به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از کرمانشاه، دید و بازدید خانواده ها در طولانی ترین شب سال را می توان یکی از زیباترین لحظه های شب یلدا دانست. دیدارهایی که گرمای محبتش سرمای زمستان را کم می کند و شادی شب را به اولین صبح زمستان می رساند.
اما این داستان با داستانهای دیگری که از شب یلدا شنیده اید متفاوت است شبی که پایانی بر چشم انتظاری ۱۷ ساله یک خانواده میشود.
خانواده آقای محمدی به سختی حاضر به مصاحبه شدند، اما پس از ساعتها تلاش ما و مسئولان بهزیستی، سرگذشت زندگی خود و شیرین شدن کامشان در شب یلدا را برایمان تعریف کردند.
سال ۸۱ آغاز زندگی مشترک آنها بود. زندگی که به شیرینی میگذشت و خبری از کمبود و مشکلات نبود، اما این تازه شروع یک راه سخت برای آنان بود، هنگامی که پس از گذشت ۶ سال متوجه شدند قادر به داشتن فرزند نیستند، روند درمان را آغاز کردند اما هم چنان نتیجه بخش نبود.
بعد از گذشت سال ها همچنان چشم انتظار فرزند بودند و امید داشتند با پیشرفت علم راهی برای این مشکل پیدا شود، اما سال ۹۷ از ادامه روند درمان انصراف دادند و تصمیم گرفتند با کودکان معصوم بی سرپرست، مهر و محبت مادر و پدر شدنشان را تجربه کنند، اما انتخاب آنها یک انتخاب ویژه بود آنها برای رضایت قلبشان، فرزندی را قبول کردند که با بقیه کودکان تفاوت داشتند.
شاید اگر خانوادههای دیگری بودند هیچ گاه این طفلهای معصوم را انتخاب نمیکردند، چون به لحاظ جسمی با بقیه بچه ها فرق داشتند.
جزییات دقیق این اتفاق زیبا و حضور دو کودک دلبندشان در جمع خانواده را از زبان آقای محمدی می شنویم.
آقای محمدی که حالا دیگر بچهها او را بابا صدا میزنند، در گفت و گو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از کرمانشاه، گفت: با همسرم به بهزیستی رفتیم تا درخواست سرپرستی از کودکی را بدهیم، بعد از انجام مراحل قانونی منتظر تایید نظر دادگاه شدیم که پس از مدتی صلاحیت من و همسرم تایید شد.
او اضافه کرد: در میان صحبتهای یکی از مسئولان بهزیستی با خانواده دیگری که برای گرفتن فرزند آنجا بودند، شنیدیم که کودک بیماری هست که آنها حاضر به پذیرشش نبودند. در دل آرزو میکردم که آنها کودک را با خود نبرند تا ما او را به فرزندی قبول کنیم، با خدا عهد بستم که همین کودک را همان گونه که هست با هر بیماری یا مشکلی به فرزندی قبول کنم.
آقای محمدی ادامه داد: وقتی آن خانواده رفتند ما به دیدن کودک رفتیم. انگار صورت زیبایش را نقاشی کرده بودند، این فرشته زیبا با دیدن ما شروع به خندیدن کرد و آنچنان لبخند میزد که دل مارا برد. هنوز هم تصویرش را به خاطر دارم با دیدن این کودک معصوم آن چنان مهرش به دلمان افتاد که انگار فقط همین یک کودک بود و پا فشاری ما برای گرفتن این کودک خیلی بیشتر شد.
او گفت: به خاطر انجام روند درمانی اش مراحل قانونی و تحقیقات با سرعت بیشتری انجام شد و دختر بزرگمان را که نزدیک به یکسالش بود تحویل گرفتیم، او مشکل حاد کلیوی داشت.
آقای محمدی اضافه کرد: شور و حال وصف نشدنی ای در خانه ما بود، همه چیز تغییر کرده بود، حتی عشق و علاقه من به همسرم چندین برابر شده بود حال و روز زندگی ما بسیار عالی بود. این کودک زیبا از همان لحظه ورودش انگار آنچه تاکنون از زندگی کم داشتیم را برای ما جبران کرده بود.
خانم قنبری همسر آقای محمدی هم شور و حال زندگی شان بعد از پذیرش فرزند را این گونه برایمان تعریف میکند.
خانم قنبری در گفت و گو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از کرمانشاه، گفت: وقتی خندههای دخترم را در روز اول می دیدم بی اختیار اشک میریختم، انگار خداوند همه چیز را در آن روز مقدر کرده بود تا ما این دختر زیبا را ببینیم و سه نفر در کنار هم قرار بگیریم و زیباترین حس داشتن فرزند را با او تجربه کنیم.
خانم قنبری اضافه کرد: شیرینی حضور دختر بزرگم حتی در کل فامیل هم احساس میشد، دختر ما شیرینترین نوه خانواده بود و مادرم هر روز برای دیدن او به منزل ما میآمد.
او گفت: با آمدن دختر بزرگم به منزل ما چنان حال دلمان و حال زندگیمان خوب شد که تصمیم گرفتیم که کودک دیگری را نیز به فرزندی بپذیریم و پس از یکسال دختر دوممان را نیز به خانه آوردیم، او هم از ناحیه قلب بیمار است.
خانم قنبری با بیان اینکه بیشتر خانوادهها به دنبال کودکان سالم و زیبا هستند، گفت: کودکان بیمار بیشتر به محبت و توجه ما نیاز دارند در صورتیکه خانواده ها رغبت خیلی کمی برای پذیرش آن ها دارند.
او با لبخندی که از رضایت قلبی اش خبر میدهد، اضافه کرد: اگر قانون به ما اجازه بدهد و توان مالی اش را داشته باشیم حاضریم که کودکان دیگری را نیز به فرزندی قبول کنیم، حتی حاضریم هرچه داریم را به فروشیم تا کودکان دیگری که بیماری دارند را نیز به جمع خانواده خود بیاوریم.
او گفت: اکنون حال دختر بزرگمان رو به بهبودی است و پیگیر درمان او هستیم و درمان بیماری قلبی دختر کوچکمان را نیز آغاز کردیم و انشالله به خواست خدا او هم بهبود خواهد یافت.
خانم قنبری وقتی از مهر و علاقه این کودک به آن ها سوال می کنیم، اشک در چشمانش حلقه می زند و بی اختیار بر گونه اش می نشیند، قلبش تاب گفتن این جمله را نمی آورد و دیگر زبانش یاری نمی کند که کلامش را ادامه دهد.
خانواده آقای محمدی هنوز هم ارتباطشان را با شیرخوارگاه قطع نکردند و به آنجا سر می زنند و اگر کمکی از دستشان برآید برای این فرشتگان زیبا انجام میدهند.
حضور کودک دوم در شب یلدا جمع خانواده محمدی را ۴ نفره کرد و شیرینی این شب را برایشان دو چندان کرد و باعث شد خاطره آن ماندگار باشد.
معاون امور اجتماعی بهزیستی استان کرمانشاه در گفت و گو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از کرمانشاه، گفت: در قانون جدید فرزند خواندگی، علاوه بر زوجهایی که صاحب فرزند نمیشنود، دختران مجرد نیز میتوانند با داشتن شرایطی، فرزندی را قبول کنند.
او بیان کرد: با اصلاح قانون فرزند خواندگی در سال ۹۲، خانوادههای دارای فرزند نیز میتوانند کودکی را به سرپرستی بپذیرند.
کوهی با اشاره به حضور کودکان بیمار در بهزیستی گفت: اکنون نگرانی ما از پذیرش این دست کودکان است، چرا که خانوادهها تمایل به سرپرستی کودکان سالم دارند در صورتیکه این کودکان نیاز به پیگیری درمان دارند و باید خانوادهها و خیرین آنان را به جمع خانواده بپذیرند و این موضوع را در نظر بگیرند که نیاز به محبت در این کودکان بیشتر است.
به گفته این مقام مسئول اکنون ۶۰ خانواده کرمانشاهی پشت نوبت فرزند خواندگی هستند و از ابتدای امسال تاکنون نیز واگذاری فرزند به ۴۰ خانواده صورت گرفته است.
وقتی به میان این فرشتگان زیبا می روی تا مدت ها تصویر آن ها در ذهنت باقی می ماند. دلت آن جا می ماند و به نگاه های معصومشان فکر می کنی.
این کودکان به دلایلی از داشتن پدر و مادر محروم هستند و از مهر و محبت خانواده بی بهره شده اند اما هنوز هم خانواده هایی هستند که قلبشان برای آن ها می تپد و برای آنان تلاش می کنند. امیدواریم که خیرین توجه شان را به این فرشتگان بیش از پیش معطوف کنند تا لذت زندگی خوب را آن ها هم بچشند.
گزارش از زهره زندیه
انتهای پیام/