تیزهوشی یک پلیس
تحقیقات پلیسی در صحنه جرم ادامه داشت تا این که یکی از ماموران کلانتری که به محل وقوع جرم اعزام شده بود پس از مشاهده صورت قربانی جنایت ادعا کرد که این جوان را میشناسد. مامور پلیس در تحقیقات تیم پلیس آگاهی تهران گفت: این جوان روز شنبه همراه پدرش به خاطر یک درگیری به کلانتری آمده بود و او که اعتیاد به مواد مخدر داشت رفتار بدی با پدرش داشت. به این ترتیب با به دست آمدن این سرنخ ماموران سراغ خانواده پسر جوان که امیر نام دارد رفتند و پدر خانواده را مورد بازجویی قرار دادند.
سکوت در قتل پسر
پدر امیر در تحقیقات ابتدایی ادعا کرد که پسرم اعتیاد به مواد مخدر دارد و بیشتر اوقات بیرون از خانه است و دیر آمدنش به خانه باعث نگرانی ام نشده، چون این رفتارش همیشگی است. وی در ادامه بازجوییها گفت: نمیدانم چه کسی پسرم را به قتل رسانده است. من در ماجرای قتل او نقشی ندارم و بی گناهم.
سکوت شکست
پدر امیر که تنها مظنون این پرونده بود به دلیل تناقض گویی هایش در بازجوییهای پلیس به دستور بازپرس پرونده دستگیر شد. این مرد یک روز در بازداشتگاه پلیس آگاهی تهران بود که به ماموران گفت میخواهد اعتراف کند و پرده از راز قتل فرزندش بردارد. پدر امیر در حالی که اشک میریخت در حضور بازپرس پرونده گفت: از سه سال قبل متوجه شدم پسرم به مواد مخدر اعتیاد دارد و هر چه تلاش کردم که مواد را ترک کند بی فایده بود. امیر هر روز بیشتر مواد مصرف میکرد و به همین دلیل برای تامین هزینههای اعتیادش نیاز به پول داشت. وی افزود: آبرویم در محل رفته بود. امیر به بهانههای مختلف از من پول میگرفت و، چون نمیخواستم دست به سرقت بزند او را همراهی میکردم، اما روز به روز رفتارش بدتر میشد و دیگر آرامش را از زندگی مان گرفته بود. این مرد ادامه داد: هیچ وقت قصد کشتن فرزندم را نداشتم و تاجایی که میتوانستم با امیر همراه میشدم تا به کسی آسیب نرساند، اما او هیچ وقت قدردان نبود و همیشه برادر، مادر و مرا کتک میزد و همگی سکوت میکردیم، چون او یک بیمار افیونی بود و تا وقتی که خودش نمیخواست نمیتوانستیم کاری انجام دهیم تا مواد را ترک کند. روز شنبه همراه امیر به خاطر این که در محل با جوان دیگری درگیر شده بود به کلانتری رفتیم و در آن جا با کلی التماس توانستم رضایت خانواده آن پسر را بگیرم و افسر پرونده هم متوجه اعتیاد امیر و اذیت هایش شد و خواست تا به پسرم کمک کنم تا مواد را ترک کند.
روز جنایت
پدر امیر که هنوز باور ندارد فرزندش را به قتل رسانده است در ادامه بازجویی گفت: صبح روز یک شنبه بود که امیر به سراغم آمد و درخواست یک میلیون تومان پول از من کرد، ابتدا با خواسته اش مخالفت کردم، اما رفتار تند و دست بزنش باعث شد تا پول را برای او تهیه کنم، اما فقط توانستم ۷۰۰ هزار تومان آماده کنم. وقتی ۷۰۰ هزار تومان را در اختیار امیر گذاشتم او عصبانی شد و اصرار داشت که ۳۰۰ هزار تومان دیگر را باید برایش فراهم کنم که از او مهلت خواستم و پس از تماس با باجناقم موفق شدم پول را از او قرض بگیرم. عصر بود، امیر وقتی فهمید میخواهم به سراغ باجناقم بروم و ۳۰۰ هزار تومان قرض بگیرم سوار بر خودرو شد و دو تایی به سمت خانه خواهرزنم حرکت کردیم. پدر امیر گفت: در مسیر با پسرم شروع به صحبت کردم و از او خواستم کمی به رفتارش فکر کند و مواد را ترک کند، با خودم فکر میکردم پسرم حرف هایم را گوش میدهد که در یک لحظه امیر به خاطر نصیحتهای من عصبانی شد و شروع به فحاشی کرد که با هم درگیری لفظی پیدا کردیم. وی ادامه داد: پسرم در لحظه عصبانیت ناگهان چاقویی از جیبش بیرون کشید و قصد داشت با من درگیر شود که توانستم چاقو را از دستش بگیرم و آن قدر عصبانی و کلافه بودم که دیگر کنترلم را از دست دادم و با چاقو ضربات زیادی به پسرم زدم، نمیدانم چند ضربه به او زدم که متوجه مرگش شدم. پدر امیر افزود: وقتی آرام شدم تازه فهمیدم دست به چه کاری زده ام. پشیمانی دیگر سودی نداشت، ترسیده بودم و جسد پسرم را در بیابانهای اتوبان خلیج فارس رها کردم و به خانه بازگشتم تا این که فردای آن روز پلیس با من تماس گرفت و درباره پسرم سوال کرد که گفتم از او خبری ندارم که ماموران در ادامه بیان کردند که پسرم به قتل رسیده است. سعی داشتم خودم را بیگناه جلوه دهم، اما عذاب وجدان و مدارک پلیسی باعث شد تا سکوتم را بشکنم و به قتل پسر معتادم اعتراف کنم.
باور کنید من قصد کشتن او را نداشتم و همه این اتفاقات در یک لحظه رخ داد و اگر امیر چاقو نمیکشید الان زنده بود و من هم در کنار خانواده ام بودم.
بنا بر این گزارش، پدر قربانی جنایت خانوادگی برای تحقیقات بیشتر به دستور بازپرس ویژه قتل در اختیار ماموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران قرار دارد.
تحلیل کارشناس
روشهای ناکارآمد در برابر فرزندان معتاد
دکتر علیرضا شریفی یزدی جامعه شناس و استاد دانشگاه
برخی قتلهایی که در خانواده رخ میدهد به دلیل اعتیاد یکی از اعضای خانواده و تنشهایی است که در محیط خانواده ایجاد میکند. البته قتل اعضای خانواده از سوی فرزندان مبتلا به اعتیاد نیز دیده میشود. وقتی یکی از فرزندان معتاد است و همه خانواده تلاش میکنند که این فرد را به زندگی بازگردانند و موفق نمیشوند در نظام خانواده تشنجهایی صورت میگیرد که گاهی منجر به قتل میشود و حوادث تلخی را در کانون خانواده رقم میزند. افراد معتاد به مواد روان گردان آسیبهای بیشتری را به خود، خانواده و جامعه تحمیل میکنند، زیرا این معتادان که اغلب به کراک، شیشه، مشروبات الکلی، گل و... اعتیاد دارند رفتارهایی را مرتکب میشوند که دست خودشان نیست و ناشی از آثار سوء مصرف این روان گردان هاست. در گام نخست برای پیشگیری از قتلهای هولناک در نظام خانواده والدین و فرزندان دیگر باید بپذیرند که فرزندشان اعتیاد دارد و آگاهی لازم درباره نوع مواد مصرفی او داشته باشند و بدانند که چه عوارضی فرد معتاد را تهدید میکند. زیرا برخی مخدرها به قدری خطرناک هستند که حوادث فجیعی را رقم میزنند و آثار سوء مصرف آنها بالاست. خانواده در قبال فرزند معتاد خود وظیفه دارد از روشهای کارآمد استفاده کند و، چون آگاهی خانوادهها در این زمینه اندک است معمولا از روشهای ناکارآمدی، چون محرومیتهای هیجانی، اقتصادی، سرزنش، نصیحت و... استفاده میکنند که منتهی به نزاع و درگیری میشود. والدین باید بدانند که فرزندشان قبل از این که یک مجرم باشد یک بیمار است که باید از سوی خانواده و جامعه درک شود و زیر نظر متخصصان آگاه نگرش فرد معتاد را تغییر دهند تا خود را برای سم زدایی و ترک آماده کند. در خانوادههایی که فرزند معتاد دارند یک تنش و فضای منفی حاکم است به همین دلیل اعضای خانواده به قدری آستانه تحمل شان پایین است که سر کوچکترین موضوعی از کوره درمی روند و برخورد فیزیکی صورت میگیرد. اضطراب و استرس درون خانوادگی در بین اعضای این خانوادهها بالاست آنها توان کنترل خشم و پرخاش را ندارند و به همین دلیل گاهی یک مسئله جزئی سبب بروز بدترین و هولناکترین جنایتها میشود. البته به غیر از فرد معتاد، تمام اعضای خانواده نیز نیازمند مشاوره هستند تا رفتارهای تکانهای در این خانوادهها کاهش یابد و کمتر شاهد رخدادهای این چنینی باشیم.
منبع:خراسان
انتهای پیام/
چندتا خانواده باید نابود بشن
معتاد ی بار میشه بهش فرصت برگشت داد تمام