نکته اول: دوران نخستوزیری هویدا، طولانیترین دوران نخستوزیری در تاریخ معاصر ایران است. او از سال ۱۳۴۳ تا سال ۱۳۵۶، نخستوزیر شاه بود. این دوره را به لحاظ شرایط اقتصادی، باید به دو بخش عمده تقسیم کنیم؛ بخش نخست که مربوط به سالهای پیش از ۱۳۴۸ است؛ زمانی که درآمدهای نفتی کشور، هنوز جهش افسانهای اوایل دهه ۱۳۵۰ را پیدا نکردهبود و بودجه عمومی، به صورت انقباضی بسته میشد و بر همین اساس، تورم بیش از زمانهای دیگر قابل مهار بود. در این برهه زمانی، جهش قیمتها نسبت به دوره بعد، کمتر است، اما متوقف نمیشود. دوره دوم نخستوزیری هویدا از این منظر، مربوط به پس از جهش قیمت نفت و سرازیر شدن پول حاصل از فروش آن، به کشور است. این برهه زمانی، با بلندپروازیهای شاه در زمینه خرید تسلیحات و بریز و بپاشهای دربار در زمینه برنامههایی با ماهیت مشروعیت بخشیدن به سلطنت، مانند برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله و ... همزمان میشود و نیز، با رشد سرسامآور قیمتها، به ویژه از نیمه دهه ۱۳۵۰ به بعد. در این بازه زمانی که حدود هشت سال طول میکشد و بیشتر دوران نخستوزیری هویدا را در بر میگیرد، شرایط اقتصادی کشور به نحو روزافزونی دچار انحطاط میشود؛ این وضع در شرایطی روی میدهد که کشور به لحاظ درآمدهای نفتی در اوج رفاه قرار دارد؛ تورم از مرز ۲۰ درصد عبور میکند و قیمت مسکن، طی دو سال، فقط در تهران، ۳۰۰ درصد افزایش مییابد. گزارشهای محمدعلی همایون کاتوزیان، در کتاب «اقتصاد سیاسی ایران» که منطبق با آمار و ارقام بانک مرکزی ایران در دوره مذکور است، نشان میدهد که در همین دوره، بازدهی کشاورزی با رشد سه درصدی، به صفر میرسد و بازار کشور از میوهها و محصولات غذایی وارداتی لبریز میشود. در همین حال، کشاورزانی که در چند کیلومتری شهرها مشغول زراعت و باغداری هستند، نمیتوانند با قیمت محصولاتی که از هزاران کیلومتر آنطرفتر وارد ایران شدهاست، رقابت کنند. در سال ۱۳۵۵، کار به جایی میرسد که دولت برای کنترل اعتراضات، به تشکیل «ستاد مبارزه با گرانی»، به سرپرستی فریدون مهدوی مبادرت میورزد؛ اما با این اقدامات راه به جایی نمیبرد و در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، با وجود دلارباران نفتی و سرازیر شدن هر نوع امکانات از سوی دولتهای غربی و به ویژه آمریکا به کشور، تورم از رقم ۲۵ درصد میگذرد و هویدا، زمانی کابینه را به آموزگار تحویل میدهد که افزایش قیمتها، به یک بحران جدی تبدیل شده است.
نکته دوم: صرف نظر از آمار و ارقامی که توسط بانک مرکزی در دهه ۱۳۵۰ منتشر شده است و به برخی از آنها در قسمت اول اشاره کردیم، صدها گزارش موجود در روزنامهها و نیز، خاطرات نزدیکان به دربار، مؤید این قضیه است که ثبات قیمتها در دوره هویدا، فقط یک مزاح سادهلوحانه محسوب میشود. روزنامه اطلاعات در تیتر یک روز شنبه، ۳۰ بهمن ۱۳۵۰، با درج خبر اعتراض تعدادی از نمایندگان مجلس به افزایش قیمت ها، چنین نوشت: «هویدا به انتقاد مخالفان درباره گرانی قیمتها پاسخ داد». با این حال، میتینگی که هویدا گاه و بیگاه در رسانهها راه میانداخت، به بهبود شرایط نمیانجامید. نوشتههای اسدا... علم که در این زمان، نقش وزیر دربار را داشت هم، شاهدی بر این مدعاست. او که چندان از هویدا دل خوشی نداشت، به تمامی، نقصانهای عملکرد او را به شاه گزارش میداد؛ هر چند میدانست که محمدرضا پهلوی، خود عامل اصلی این نابسامانی است! علم در یادداشت روز ۲۳ فروردین ۱۳۵۳ خود، مینویسد: «[به شاه]عرض کردم متأسفانه در داخله به واسطه غفلت متصدیان، نه گوشت در دسترس مردم است نه شکر، نه گوشت مرغ و مردم خیلی ناراضی هستند و این صحیح نیست. آخر چرا این پیشبینیها را نمیکنند؟ همه چیز هم گران شده. تعجب است که شاهنشاه تمام گوش کردند، ولی همانطور که چشمشان را روی هم گذاشته بودند، اصلاً باز نکردند و یک کلمه جواب ندادند. من که شاهنشاه را میشناسم، میدانم که این به معنی این است که حرف تو را میشنوم، ولی نمیخواهم جواب بدهم.»
با توجه به این دو نکته، میتوان گفت که حتی اگر هویدا قصد ثابت نگه داشتن قیمت خودکار بیک را هم داشت، با توجه به شرایط بحرانیای که خود یکی از ایجاد کنندگان آن بود، نمیتوانست کاری از پیش ببرد و آنچه درباره ثابت ماندن قیمت خودکار بیک در برخی محافل نَقل میشود، افسانهای بیش نیست.
منبع:خراسان
انتهای پیام/