به گزارش خبرنگار حوزه اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان، صرف نظر از مکانی که شما در دنیا زندگی میکنید، این احتمال وجود دارد که تصویر ذهنی شما از جهان تا حد زیادی مانند همه افراد دیگر باشد (مگر اینکه برنامه درسی جغرافیای دبیرستان شما کاملاً متفاوت از دیگران باشد). اگرچه درک کلی ما از جهان شبیه به همدیگر است اما ما درباره محیط اطراف خود، مانند کشور خودمان، کشورهای همسایه آن و غیره، نسبت به مکانهای دیگر اطلاع بیشتری داریم.
همانطور که معلوم است، بسیاری از اشتباهات ناشی از غیردقیق بودن نقشهها است که ما هیچ وقت آنها را اصلاح نمیکنیم. در این مطلب قصد داریم به هشت مورد از اشتباهات ناشی از بیدقتی در نقشهها اشاره کنیم.
با استفاده از استانداردهای جهانی، آمریکا یک کشور نسبتاً بزرگ است، هرکسی که از یک ساحل آمریکایی به طرف دیگر رفته است میداند که آمریکا یکی از بزرگترین کشورها در جهان است. از سوی دیگر، اگر به نقشه نگاه کنید متوجه میشوید که برزیل از هیچ یک از همسایگانش بزرگتر به نظر نمیرسد.
در واقعیت، برزیل پنجمین کشور بزرگ جهان است. اگر آن را با سرزمین آمریکا و بدون مناطق ساحلی آن مقایسه کنیم، در واقع برزیل ۱۱ درصد بزرگتر است. البته ما نمیتوانیم مقایسهای از شرق و غرب مانند ایالات متحده انجام دهیم، زیرا شبکه جاده برزیل به اندازه لازم گسترده نیست. علاوه بر این، بخش بزرگی از این کشور توسط آمازون اشغال شده و زمین را از نظر جادهای تا حد زیادی غیرقابل دسترسی میکند.
این فقط تصور غلط توسط آمریکاییها نیست، بیشتر ما حداقل در ذهنمان قاره آمریکای شمالی را در موقعیت طولی مشابه آمریکای جنوبی قرار میدهیم. در هر زمانی که به نقشههای جهان نگاه میکنیم، آمریکا جنوبی مستقیما زیر آمریکا شمالی قرار دارد. مشکل در نقشه عمومی است، چون همه هر زمانی که به نقشه جهانی فکر میکنیم، آن را تجسم میکنیم. این (نقشه نگاری جغرافیایی) پیش افکن مرکاتور، نامیده میشود که بسیار مورد پذیرش است، زیرا تقریباً هر کشور از آن برای اهداف رسمی استفاده میکند و در آن آمریکا جنوبی مستقیما زیر آمریکا شمالی قرار دارد، حتی اگر واقعاً اینگونه نباشد.
مشکل این است که (نقشه نگاری جغرافیایی) پیش افکن مرکاتور علاوه بر اینکه نادرست است، اطلاعات غلط را نیز به عنوان واقعیت تبلیغ میکند (گرینلند با حاشیه HUGE تقریباً به اندازه آفریقا بزرگ نیست). این یک نقشهنگاری اروپامحور از زمین است، زیرا اندازه کشورهای نیمکره شمالی را بزرگتر از همتایان جنوبی آن نشان میدهد. در واقعیت، قارهها در جنوب جهان بسیار بزرگتر از چیزی هستند که فکر میکنیم.
اگر در ایالات متحده آمریکا هستید و میخواهید به سمت برخی کشورها در آن طرف جهان پرواز کنید، احتمال دارد که یکی از دو مسیر را طی کنید. بسته به منطقهای که در ایالات متحده هستید، میتوانید از طریق اقیانوس اطلس یا از طریق اقیانوس آرام سفر کنید. مورد دوم تقریباً گزینه طولانیتری است، زیرا اقیانوس آرام بسیار عظیم است.
اگر بخواهیم از شما سؤال کنیم که آیا راهی سریعتر برای مسافرت وجود دارد، جواب قطعی "نه" خواهد بود. از این گذشته، اگر به نقشه نگاه کنید، به نظر میرسد این دو گزینه تنها گزینه هستند، زیرا هر مسیر ممکن کوتاهتر از این دو وجود ندارد. درست؟
دلیل این امر این است که نقشه در ۲ بعدی قرار دارد، زیرا مغز ما دقیقاً برای تبدیل بصری چیزها از بعد سوم به هواپیما طراحی نشده است. اگر تا به حال به اندازه کافی خوش شانس بودهاید که آن تجربه کنید، میدانید که راه دیگری مانند قطب شمال در سراسر جهان وجود دارد که حتی ممکن است بسته به اینکه به کجا میروید کوتاهتر از دو موردی که ما از آنها میشناسیم باشد.
زمین را به جای یک تکه کاغذ چیندار در یک سیلندر به عنوان گویی در نظر بگیرید، این همان شکلی است که ما واقعاً آن را درک میکنیم. بسیاری از پروازها مانند مسیر بدون توقف کاتای اقیانوس آرام از نیویورک به هنگ کنگ از قطب شمال عبور میکنند، زیرا دو ساعت زودتر از سایر مسیرها به پایان میرسد. این همچنین یکی از دیدنیترین مسیرهایی است که ما از آن میشناسیم، زیرا دید نادری از بیابان گسترده و ناشناخته قطب شمال به ما میدهد.
در تفکر عامه، استوا به عنوان یک تقسیم کننده مرتب بین قاره جنوبی و شمالی است. در حالی که این مسئله در مورد آمریکای جنوبی و استرالیا تا حدود زیادی صادق بوده، اما در مورد آفریقا صحیح نیست.
اگر به نقشه نگاه کنید، میبینید که بیشتر آفریقا به هیچ وجه در نیمکره جنوبی قرار ندارد، زیرا استوا تقریباً آن را به دو قسمت تقسیم میکند. بخش شمالی هنوز به دلیل وجود برآمدگی در ضلع غربی قاره، کمی بزرگتر است.
این تنها راهی است که متوجه میشویم که افریقا به طور صحیح در تصاویر نشان داده نشدهاند. ما وسعت آفریقا را نادرست تصور میکنیم، زیرا تمایل داریم به طور گستردهای اندازه آن را نیز دست کم بگیریم. با این وجود، در واقعیت، آفریقا بسیار فرومایه است. این قاره از چین، هند، ایالات متحده آمریکا و تقریباً همه اروپا است.
ایران را که به دلایلی هنوز به عنوان یک کشور بیابانی در تصورات مردمی دیده میشود، در نظر بگیرید. اکثر مردم دنیا هر زمان که به ایران فکر میکنند تصورات بیپایان از تپههای ماسهای و گاومیشهای شتر دارند. به این ترتیب هنوز هم در رسانههای محبوب غربی این گونه کشور را به تصویر میکشند.
ما نمیگوییم که ایران بیابانی ندارد، اما تنها حدود ۲۲ ٪ از ایران را میتوان به عنوان یک کویر طبقهبندی کرد. از این منظر، حدود ۲۸ درصد از چین را بیابان تشکیل میدهد، اگرچه هیچ کس تاکنون از چین به عنوان یک کشور بیابانی یاد نکرده است.
بقیه ایران در واقع از مجموعههای متنوعی از انواع زمینی مانند مراتع، تالابها، یخچالهای طبیعی و سواحل گرمسیری ساخته شده است. قلههای کوهستانی که همیشه از برف پوشیده شدهاند، چیزهایی که ما انتظار نداریم در هر نقطهای در نزدیکی ایران یا خاورمیانه وجود داشته باشد. زمینه زندگی روزمره در تهران را تشکیل میدهد، که ممکن است یکی از دیدنیترین شهرهای جهان باشد.
اگر از هر کسی بپرسید که آیا نیویورک از لندن به قطب شمال نزدیکتر است یا خیر، احتمالاً جواب مثبت است. به نظر میرسد که دلیل آن هم این باشد که میانگین دمای آن در زمستان حدود ۱۰ درجه پایینتر از لندن است، که باید به دلیل نزدیکی به قطب شمال باشد. شاید کاملاً مسخره به نظر برسد که فکر کنیم همتای اروپا آن مثلاً کشوری جنوبی باشد که بخشی از آن در آسیا مانند آذربایجان قرار داشته باشد.
اما هنگامی که شما در واقع نقشه را میبینید. نیویورک و جمهوری آذربایجان تقریباً با عرض جغرافیایی یکسان از لندن فاصله دارد. همتای اروپایی (یا به عبارت دقیقتر آفریقایی) میامی جایی در مصر است. اگر نقشه را به صورت افقی بکشید، میفهمید که شمالیترین نقطه آمریکا در جایی در نزدیکی جنوبیترین نقطه اروپا قرار دارد.
تصور غلط احتمالاً از نقشه فوق الذکر (نقشه نگاری جغرافیایی) پیش افکن مرکاتور ناشی میشود، که اندازه برخی از نقاط جهان را اشتباه نشان میدهد تا آنها را از سایر نقاط بزرگتر جلوه دهند و در نتیجه باعث بینظمی در موقعیتهای کلی مکانها میشود.
زمانی که نقشه بردارها برای اولین بار در حال نقشه برداری دنیا بودند، تعداد زیادی از آنها بسته به نوع کارهای مختلف، مانند تعصبات فرهنگی، عدم وجود تجهیزات بهتر و یا صرفاً بهتر بودن در شغل خود، در محاسبات خود آزادیهای خود را در دست گرفتند. حتی اگر بیشتر این عدم دقتها پاک شدهاند، ما هنوز اندازه زمین، ماسه زمین را در مقایسه با اقیانوسهای آن اغراق میکنیم.
حادترین اختلاف در مورد اقیانوس آرام است که شاید کمترین اکتشاف اقیانوس در جهان باشد. حتی اگر بدانیم بزرگترین اقیانوس روی کاغذ است، ما نمیتوانیم درک کنیم که چقدر بزرگی این اقیانوس در عمل درست تخمین زده شده است. این را در نظر بگیرید؛ اقیانوس آرام بیش از یک سوم سطح زمین را در بر میگیرد. بله، حدود ۳۳ ٪ از ۷۰ ٪ زمین پوشیده از آب (این همه آب از جمله آب شیرین است) فقط اقیانوس آرام است.
اندازه اقیانوس آرام فقط برای نمایش نیست، زیرا مشکلات واقعی برای کاوش و نقشه برداری را برای ما ایجاد میکند. این بسیار بزرگ است که ما هنوز هم چیزهایی را مییابیم که هرگز نمیدانستیم در آنجا وجود داشته باشد (آنها اخیراً یک آتشفشان ۳ میلیون ساله در نزدیکی جزیره مینامیتوریشیما، ژاپن پیدا کردند). همچنین عمیقترین اقیانوس است و عمیقترین نقطه آن تنها چهار بار مورد بازدید قرار گرفته است - حتی مورد کاوش نیست. برای مقایسه باید بگوییم که انسان بیش از پانصد بار به فضا رفته است.
استرالیا یکی از پنج کشور اکثریت انگلیسی زبان است (از جمله مستعمرات مستقل خارج از کشور) و با تمام اقدامات یک کشور نسبتاً مرفه است. آنچه که ما درک نمیکنیم این است که با جمعیتی بسیار کم نظیر توانسته است همه این کارها را انجام دهد که از این نظر میتواند با برخی از خالیترین و غیرمسئولترین مناطق جهان مانند مغولستان و نامیبیا مقایسه شود. استرالیا با این وجود به همان اندازه ایالات متحده آمریکا (که ششممین کشور بزرگ است) توسعه یافته و دارای تراکم جمعیت ۵ نفر در هر مایل مربع است.
به این دلیل است که کل جمعیت استرالیا در واقع در سواحل زندگی میکنند، زیرا بیشتر قسمت هایداخلی این کشور برای زندگی بشر بسیار دلنشین است. دولت اذعان میکند که تراکم پایین جمعیت یک مشکل است، زیرا هنوز بسیاری از مناطق کشور وجود دارد که میتوانند با تلاش و توسعه بیشتر به شهرهایی پررونق تبدیل شوند.
انتهای پیام/