سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

«ترسناک» یا «تنها»؛ «جرمی کوربین» کدام است؟

ظاهراَ برگزیت مهمترین مسئله سالهای اخیر دنیای سیاست انگلیس بوده، اما بسیاری بر این باورند که چیز «وحشتناک‌تری»‌ این کشور را تهدید می‌کند.

به گزارش گروه بین‌الملل باشگاه خبرنگاران جوان، انتخابات زودهنگام پارلمانی انگلیس به پیشنهاد نخست‌وزیر و تأیید ملکه «الیزابت» روز پنجشنبه ۱۲ دسامبر (۲۱ آذر) برگزار شد. همان‌طور که انتظار می‌رفت حزب محافظه‌کار به رهبری «بوریس جانسون» به پیروزی رسید، اما برخلاف پیش‌بینی‌ها -که انتظار یک پیروزی خفیف را داشتند- این پیروزی قاطع بود. ۳۲۶ کرسی کافی بود تا حزب پیروز، دولت خود را بدون نیاز به ائتلاف با دیگر احزاب تشکیل دهد، اما محافظه‌کاران ۳۶۵ صندلی را کسب کردند تا رقیب اصلی‌شان حزب کارگر، به رهبری «جرمی کوربین»، متحمل شکست سنگینی شود. بررسی عوامل پیروزی چشمگیر حزب محافظه‌کار و پیامد‌های آن مجال دیگری می‌طلبد، حتی بررسی علل شکست کل حزب کارگر نیز مجال خود را می‌خواهد. اما آن‌چه در این جستار پیش روی است، می‌تواند بخشی از این مسائل را روشن کند.

پرسش اصلی در مورد «جرمی کوربین»

در چند سال اخیر (از دولت «دیوید کامرون» و «ترزا مِـی» تا «بوریس جانسون») برگزیت مسئلۀ اصلی انگلیس شده و به خاطر لاینحل‌ ماندنش تبدیل به غول وحشتناکی شده است، اما گویی انگلیسی‌ها چیز ترسناک‌تری هم دارند! «تونی بلر»، نخست وزیر و رهبر اسبق حزب کارگر، چندی پیش از این انتخابات گفته بود، اصلی‌ترین نقطه ضعف حزب کارگر، رهبر آن «جرمی کوربین» است، چراکه او ترسناک‌تر از برگزیت است! و افزوده بود که همین امر می‌تواند شکست حزب کارگر را در پی داشته باشد. اما چرا؟ چون او سیاست‌های رفاهی را تبلیغ می‌کند؟ یا، چون از مسکن برای همه صحبت می‌کند؟ واقعاً چرا؟ او که هیچ کدام از کار‌های خارج ار عرف و اخلاق «جانسون» را مرتکب نشده است. او نه مثل «جانسون» با مدلِ آمریکایی، رابطۀ خارج از ازدواج داشته تا خبر رسوایی‌اش منتشر شود و یا نه مثل «جانسون» سخنان نژادپرستانه به زبان می‌آورد تا مردم را از خود بگریزاند. پس چرا بسیاری از رسانه‌های انگلیسی و غیرانگلیسی تصویری دهشتناک از او ترسیم کرده اند؟ تا جایی که برخی مشکلات درو‌ن‌حزبی را نیز برای حزب کارگر به دنبال داشته است. اما چرا جرمی کوربین تنها مانده است؟

۱. عادات خاص و سیاست‌های اقتصادی کوربین

«کوربین» گیاه‌خوار است، الکل نمی‌نوشد، معمولاً بدون کراوات و با کیفی روی شانه با دوچرخه و اتوبوس به پارلمان می‌رود، ماشین ندارد و در خانه‌ای معمولی در محله‌های معمولی زندگی می‌کند. به علاوه، هر سال پس از اعلام هزینه‌های نمایندگان پارلمان، نامش در بین نمایندگانی است که کمترین هزینه‌ها را داشته‌اند. البته این‌ها مسائل شخصی است، او طرفدار افزایش مالیات طبقات ثروتمند، افزایش مالکیت ملی و ملی کردن راه آهن و برخی خدمات دیگر، کوتاه کردن دست بخش خصوصی از خدمات بهداشت و درمان و تحصیلات رایگان، است. تمام این نکات کافی است که او برای سیاست‌مداران «وحشت‌ساز» باشد. باید توجه داشت ساختار اقتصادی انگلیس به ویژه پس از «مارگارت تاچر» به سمت «خدماتی» شدن رفته و آموزش، پزشکی و ... نقش درآمدزایی برای شرکت‌های خصوصی دارند، حالا این مواضع «کوربین» نه شورش علیه برنامه‌ها و سیاست‌های معمول بلکه شوریدن بر ساختار است.

۲. مسئله فلسطین و اعتراض به رژیم صهیونیستی

مهم‌ترین نکته در مورد نظرات «کوربین» در سیاست خارجی، نظرات تند و تیزش نسبت به رژیم صهیونیستی است. او خواستار به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین است، او می‌خواهد سازمان ملل نقش پررنگ‌تری در قبال جنایات رژیم صهیونیستی به ویژه در نوار غزه بازی کند، او حتی حکمرانان کشورش را برای سیاست‌های نزدیکشان با اسرائیل مورد نقادی قرار می‌دهد. لذا لابی‌های صهیونیستی همواره از به قدرت رسیدن او وحشت داشته‌اند و رسانه‌های نزدیک به آنان همواره از «کوربین» چهره‌ای دین‌ستیز ارائه می‌کنند!

۳. چرخش سیاست خارجی انگلیس در غرب آسیا

البته نگاه «خطرناک» کوربین در حوزه غربِ آسیا (خاورمیانه) محدود به نظرات بعضاً ضدصهیونیستی او نیست. «کوربین» معتقد است که آن‌چه عربستان در جنگ یمن می‌کند، جنایت جنگی است و کشتار بی‌گناهان و کودکان. او به صراحت گفته که کشورش و دیگر کشور‌های غربی، چون آمریکا، فرانسه و آلمان که در این جنایات شریکند و باید دست از فروش سلاح بردارند. او حتی به نوعی خواستار چرخشی در سیاست خارجی انگلیس در منطقه غرب آسیا از عربستان به سمت ایران است، که خود این امر به تنهایی برای سیاست‌پیشگان انگلیسی «ترسناک» است.

۴. روی گرداندن از آمریکا‌

می‌توان گفت سیاست خارجی انگلیس مستقر بر روی سه پایِ انگلوساکسون، اروپایی و جهانی است. محور اروپایی و جهانی که روشن است، دومی مناسبات انگلستان با کشور‌های جهان را تنظیم می‌کند و اولی مناسبات این کشور خصوصاً با کشور‌های اتحادیه اروپا را. اما منظور از محور آنگلوساکسونی محوری است که روابط انگلستان را با کشور‌های آنگلوساکسون یعنی ملت‌های انگلیسی زبان، چون آمریکا و استرالیا و کانادا تنظیم می‌کند، البته روشن است که کانون این محور برای انگلستان همان آمریکا است. قطعاً تمرکز سیاست خارجی کوربین روی پای انگلوساکسون نخواهد بود. او حتی چندی پیش از انتخابات نسبت به این هشدار داده بود که دولت حزب محافظه‌کار، اقتصاد و حتی نظام سلامت را به آمریکا خواهد فروخت و «ترامپ» را نیز آماج حملات قرار داده بود. همین رویکرد به اندازۀ کافی برای سیاست‌مداران انگلیسی که به طور سنتی علقۀ خاصی به شرکای آمریکاییشان دارند، «غیرعادی» است.

۵. شوریدن بر ناتو

نکتۀ دیگر، اما نگاه بدبینانه «کوربین» به «ناتو» است. جالب است که او در مانیفستی که حزبش منتشر کرده بود، رویکرد «ناتو» را رویکردِ «اول بمب، بعداً صحبت» خوانده و متعهد شده بود در صورت پیروزی در انتخابات به این سیاست پایان دهد. «کوربین» به طور مستمر و مصرانه از حضور نظامی انگلیس در کالبدِ «ناتو» از جنگ کوزوو و افغانستان گرفته تا عراق و لیبی و سوریه انتقاد کرده است. همین مواضع او کافی است تا نه تنها سیاست‌پیشگان انگلیسی که مقامات اروپایی و حتی آمریکایی نیز از به قدرت رسیدن او «نگران» باشند.

۶. نوع مواجهه با چین

«کوربین» در مسائلی، چون اختلافاتِ انگلیس با چین نیز رویه‌ای متفاوت دارد، حزب محافظه‌کار در مواجهه‌اش با چین به آمریکا نزدیک می‌شود و وارد جنگ اقتصادی آمریکا-چین می‌شود، اما «کوربین» همواره مشی حقوق بشری داشته بنابراین به جای جنگ‌های اقتصادی به گفتگو‌های سیاسی غیرعلنی تأکید دارد، که این هم تک‌مضراب زدنی در سیاست خارجی محسوب می‌شود. البته باید یادآور شد که این مسئله به هیچ روی قابل قیاس با مسائل پیشین نبوده و چندان بغرنج نیست.

۷. کوربین و ناکامی در انسجام درون‌حزبی

مسئلۀ دیگر، انسجام درون‌حزبی است که «کوربین» از سامان دادن به آن ناتوان بوده است، چراکه مواضعِ خاص او تنها اعضای احزاب رقیبش یا حتی اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها را نمی‌هراساند، بلکه برخی از هم‌حزبی‌های او نیز که با کلیشه‌ها و باور‌های سیاسی انگلیس سال‌هاست خو گرفته‌اند، از برخی حرف‌هایِ خلاف آمدِ عادتِ او «وحشت‌زده» می‌شوند و شاید «جرمی کوربین» در بین اعضای حزبش نیز تنها باشد. «کوربین» برای جوان‌تر‌های حزبش بسیار شخصیتی جذاب است، اما پیران سیاست که سال‌هاست با ساختار معمول سیاست در انگلیس خو گرفته‌اند، او را چندان نمی‌توانند برتابند.

پایان سخن

نکات مطرح شده روشن می‌کند که «کوربین» سیاست‌مداری «ترسناک» نیست، بلکه «تنها» است و این تنهایی بیشتر از هر چیز معلول نگاه خاص او در مسائل سیاست خارجی است. آن‌چه گفته شد، نشان می‌دهد، بی‌علت نبوده که از مدت‌ها پیش از انتخاباتِ روز پنجشنبه از اندیشکده‌های آمریکایی تا رئیس سابق «اِم. آی.۶» نسبت به نخست‌وزیر شدن «جرمی کوربین» هشدار دهند و مدعی شوند که او پس از به قدرت رسیدن، اطلاعات طبقه‌بندی کشورش را در اختیار روسیه و ایران قرار خواهد داد! و صریحاً گفته بودند «نباید اجازه داد چنین شخصی به قدرت رسد!» طبیعی است وقتی نقد‌های سیاستمداری از «اختلافات معمول» به «مبناها» و «بنیان‌ها» نشت می‌کند، او دیگر، خودی محسوب نمی‌شود. وقتی «کوربین» از اساس بر شاخص‌های نظام سرمایه داری خدماتی می‌شورد یا تمام «مبانی» سیاست خارجی انگلیس را مورد انتقاد رادیکال قرار می‎‌دهد، او «ساختارشکنی» محسوب می‌شود که باید دستش از قدرت کوتاه شود.

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
محمد
۰۷:۳۸ ۳۰ آذر ۱۳۹۸
تنها باشی بهتره یا با اکثریت؟ به نظرم اگه اکثریت توسط عده ای جاه طلب و با غولهای رسانه ای هدایت میشند بهتره تنها باشی. البته این وضعیت تا ابد ادامه پیدا نمیکنه.
ناشناس
۰۷:۳۰ ۳۰ آذر ۱۳۹۸
این آقای کوربین یه آزادی خواه وانسان دوست به تمام معناست ودر یک کلام آدم است نه مثل خیلی از مسولین ما
یاسر
۱۱:۲۷ ۲۹ آذر ۱۳۹۸
این نشون میده که اکثریت جامعه انگلیس مانندآمریکابه رفاه طلبی عادت کرده اندوبه افرادی رای میدهندکه زودترشکمشان راپرکنندنه افرادی که بعضی ارزشهای متعارف جامعه راترویج دهند.
ناشناس
۰۵:۰۸ ۳۰ آذر ۱۳۹۸
رفاه؟؟؟؟کی گفته برنده شدن حزب محافظه کار و جانسون باعث افزایش رفاه در بریتانیا میشه؟؟اتفاقا این کوربین هست که طرفدار سیاستهای رفاهی و کاهش فقر و اختلاف طبقاتی هست..موضوع اینه که رسانه های جریان اصلی خوب یاد گرفتن که چطور ذهن گردانی کنن و کاندیدای مورد نظرشون رو بقدرت برسونن ..ذهن و افکار مردم در دست این رسانه هاست .. اون هسته اصلی و پنهان قدرت هست که در اخر کاندیدای مورد نظر خودش رو بقدرت میرسونه ..با رسانه وجهت دادن به افکار جامعه و یاحتی شده با تقلب ..نمونش تقلب در انتخابات سال ۲۰۰۰ امریکا و بقدرت رسوندن جورج بوش ..
فریبرز
۱۰:۱۵ ۲۹ آذر ۱۳۹۸
خلایق هرچه لایق