به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، مدلینگ همیشه از جمله کسبوکارهای پرحاشیه و پرسروصدا بوده است. شاید به همین خاطر باشد که برای نویسندگان فیلمهای سینمایی و سریالها، یکی از مشاغل جذاب به حساب میآمده است. وقوع برخی حواشی امنیتی در مورد این کسبوکار هم آن را جنجالیتر و حساستر کرده است.
«لاتاری» اولین فیلمی بود که به وقایع تلخ و حساس در حاشیه این شغل نوظهور در کشورمان میپرداخت. محمدحسین مهدویان هم سال۹۶ این سوژه را دستمایه داستانی جنایی قرار داد که وضعیت معیشت برخی از اقشار ضعیف را به ماجرایی در آن سوی مرزها در کشورهای شیخنشین جنوب خلیج فارس پیوند میداد.
بیشتربخوانید: نمک سریالهای لاکچری شبکه خانگی روی زخم مشکلات مردم
در این فیلم، دختری که سودای تبدیل شدن به یک مدل مشهور جهانی را در سر میپروراند، قربانی تجارت کثیف شاهزادههایی از لابی قدرت و ثروت در منطقه میشد.با فاصله کمی از این فیلم، مستند «پول و پورن» هم سوژههای واقعی همین فیلم را نشان میدادند که یا به علت فقر و یا با سودای پیوستن به بازار پرسود و پرخطر مدلینگ یا همزمان به هر دو علت، وارد تجارتی خطرناک و کثیف شده بودند. جوانانی که به اسم مدلینگ از کشور خارج میشدند، اما سر از کسبوکارهای بدنام در میآوردند و مدلینگ نهایتاً میتوانست پوششی برای این واقعیت ترسناک باشد.
حالا سریال پرمخاطب این روزهای شبکهخانگی، «مانکن» هم از همین در وارد شده و تا این جای کار، بدون اشاره به سرپلهای خارجی، قصه مافیاهایی را آغاز کرده است که زیر پوشش بازار مدولباس در حال شبکهسازی برای تجارتهای بزرگتر، پرسودتر و کثیفتر هستند.
ورود آرام و جالب سریال به سوژه حساس خود با یک ملودرام خانوادگی رقم خورد. ورودی که احتمالاً برای مخاطب ایرانی که سالهای زیادی را با این ژانر در سریالهای تلویزیون گذرانده، بهترین و آشناترین شروع به نظر میرسد؛ خصوصاً اگر با یک عاشقانه ناکام هم همراه شده باشد. از این حیث «مانکن» قلاب اولش را جای خوبی انداخت و جای پایش را هم در بخش مناسبی از داستان محکم کرد. با این حال ریتم کند حرکت قصه، خطر از دست رفتن تماشاگر را آن هم در پلتفرم پرریسکVOD زیاد میکرد که اضافه شدن پیرنگ جنایی و گره خوردن داستان مدلینگ، سریال را از این مهلکه نجات داد.
الان پس از انتشار ۱۸قسمت از مجموعه۲۶ قسمتی مانکن، دیگر میشود گفت که این سریال هم بهدنبال دو فیلم قبلی تلاش دارد خطرات این کسبوکار عمدتاً غیرقانونی در کشور ما را متذکر شود. دو شخصیت «کتایون صوفیان» با بازی مریلا زارعی و «اخگر کوهسنگی» با بازی محمدرضا فروتن، دو چهره اصلی از شبکه تجارتی هستند که هنوز عمق و ابعاد آن مشخص نیست.
صوفیان که یک برند پوشاک مردانه و زنانه با همین اسم را مدیریت میکند در کنار این شغل به ظاهر ساده و پرسود، مدلها یا مانکنهایی را هم به خدمت میگیرد که البته تنها کارشان تبلیغ پوشاک در فشنهای خصوصی نیست. آنها به کشورهای خارجی میروند و هنوز معلوم نیست که آورده این صادرات برای شرکت صوفیان چیست. اخگر هم بخش دیگری از این شبکه داخلی است که فیلم تلاش دارد بگوید دستهایش تنها در فساد اقتصاد آن هم در یک شاخه کوچک برندینگ پوشاک فعال نیست بلکه اختاپوسوار بر بسیاری از بخشهای فعالیتهای اقتصادی و سیاسی و حتی اطلاعاتی چنبره زده است.
با این همه ارتباط میان ضد قهرمانها به کندی شکل گرفته و برای تماشاگر بازگو شده است. با اینکه چیز زیادی از سریال باقی نمانده، اما هنوز شخصیتهایی هستند که به تماشاگر درست معرفی نشده و در هالهای از ابهام و رمز و راز قرار دارند که از آن جمله میتوان به خود اخگر و افسون با بازی شبنم قلیخانی اشاره کرد.
سریال مانکن یک تفاوت عمده هم با سایر سریالهایی که اخیراً در شبکه نمایش خانگی توزیع شدهاند، دارد. در این سریال، یک خانواده متمرکز وجود دارد که همه پیرنگها حول به هم رساندن اعضای آن شکل گرفته است. این از جمله مختصاتی است که در دیگر سریالهای غیرتلویزیونی کمتر پیدا میشود احتمالاً به این دلیل که تولیدکنندگان این آثار مخاطب خود را جوانانی بریده از خانواده و از طبقات متوسط و بالای جامعه میدانند که دغدغههای متفاوت از عامه مردم دارند.
همین ویژگی سبب میشود که شخصیتهای مثبت سریال مانکن، ابعادی داشته باشند که در کمتر سریالی از شبکه نمایش خانگی یافت میشود. فرزاد فرزین، اغراقشدهترین نقش از این لحاظ را بازی میکند. اخلاق و ادبیات او، یادآور لوتیها و کلاهمخملیهاست
بدون آنکه در ظاهر هیچ المانی از آنها را یدک بکشد. «بهرام» البته عمده بار طنز سریال را هم به دوش میکشد و کنشهایش گاهی روال منطقی فیلمنامه را هم به هم میریزد.
امیرحسین آرمان در نقش کاوه هم جوانی برخاسته از خانواده و پسزمینهای سنتی را به نمایش میگذارد که بهخاطر پدرش حتی از عشق خود هم میگذرد. البته مشکل اینجاست که در کنار این عشق از عقاید و باورهای پدرش هم عبور میکند. محبت پدری و پسری برای او چنان مقدس است که با پولی حرام که شخصیت «سلمان» با بازی حسین پاکدل آن را پس میزند، پدرش را از زندان آزاد میکند. بدین ترتیب او پدرش را به واسطه تصمیمی حفظ میکند که خود پدر آن را قبول ندارد. این چالش و تضاد همچنان در سریال جاری است و باید دید که تا پایان مجموعه، این داستان فرعی به کجا ختم میشود.
مانکن، اگرچه از بعد فیلمنامه و کارگردانی در دسته قویترینها قرار ندارد، اما تاکنون توقع مخاطب را برآورده کرده و او را افتان و خیزان بالاخره به همراه خود جلو آورده است. سهم حضور فرزاد فرزین و قطعههایی که برای سریال خوانده در این موفقیت نسبی کم نیست. همانطور که از سهم ظاهر و چهره بازیگران اصلی مثل امیرحسین آرمان و نازنین بیاتی نمیشود چشمپوشی کرد.
جالب این جاست که امیرحسین آرمان برخلاف نقشش در این سریال که در مقابل مدلینگ و حتی برندهای پرتجمل پوشاک قرار دارد، این روزها در تلویزیون و جاهای دیگر برای یک برند پوشاک مردانه بهعنوان مدل تبلیغات انحصاری دارد. این مسأله هم برای علاقمندان به کارکردهای فیلم و رسانه در حوزه روانشناختی و جامعهشناختی، موضوعی قابل توجه و قابل تأمل است. آرمان این روزها همزمان که با این شمایل قهرمانانه شناخته میشود در فضایی واقعیتر برای مفهومی مقابل آن تبلیغات میکند.
این اتفاق شاید بیش از هر چیز ذهن مخاطب و کارشناسان را به سمت همان مسأله مدلینگ هدایت کند. آیا از مدلینگ در دنیای جدید برندهای پوشاک حتی برای توسعه و رونق اقتصادی تولیدات داخلی، گریزی هست؟ اگر ناچاریم مدلینگ را بپذیریم، آیا مبانی قانونی آن مساعد هستند و اگر شمایل واقعی آن به این بازنمایی منفی و ناخوشایندش در فیلمها بیشتر شبیه است، آیا نباید به فکر راهی برای گریز از آن باشیم و مانع ادامه این دست تبلیغات جذاب برایش بشویم؟
منبع: صبح نو
انتهای پیام/