سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

تصادف ماشین عروس و داماد تهرانی در شب عروسی / عروس در بیمارستان طلاق گرفت!

داماد جوان گفت: همه چیز از شب عروسی شروع شد. وقتی تصادف کردم پدرزنم زندگی‌ام را به هم ریخت.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، سانحه رانندگی پس از جشن عروسی، برای داماد دردسرساز شد و زندگی مشترکش را تحت‌تاثیر قرار داد. وقتی افشین به خاطر سرعت زیاد ماشین عروس، تصادف کرد و خودش و همسرش مصدوم شدند، پدرزنش دیگر اجازه شروع زندگی مشترک را به آنها نداد. همین مساله زوج جوان را برای درخواست جدایی راهی دادگاه خانواده تهران کرد.

مرد جوان وقتی روبه روی قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت، درباره ماجرای زندگی اش گفت: همه چیز از شب عروسی شروع شد. وقتی تصادف کردم پدرزنم زندگی‌ام را به هم ریخت. ماجرا از این قرار بود که شب عروسی بعد از جشن در تالار، به سمت خانه حرکت کردیم. مهمان‌ها هم همراهمان می‌آمدند و همه شاد بودیم.


داغ ترین حوادث امروز: 

دام زن صیغه‌ای بی‌حیا برای مردان پولدار

متلک‌های شرور پیر کار دستش داد

اغتشاشگر خیابان نبرد دستگیر شد

سه کوهنورد در دشتستان نجات یافتند

قتل نوجوان ۱۵ ساله توسط پسر میلیونر انگلیسی

مسمومیت خانواده کبودراهنگی بر اثر مونوکسیدکربن

دستگیری ۵ زورگیر بهارستان

نزاع دسته جمعی به مرگ جوان دامغانی انجامید


اما در راه من تصادف سختی کردم. سرعتم کمی بالا بود، اما از روی عمد این‌کار را نکردم. این تصادف باعث شد من و همسرم راهی بیمارستان شویم. همسرم دستش شکست و من هم سرم آسیب دید. خودم دو روز در بیمارستان بستری بودم، اما وقتی مرخص شدم پدرزنم اجازه نداد همسرم به خانه‌مان بیاید. او زندگی‌مان را به هم ریخت و گفت که من مسبب تصادف بودم و حالا که تصادف کردم دیگر اجازه نمی‌دهد همسرم با من زندگی کند. هرچه خواهش کردم فایده‌ای نداشت.

از طرفی همسرم هم حرف پدرش را گوش داد و گفت، نمی‌تواند با پدرش مخالفت کند. خیلی تعجب کردم. زندگی ما تا این اندازه برای همسرم و خانواده‌اش بی‌اهمیت بود که به خاطر یک تصادف خواستار جدایی شدند. خیلی فکر کردم. اول تصمیم گرفتم هر طور شده همسرم را به خانه برگردانم، ولی وقتی اصرارهایم بی‌نتیجه ماند من هم دلسرد شدم. وقتی من و زندگی مشترکمان تا این اندازه برای همسرم بی‌اهمیت است برای من هم مهم نیست. به همین خاطر قبول کردم از هم جدا شویم.

در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی آن شب افشین خیلی با سرعت می‌رفت. هرچه از او خواستم کمی آرام‌تر رانندگی کند فایده‌ای نداشت. پدرم هم خیلی سفارش کرده بود، با این حال کار خودش را کرد و ما تصادف کردیم. پدر و مادرم خیلی ترسیدند. از طرفی بهترین شب زندگی‌مان هم خراب شد و راهی بیمارستان شدیم. پدرم هم گفت چرا افشین با جان هردوی‌مان بازی کرد. برای همین دیگر به او اعتمادی نداشت و اجازه نداد سر خانه و زندگی‌ام بروم.

کلی با او صحبت کردم ولی قبول نکرد. من عاشق پدرم هستم و هیچ وقت روی حرفش حرفی نزده‌ام. برای همین نمی‌خواستم با نارضایتی او به خانه‌ام بروم. می‌خواستم کمی زمان بگذرد تا شاید راضی شود، اما افشین آمد و گفت باید از هم جدا شویم. من هم قبول کردم. او خودش زندگی ما را به هم ریخت و حتی حاضر نشد اشتباهش را قبول کند. یک بار هم از پدرم عذرخواهی نکرد.

اگر افشین بابت اشتباهش عذرخواهی می‌کرد شاید پدرم او را می‌بخشید. ولی او با لجبازی اختلاف و کینه را بیشتر کرد و من هم این وسط قربانی شدم. با این حال دیگر نمی‌خواهم در کنار این مرد بی‌مسؤولیت زندگی کنم.

در پایان قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند. او رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست در این فرصت با یک مشاوره خانواده مشورت کنند تا شاید مشکل و اختلافشان حل شود.

منبع: رکنا

انتهای پیام/

برچسب ها: تصادف ، حوادث
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲۵
در انتظار بررسی: ۰
یعقوب
۰۸:۳۴ ۰۱ دی ۱۳۹۸
من هم در شب عروسی سال63 همه رو تو خیابون جا گذاشتم زودتر از همه عروس را به خانه بردم ولی کسی نگفته بود تند نرو
ناشناس
۰۵:۱۹ ۰۱ دی ۱۳۹۸
آفرین به این پدر مردی که شب عروسبش انقدر با سرعت رانندگی کرده که تصادفشون موجب شکستگی دست و بستری شدن تو بیمارستان شده مشکل داره این شخص تعادل روانی نداشته یا کلا مشکل روانی داره
ناشناس
۰۵:۱۷ ۰۱ دی ۱۳۹۸
این شخص تعادل روانی نداشته
بابک ش
۰۰:۳۵ ۰۱ دی ۱۳۹۸
من و خوانندگان گرامی بخشی از یک زندگی رو خوندیم ،ولی از قدیم میگن مت نمونه خروار است شاید قبل از عروسی و دوران نامزدی مشکلاتی داشتن که با این تصادف بهونه ای شده برای طلاق حالا هرچی بوده الان جدا شدن بهتر از چندسال بعد هست با مشکلات بزرگترانشاا...تو زندگی بعدیشون اینده بهتری براشون رقم بخوره
سام
۱۶:۱۰ ۳۰ آذر ۱۳۹۸
پس اینطوری بعد هر تصادف دادگاه خانواده باید رفت .قضیه فقط مهریه هست .امان از بی پولی
ناشناس
۱۴:۴۱ ۳۰ آذر ۱۳۹۸
یعنی با زرنگی میخواهد مهریه بگیرد؟
ناشناس
۱۱:۵۴ ۳۰ آذر ۱۳۹۸
زندگیای آبکی
ناشناس
۱۱:۵۱ ۳۰ آذر ۱۳۹۸
من اقا هستم و جدا شدم پدر و مادر خانمم و حتی خود خانم سابقم مثل این خونواده بودن. اگر الان جدا شه مطمنا براش بهتره
ناشناس
۰۹:۰۵ ۳۰ آذر ۱۳۹۸
مهریه به چنین طلاقی تعلق نمی گیره اولا توافقی بوده هر دو موافق هستند ثانیا خانواده ی دختر پیش،قدم شدند اگر پسر طلاق بده مهریه باید بده
meysam
۲۳:۳۳ ۳۰ آذر ۱۳۹۸
سلام درهرصورت مهریه به دخترتعلق میگیره چه خودش شکایت کنه چه داماد
ناشناس
۰۸:۵۰ ۳۰ آذر ۱۳۹۸
هم پدر دختر وهم عروس خانم تصمیم درستی گرفتن ،مردی که با ندونم کاری در شب عروسی باعث بوجود امدن حادثه ای به این تلخی میشن که دست عروس خانم میشکنه و سراز بیمارستان در میارن،همین خودش نشون میده که سرعت ماشین خیلی زیاد بوده والبته داماد ،واحسنت وافرین به دختر خانم با فهم وشعوری که به حرف پدرش که دلسوز ترین فرد زندگی هرشخص هست گوش کرده ،مردی که نتونسته چند ساعت امنیت و سلامت همسرش رو حفظ کنه مطمئنا نمیتونه در اینده همسر خوبی باشه ،این افراد هم که میگن بخاطر مهریه بوده کسی نیست بگه اخه پای جون وسطه اصلا حرف پول و مهریه در بین نیست ،واقعا همچین دخترهایی را باید وجودشونو طلا گرفت که با تصمیم درست و احترام به حرف والدین مزد زحمات پدر مادرشونو میدن وثابت میکنن زحمات والدینشون هدر نرفته ،من خودم یه پسرم ولی بنظرم هر شخص با شرفی از تصمیم این خانواده محترم حمایت میکنه،از خدا برای عروس خانم موفقیت در زندگی اینده شو میخوام ،واین اتفاق باید درس عبرتی برای اقا پسر و همه پسران جامعه مابشه که بخاطر خوشحالی بیش از حد کاری نکنن که یک عمر پشیمانی برای طرفین داشته باشه .
هلنا
۰۷:۳۸ ۳۰ آذر ۱۳۹۸
شایدم مصرفی چیزی داشته آقا داماد که پدر زنه می دونسته نمیشه گفت ‌که فقط به خاطر تصادف بوده
ناشناس
۰۵:۲۷ ۳۰ آذر ۱۳۹۸
باریکلاه دختر عاقل
ناشناس
۰۴:۴۰ ۳۰ آذر ۱۳۹۸
بعضی ها نسبت به خراب شدن یه چیزی بیشتر از ارزشش بها میدن یعنی تا شب عروسی رو مثلا اونجوری که باید خوب وخوش میدیدن و ندیدن فکر میکنن همچین چیزی یعنی یه مشکل بزرگ که باید زندگی رو خراب کنن تا شاید با زندگی بعدی بتونن اون آرزورو بدست بیارن چی بگم شاید مسخره باشه ولی حقیقت داره بهتره برای هر چیزی به اندازه خودش اهمیت بدیم
Zahra
۰۲:۳۰ ۳۰ آذر ۱۳۹۸
سلام
همیشه تو زتدگی باید گذاشت باشه
زندگی گذشت داشته باشه قشنگتره
درسته عروس خانوم بهش گفتی یواش برو و نرفته
خب شب عروسبش بوده خوشحال بوده ذوق داشته
تند رفته و تصادف کردین
هیچ وقت دلش نمیخواسته اون اتفاق بیافته
پدرتونم ترسیده خب خدای نکرده اگه اتفاقی بد تر از اون برات میومد تا عمر داشت باید میسوخت
ولی حالا ک ب خیر گذشته
کنار بیا درست میشه
انسان ها خطا میکنن ولی فرصت دادنم خوبه
ی بار دیگه بهش فرصت بده جبران میکنه
مرده دیگه غرور داره نرفته از پدرتون معذرت خواهی نکرده
ولی بخشش از بزرگان است حیف نیس بخاطر ی اتفافی ک خودشم دلش نمیخواسته بیافته از هم جدا بشین
همون جوری ک بهترین شب زندگی تو خراب شد بهترین شب زندگی اونم بوده دیگه
رها
۰۱:۴۷ ۳۰ آذر ۱۳۹۸
الان اینقدر اختلالات روانی و مسایل دیگه زیاد شده خانواده ها جرات نمیکنن بچه اشون رو دست کسی بدن... الان اگاهن مردم‌ مثل قدیم نیست... همه دیگه مطالعه میکنن انواع عدم تعادل اعتیاد و مسایل دیگه رو...
ناشناس
۰۰:۱۹ ۳۰ آذر ۱۳۹۸
به اون پدر زن باید گفت مرد مومن اگر قرار باشد دخترت دوباره ازدواج کند با مرد دیگه و با کوچکترین خطا از سمت داماد بخوای باز طلاق دخترتو بگیری سنگ رو سنگ بند نمیشه درسته که داماد اولت خطا کرده اما راهش طلاق نبود همینکه طرف پی برده باشه به اشتباهش کافیه
ناشناس
۰۰:۱۴ ۳۰ آذر ۱۳۹۸
بعضی از ازدواج های امروزی توش خدا نیست. خدا هم که نبود همه اش بدبختی و گرفتاریست.
ناشناس
۲۳:۴۲ ۲۹ آذر ۱۳۹۸
دختره عاقلانه تصمیم گرفته .هرچی پدرش بگه گوش کرده .چون پدر همیشه صلاح دخترشو میخواد .من خودم بحرف پدرم گوش نکردم و الان باید یه عمر بسازم با خانواده همسرم و بخاطر ابروم باید زندگیمو بکنم که کاش بحرفم پدرم گوش میکردم حالام نمیشه برگشت عقب....اگه این دختر هم به حرف پدرش گوش نمیکرد معلوم نیس این پسره چی از اب در میومد براش. من خودم یه جوون لجباز بودمو جلو پدر مادرم گفتم حرف حرفه من .حالا که ازدواج کردم میفهمم پدر مادر چقدر صلاح فرزندشونو میخوان .از جوانان خواهش دارم تو مسایل مهم زندگیشون به پدرمادرشون اعتماد کنن که اونا دلسوز ترین کسانی هستند که میتونن بهشون اعتماد کنند
ناشناس
۰۸:۳۲ ۳۰ آذر ۱۳۹۸
همیشه حرف پدر و مادر درست نیست ولی در این مورد که این شخص دیگه غیر قابل اعتماد و جو گیر میشه کار درستی کرد.
ناشناس
۲۳:۲۰ ۲۹ آذر ۱۳۹۸
زندگی مشترکی که اینگونه شروع شود دو ریال هم نمی ارزد.
ناشناس
۲۳:۰۹ ۲۹ آذر ۱۳۹۸
این فقط برای گرفتن مهریه ازدواج کرده بوده
اینجوریا که پسرها ازدواج نمیکنند
قریشی
۱۷:۲۵ ۲۹ آذر ۱۳۹۸
سالی که نکوست از بهارش پیداست، پدرزنت با این رفتار دور از عقلت و رانندگی وحشیانه ات از روز اول پاییز زندگی دخترش رو میدید .
ناشناس
۱۵:۱۹ ۲۹ آذر ۱۳۹۸
فقط بخاطر مهریه لش ی بوده
سمانه
۰۰:۳۸ ۳۰ آذر ۱۳۹۸
متاسفم به خاطر مهریه نیست به خاطره اینکه جون دخترش برای آقا داماد بی ارزش بوده داماد از عمد با سرعت بالا می‌رفته‌است یا .... کار خوبی کرد پدر زن دمش گرم