در این بین اکثریت مواقع بازیگری به عنوان یکی از مشاغل سخت جهان محسوب میشود، شاید از دور برای بسیاری اینکه بازیگری اتفاقی سخت باشد، قابل لمس نباشد، اما اگر به صورت اصولی و به مفهوم واقعی به بازیگری نگاه کنیم، این هنر به واقع به تمرین، مطالعه، شهود و مطالعات فراوانی نیازمند است.
خصوصیات بازی بدن
پوشانندگی عمل: بدن توسط فرورفتن درتعینات ارتعاشی ناهمسو با عمل دراماتیک میتواند چگونگی و یا احتمال بروز آن را بپوشاند. به عنوان مثال، با بدنی فراخ و باز وشاد با کسی همنشین میشوید و بعد فنجان سمی قهوه را به او با محبت میخورانید. (اشاره به نمایشنامه ازدواج آقای میسی سی پی)
عیان کردن عمل: بدن با تأثیرپذیری مستقیم ازاحساسات و عواطف، خود را مطابق آن تغییر میدهد و کاملا همسو با عمل دراماتیک دستخوش تغییر میشود. شما عصبی هستید و بدن مدام در خود میپیچد و احساس خفگی و بلاتکلیفی میکند. (اشاره به نمایشنامه گوریل پشمالو)
تأکید گذاری: بدن میتواند با گسترش در فضا و یا جمع شدگی نسبت احساس و یا عواطف موجود در عمل دراماتیک را چند برابر کم و یا زیاد کند. (یاگو در اتلو و کلر و سولانژ در کلفتها)
مرگ: بدن از طریق کم کردن علایم زیستی خود به سراغ مرگ میرود و آن را نشان میدهد، چرا که تجربهای از مرگ ندارد.
تکرار: انجام چندین بارهی هر حرکت بدنی وقتی در وضعیتهای متعدد صورت پذیرد، به سادگی، همان وضعیت و حتی همان موقعیت را در نظرها تکرار میکند. وقتی چیزی را نمیخواهیم بار اول، دست به همراه کلام از گرفتن آن امتناع میکند، اما دفعات بعد فقط تکرار حرکت دست بازگو کننده میل درونی ما میشود.
به خاطر داشته باشیم که معیار تمام خصوصیات ذکر شده، باورپذیری در نشان دادن عمل توسط بدن است. روشن است که باورپذیری یک عمل توسط بدن وقتی اتفاق میافتد که بدن نسبت به هر نقش به نقطه زیستی آن نقش که هم زیستی خود اوست با صفات و ویژگیهای نقش برسد.
بدن زبان بین المللی یا ملی قومی از سالها قبل تأثیر «زبان بدن» و تغییرات چهره در ارتباط بین انسانها مشخص شده است، اما سوالی که همیشه مطرح میشود، این است که:
آیا این زبان بین المللی است یا فرهنگها و آداب و سنن اجتماعی آن را تعیین میکند؟
اما در تحقیقاتی که انجام شده است، دریافتهاند که بسیاری از حرکات بدن و اندامهای ما (درست مانند حیوانات) معنا و مفهومی خاص را بیان میکند که شمار زیادی از آنها احساس مشابه در مردمی از ملل مختلف ایجاد میکند و از میان تمام اجزای این زبان، حرکات و تغییرات چهره مفهومی کلیتر و به عبارتی بین المللیتر دارد و میتوان غم، شادی، اضطراب، نگرانی، تردید و ... را در چهره یک فرد به دور از فرهنگ، زبان و رفتار خاص تشخیص داد.
ارتباط چشمی: پذیرش یا عدم پذیرش سایرین معمولا از طریق ارتباط و تماس چشمی حاصل میشود، یک معلم یا سخنران معمولا به کسی توجه دارد که در حین صحبت او نگاهش به جای دیگر نباشد. برای شروع هر نوع بحث، مذاکره و صحبت، ما همیشه از چشمهامان کمک میگیریم و به جرأت میتوان گفت ارتباط بین دوفرد بدون ارتباط چشمی، فضا را سرد و بی روح میکند و حتی اگر سراپا گوش باشیم، چون چشم را به کار نگرفتهایم، گوینده را ناراحت و رنجیده خاطر میکنیم، درست مانند آقایی که در هنگام صحبت گرم و سراسر هیجان همسرش سراپا گوش است، اما چشم خود را مشغول مطالعه روزنامه کرده است! او باید منتظر عواقب این حرکت باشد!
حرکتهای دستها:
پس از چشم، دست ما در ایجاد ارتباط نقش مهمی دارند. ارتباطی تنگاتنگ بین مغز و دست (اندیشه و کردار) وجود دارد. تحقیقات نشان میدهد همهی ما در هنگام حرف زدن از دستهایمان کمک میگیریم و نمیتوان کسی را پیدا کرد که بیش از ۱۵ ثانیه در حین صحبت کردن، به انگشتان و کف دست استراحت دهد.
اگر شخصی در حین صحبت با شما انگشت شست را در میان سایر انگشتان پنهان کرد، از موضوعی نگران است یا درواقع سعی دارد خود را پنهان کند.
دیدن دست باز شخصی که صحبت میکند، دو برابر حس اعتماد، دوستی و مهربانی و خیرخواهی را در مقایسه با دیدن پشت دست ایجاد میکند.
نشان دادن روی دست در حین صحبت، به معنای تردید در صحبت و یا پنهان کردن مطلبی است و معمولا چنین شخصی، شریک تجاری خوبی نیست.
کسی که دست باز خود را به طرف جلو حرکت میدهد و سخن میگوید، میخواهد خود را از شر موضوعی خلاص کند.
فشار دادن کف دستها به هم و قفل کردن انگشتان روی هم یک نوع حالت تدافعی است.
اما نگاه داشتن دستها روی هم به شکل هرم نشانهی آمادگی برای موافقت است.
مالیدن دستها به هم میتواند معنای مختلفی داشته باشد، از جمله آنکه با گوینده به اشتراک و اتفاق نظر رسیده ایم.
دهان:
فشار دادن لبها به یکدیگر، به معنای عدم موافقت و نشان از بی علاقگی شخص به صحبت کردن است.
گاز گرفتن لبها: عدم اعتماد به نفس، دستپاچگی و خجالت.
تماس دست با سایر نقاط بدن و یا اشیا:
دست به سینه بودن: احتیاط، هوشیاری، نوعی حالت تدافعی و شاید هم فرار از سرما.
چانه را روی کف دست گذاشتن: عدم قبول شخص مقابل.
به آرامی برداشتن عینک ازچشم و با دقت پاک کردن آن: شخص میخواهد پیش از موافقت یا مخالفت با گوینده کمی فکر کند.
بازی کردن با برآمدگی بینی: توجه و فکر عمیق.
لمس یا مالش بینی: نشانهای از شک و در مجموع نوعی واکنش منفی.
مالیدن اطراف چشم: ارزیابی یک پاسخ.
جمع کردن شانهها: فرونشاندن یک خشم درونی.
با نوک انگشتان به جایی کوبیدن و صدا درآوردن: پریشانی، خستگی و نوعی نگرانی و یا سعی در به نظم درآوردن یک فکر و محاسبه پریشان.
مالیدن یقه لباس یا گردنبند و بازی کردن با آن: نوعی ناامنی.
مالیدن و لمس کردن پشت گردن: قرار گرفتن در شرایطی ناخوشایند.
نگاه داشتن سر با گرفتن بینی بین انگشت نشانه و شست: خستگی.
کشیدن نرمه گوش با انگشت شست و سبابه: ادامه تمرکز بر روی مطلب موردنظر.
خلاصه اینکه معنی و مفهوم و پیام حرکات بدن، دنیایی است که بهتر است کمی به آن دقیقتر باشیم و بدانیم که برای مثال لبخند زدن بسیار خوب است. اما " لبخندی بزرگ که دهان را تا پهلوی صورت باز میکند و مدتی طول میکشد تا عضلات چهره به حالت اولیه خود بازگردند و دهان بسته شود، لبخندی غیر واقعی و تصنعی معنا میدهد.
منبع: میزان
انتهای پیام/