جامساز: تمام دولتها مایل هستند که بیش از درآمدشان هزینه کنند به همین دلیل همیشه بدهکار هستند .این مسئله تنها مربوط به کشور ایران نیست حتی در کشورهای توسعه یافته هم دولتها به بانکها بدهکار هستند ولی نسبتها متفاوت است. در کشورهای توسعه یافته سیستمی وجود دارد که طبق آن افراد با کارت تأمین اجتماعی که بعد از استخدام دریافت می کنند هزینههای قابل توجهی از زندگی را پرداخت و لوازم مورد نیاز را تهیه می کنند.که پسانداز اجباری به حساب میآید.یعنی به جای اینکه پس انداز کند و مایحتاج را بخرد، اول خریداری میکند و به صورت قسط بلند مدت پرداخت میکند اما در کشور ایران وضع متفاوت است.
جامساز: دولتها در ابتدا چون متکی به درآمد نفتی، سپس ساز و کار مالیاتی بودند. اکثرا با کسری بودجه همراه هستند. مهمترین درآمد دولت از مالیات و بعد از آن درآمد نفتی، درآمد گمرک، سود بازرگانی، سود حاصل از فروش و صادرات غیر نفتی، گردشگری، فروش خدمات دولتی است.که بخشی از این درآمدصرف هزینههای دولت که شامل پرداخت حقوق کارمندان و همچنین بخشی از آن برای نهادهای فرادولتی، موسسات مذهبی، بنگاهها و مؤسساتی که در ارتباط با دولت هستند، بر عهده قوه مجریه است.
جامساز: هزینههای کشور حتما باید پرداخت شوند. اما درآمدها باتوجه به تحریمها، روند دیپلماسی،کاهش ورود دلار و مناسبات سیاسی طبق پیش بینی کسب نمی شود. در نتیجه درآمد ریال کاهش می یابد و واردات هم کم میشود. وقتی رشد اقتصادی کم شود تولید کاهش و بیکاری افزایش مییابد.
جامساز: دولت ناچار است برای تامین منابع خود اوراق مشارکت منتشر کند و برای جذابیت این امر باید نرخ سود اوراق مشارکت بالاتر از نرخ سیستم بانکی باشد تا مردم انگیزه ای برای خرید داشته باشند. با توجه به وضعیت کنونی تحریم و دو گانگی قدرت سیاسی و اقتصادی که وجود دارد مردم دیگر انگیزهای برای خرید اوراق مشارکت ندارند. ۳۸ هزار میلیارد تومان اوراق مشارکت در حال انتشار است که تنها به بدهی دولت اضافه میکند و این بدهی به دولتهای بعدی منتقل میشود.
جامساز: امسال ۱۰۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه داریم. طبق پیش بینی، دولت باید به سمت اخذ مالیات پیش رود. نظام مالیاتی هم ساختاری دارد که هیچگونه تغییر و تحول حیاتی در آن صورت نگرفته است. قشری از کارمندان، کارگران و حقوق بگیران دولتی پرداخت کننده مالیات هستند که قبل از دریافت حقوق مالیات آنها پرداخت میشود. اصناف و کارخانجات تولیدی که حساب شفافی ندارند هم رقم رو به افزایشی برای مالیات آنها در نظر گرفته میشود. متاسفانه بیشتر این مالیاتها غیر منصفانه است.
جامساز: بله، برخی از اصناف و کاسبان هم بعد دو سال از تعطیلی مغازه و واحد تولیدی خود همچنان فیش مالیاتی برایشان صادر میشود.
جامساز: رشد اقتصادی ما رو به پایین است و تولید نمیتواند پاسخگوی تقاضا باشد. تقاضا بیشتر از عرضه میشود و در نهایت تورم اتفاق میافتد. گرانی با تورم متفاوت است، گرانی مربوط به دستمزد، اما تورم در ارتباط با سطح عمومی قیمت است. ممکن است در کشوری تورم ۱۴ درصدی باشد، ولی گرانی نداشته باشد یعنی سطح دستمزدها بالا باشد.
جامساز: در حال حاضر در آمد مردم آنچنان نیست که دولت مالیات دریافت کند مگر اینکه طیف مودیان مالیاتی را گسترده کند. شرکتهای بزرگی هستند که هزاران میلیارد تومان در سال گردش مالی دارند نه تنها مالیات پرداخت نمیکنند حتی معاف هم هستند. ۲۵ تا ۳۰ هزار میلیارد تومان فرار مالیاتی داریم. این نهادها و سازمانها اگر مالیات را پرداخت کنند بسیاری از مشکلات دولت رفع میشود.
جامساز: دولت باید هزینههای خود را به حداقل ممکن کاهش دهد. یارانههای پنهانی امسال حدود ۱۰۰ هزار میلیارد تومان و کل یارانههایی که در نظر گرفته شد ۹۰۰ هزار میلیارد تومان است. یارانه نقدی که پرداخت میشود ۴۰ تا ۴۲ هزار میلیارد تومان است که دولت تصمیم دارد سه دهک آن را حذف کند و نامعلوم است که بقیه آن در چه زمینهای مصرف میشود. اگر یارانههایی که در نظر گرفته شد به بخش تولید اختصاص داده شود تولید رونق مییابد.
جامساز: عنصر اصلی استقلال بانک مرکزی در محدود کردن اعتبارات پرداختی به دولت است. در کشور ما این نهاد مستقل نیست به طوری که رئیس جمهور هر زمانی از بانک مرکزی درخواست پول کند، این نهاد از پرداخت آن امتنا نمیکند. اما در بسیاری از کشورهای پیشرفته مثل آمریکا بانک مرکزی به طور مستقل سیاست پولی را تعیین میکند. دولت اگر از بانکها پول دریافت کند پایه پولی بالا میرود و باعث تضعیف اقتصاد کشور میشود.
جامساز: اگر هر کدام از اجزای پولی تغییر کند بر نقدینگی اثر میگذارد. هر پولی که دولت از بانک دریافت میکند خالص بدهیهای دولت به بانک مرکزی است که میزان بستانکاری را افزایش میدهد. در حال حاضر دولت به بانک مرکزی حدود ۳۴۸ هزار میلیارد تومان بدهکار است که ۸۰ درصد آن مربوط به خود دولت است. در گذشته به بسیاری از موسسات اعتباری مجوز میدادند و با بهره بالا سپردهها را جذب میکردند. سپردهها را خرج میکردند و ورشکست میشدند. دولت مجبور شد ۳۸ هزار میلیارد تومان بابت بدهیهای مردمی از این موسسات پرداخت کند.
ضریب تکاثر نقدینگی عکس نسبت موجودی بانکها به میزان سپردههای دریافتی است. این ضریب در ۳۸ هزار میلیارد تومان ضرب میشود و ایجاد نقدینگی میکند. رشد نقدینگی باعث افزایش تقاضا در بازارها می شود در حالی که عرضه ثابت است ور در نهایت تورم ایجاد میشود.
سرانجام هر گونه بدهی دولت به نظام بانکی باعث ایجاد تورم میشود. این تورم در حقیقت مالیاتی است که از جیب مردم پرداخت میشود. ۲ میلیون میلیارد تومان نقدینگی داریم که بخش اعظم آن به بهانه تولید از بانکها ستانده شده در صورتی که تولیدی رخ نداده است. بانکها سپردههای خرد مردمی را برای تجهیز بانک جمع آوری کردند. اما به کسانی دادند که با ثروت، قدرت و اطلاعات ارتباط داشتند و یا به افراد نزدیک یا شرکتهای صوری خود اختصاص دادند.
این نقدینگی بیشتر وارد بازارهای موازی مسکن، ارز و طلا شد. این منطقی نیست که همه نقدینگیها وارد بازاری شود که راکد است. ولی بخش خصوصی واقعی نتواند از تنها اعتبار تنخواه گردان برای تولید روزانه خود استفاده کند. بانکها هم دیگر مایل نیستند به سمت عقود تبادلاتی بروند بلکه به سمت عقود مشارکتی رفته که برایشان سود آور است.
جامساز: دولت انباشت سرمایه ندارد و نمیتواند سرمایههای مستقل خارجی را جذب کند. اگر هم میتوانست وضعیت ثبات اقتصادی، ریسک مالی و سیاسی به حدی بود که در تابلوی اعتبار سنجی موسسات دنیا در رتبههای پایین هستیم. سرمایه گذارها رقبتی به سرمایهگذاری ندارند و ترجیح میدهند در جایی سرمایهگذاری کنند که ثبات اقتصادی داشته و از سود خوبی برخوردار باشند.
دولت ناچار است از بانک مرکزی استقراض کند، چون هیچ درآمدی جز مالیات ندارد و باید در هزینهها صرفه جویی و طیف مودیان مالیاتی را گسترده کند یا شرایطی را برای گردشگران خارجی ایجاد کند، ولی به سبب معضلات سیاسی و دیپلماسی که داریم گردشگران به ایران نمیآیند.
سیاست و اقتصاد به هم وابسته شدند که نمیتوان آنها را از هم جدا کرد. اقتصاد ما ایدئولوژیک است که این اهداف ایدئولوژیکی هم هزینههایی دارد، این هزینههای زیاد هم باید از درآمد نفت پرداخت شود یا اینکه مردم پرداخت کنند.
جامساز: مسئله اینستکس که ۱۵ میلیارد دلار خط اعتباری دارد مشکلی را حل نمیکند دولت باید تعارضات داخلی را حل کند. همه مشکلات از بابت تحریمها نیست. اگر تحریمها هم نبود. معضلات و چالشهای داخلی در جناحهای مختلف از ابتدای انقلاب وجود دارد که میخواهند سیاستهای یکدیگر را خنثی کنند. اخیرا فسادهای گستردهای هم صورت گرفته که اعتماد مردم را به دولت کاهش داده و باعث افزایش پتانسیل اعتراضات مردمی شده است.
جامساز: بله، اقتصاد ایران ظرفیت اصلاح پذیری ندارد مگر آنکه همانطور که سیاستهای کلی نظام هم در رویکردهای خود مطرح کرده است و به اعتقاد من سیاست کلی نظام (برنامه ششم توسعه) طبق رویکرد که مترقیترین برنامه است پیش میرفت، اقتصاد کشور تحول چشمگیری داشت. از جمله آن رویکردها آزاد سازی اقتصاد، رقابت پذیری، خصوصی سازی، تعامل با اقتصاد جهانی است.
جامساز: یکی از رویکردهای بسیار مهم برای خصوصی سازی این است که ابتدا باید آزاد سازی اقتصادی کنیم. خصوصی سازیهای کشور همه خصولتی شده است. شرکتهای دولتی سهام شرکتهایی را که چندین میلیارد میارزید از طریق مزایده صوری با مبالغ کم خریداری کرد. نتیجه آن شرکتهایی مثل هپکو، هفت تپه و فولاد خوزستان شد.
دولت فقط وظيفه تأمين مسكن و غذا و درمان و بهداشت و امنيت مردم رو داره ولي الان خودشو از قيمت بنزين گرفته تا بهاي برق و تلفن و حتي قيمت خودرو درگير كرده