفت: روز قتل به همراه زهیر به خانه مرتضی رفتم و او را به قتل رساندیم، اما فردای آن روز تهمینه با من تماس گرفت و خواست دوباره به محل قتل بازگردیم و جسد را آتش بزنیم که من این کار را انجام دادم.
پس از اعتراف جعفر و زهیر به قتل، متهم ردیف سوم که تهمینه است در جایگاه قرار گرفت و گفت: من فریب سکینه را خوردم، او ادعا میکرد با بزرگان دین در ارتباط است. سکینه با رفتارهایش باعث شده بود همه اطرافیانش مرید او شوند و به نزدیکانش لقب مخصوص اعطا میکرد. بعد از مدتی سکینه مرا از نزدیکان خودش محسوب کرد که از این موضوع خیلی خوشحال شدم. وی افزود: سکینه با من درددل میکرد.
وقتی شنیدم شوهرش با زنان دیگر رابطه دارد و مفسد فی الارض است، حرف هایش را باور کردم. سکینه تاکید داشت که باید شوهرش از بین برود و هر کسی این کار را انجام دهد، رستگار میشود و خداوند خشنود خواهد شد. من این را از جعفر خواستم و او پذیرفت این قتل را انجام دهد. سکینه من و معصومه را مامور کرد تا این کار را بکنیم و صفر تا صد نقشه قتل را به دست ما سپرد. این ادعاها در حالی بود که سکینه وقتی در جایگاه قرار گرفت اظهارات چهار متهم این پرونده را نپذیرفت.
در ادامه، دادگاه جعفر را به قصاص نفس (اعدام) و دو سال زندان، زهیر را به ۱۸ ماه زندان، تهمینه و معصومه را به ۱۸ ماه زندان و دو سال حبس تعلیقی و سکینه را به ۱۵ سال زندان محکوم کرد و این حکم نیز از سوی دیوان عالی کشور تایید شد. با گذشت ۱۴ سال از ماجرای قتل هولناک در شهرک شهید محلاتی، صبح روز گذشته جعفر که در انتظار اجرای حکم بود، پای چوبه دار رفت، اما این حکم در یک قدمی اجرا متوقف شد و اولیای دم به قاتل اجیر شده مهلت دادند. این حکم برای اجرا به روز دیگری موکول شد تا شاید اولیای دم در این مدت حاضر به رضایت شوند.
تحلیل کارشناس
خطر شکسته شدن تابوی جنایت
دکتر قربانعلی ابراهیمی جامعه شناس و استاد دانشگاه
برخی افراد برای انجام بزه در جامعه توسط افراد سودجو اجیر میشوند. به این گروه از افراد قاتلان اجارهای یا اجیر شده میگویند. معمولا افراد سودجو کسانی را برای اهداف شوم خود انتخاب میکنند که شخصیت شان وابسته است و مشکلات مالی و اقتصادی عدیدهای دارند یا اغلب از خانوادهای فقیر و سطح پایین هستند که برای رسیدن به پول و درآمد زیاد به جای زحمت و تلاش عضو گروههایی میشوند که به راحتی برای قتل اقدام میکنند.
امروزه در جامعه، چون همه مسائل رنگ مادی به خود گرفته است و ملاک انتخاب افراد پول و سرمایه است و از سوی دیگر معنویات در جامعه کم رنگ شده، افرادی جزو این باندهای تبهکاری میشوند که انسانیت در آنها شکل نگرفته و برای فرار از موقعیتهای سخت خانوادگی و اقتصادی به این افراد سودجو پناه میبرند تا آرزوهای بر باد رفته شان تحقق یابد.
وقتی در یک جامعه انسانیت، شرافت، اخلاق، معرفت و... حول محور مادیات و پول میچرخد، قطعا پرورش شخصیت جنایتکار را شاهد خواهیم بود، زیرا تابوی جرم و جنایت شکسته و قبح مسائل اخلاقی ریخته شده است و هر فردی در ارتکاب جرم و قتل برای خود توجیهی فراهم میکند. برخی افراد، چون از جامعه عقده و کینه دارند، پدیدههای اجتماعی منفی و مخربی را به وجود میآورند تا کسب درآمد بیشتری داشته باشند از این رو به راحتی اقدام به قتل میکنند و در حقیقت از سوی افراد سودجو خریداری یا اجیر و در ازای قتلی که مرتکب میشوند پول میگیرند.
وقتی تابوی این مسئله شکسته شود این افراد از انجام قتل و جنایت ترسی ندارند. عدهای دیگر نیز علاوه بر کسب درآمد، نگاه شان انتقام جویانه است و میخواهند با قدرت نمایی برای خود پایگاه و پاتوقی فراهم و از این طریق کسب درآمد کنند، از این رو نوچههای زیادی را در محلات خود اختیار میکنند و قدرتهای زیرزمینی را شکل میدهند.
البته افرادی که عزت نفس پایینی دارند و در خانوادههای متزلزل رشد یافته اند، بیشتر عضو این گروهها و اجیر میشوند. شخصیتهای بی ثبات که قدرت حل مسئله را ندارند و مهارتهای لازم برای نه گفتن را نیاموخته اند، طعمه این اتفاقات هولناک میشوند.
منبع: خراسان
انتهای پیام/