پرده دوم: دختری به دلیل علاقه به خواهرش رفت و آمد زیادی به خانه آنها داشت تا این که دامادشان او را هدف آزار قرار داد و سرنوشتش را به سیاهی کشاند. این دو مرد که به دختران فامیل رحم نکرده بودند، بعد از افشای رازهای تاسف آورشان، دیروز در دادگاه کیفری یک تهران محاکمه شدند.
ناپدری شیطان صفت
نخستین پروندهای که دیروز در شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد، درباره پرونده آزار دختری ۱۱ ساله به نام مهسا بود. یک ماه قبل مادر مهسا با حالتی گریان و آشفته به پلیس آگاهی تهران رفت و ادعای تکان دهندهای را مطرح کرد. این زن که خجالت میکشید رازی را فاش کند، از همسر دومش به نام محسن شکایت کرد. مادر مهسا گفت: بعد از طلاق، من و دخترم تنها بودیم تا این که با مردی به نام محسن آشنا شدم. این مرد با ابراز علاقه به من باعث شد وقتی به خواستگاری ام آمد جواب مثبت بدهم. ما با هم ازدواج کردیم و یک سال و نیم است که همراه دختر ۱۱ ساله ام در خانه محسن زندگی میکنم. فکر میکردم میتوانم با این مرد خوشبخت شوم، او مهربانی میکرد، برای دخترم نیز دلسوزیهای زیادی داشت تا این که از مدتی پیش متوجه شدم دخترم رفتارهای عجیبی دارد. مرتب از او سوال میکردم چه شده است، اما جوابی نمیداد و طفره میرفت! تا این که بعد از مدتی متوجه شدم مهسا به افسردگی مبتلا شده است. مادر مهسا گفت: خیلی نگرانش بودم، ماجرا را با محسن هم در میان گذاشتم. او میگفت نگران نباش مهسا خوب میشود تا این که با دلشوره زیاد، روزی خیلی صمیمی با دخترم حرف زدم و از چیزهایی که شنیدم وحشت کردم. مهسا میترسید حرف بزند. او با این شرط که رازش را فاش نکنم، با گریه گفت محسن چندین بار در غیاب من به سراغ او رفته و آزارش داده است. زن جوان به گریه افتاد و گفت: با شنیدن این ماجرا دنیا روی سرم خراب شد. باور نمیکردم به دلیل اشتباه من دخترم صدمه دیده است. از محسن متنفر شده بودم و برای حمایت از دخترم و مجازات این مرد شیطان صفت تصمیم به شکایت گرفتم.
گزارش تکان دهنده پزشکی قانونی
به دنبال شکایت مادر مهسا، دختر نوجوان به پزشکی قانونی معرفی شد. وقتی کارشناسان پزشکی قانونی در گزارشی تکان دهنده اعلام کردند نه تنها مهسا هدف آزار قرار گرفته بلکه باردار است، با دستور قضایی، پلیس به سراغ محسن رفت و این ناپدری شیطان صفت را بازداشت کرد. محسن که تصور نمیکرد راز شومش فاش شده باشد ابتدا خواست با ادعاهای گمراه کننده، خودش را بی گناه نشان دهد، اما وقتی شنید مهسا باردار است و آزمایش ژنتیکی رازش را فاش میکند چارهای جز اقرار ندید و جرم سیاهش را گردن گرفت.
دفاعیات ناپدری
محسن دیروز در شعبه ۱۲ دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستاد تا در برابر اتهام سیاهش، از خود دفاع کند. در ابتدای جلسه مادر مهسا در جایگاه ویژه ایستاد و در تشریح جزئیات زندگی اش گفت: چند سال قبل به دلیل اعتیاد همسر اولم، از او جدا شدم و سرپرستی مهسا را به عهده گرفتم. بعد از چند سال به واسطه شوهر خواهرم با محسن که از همسر اولش جدا شده بود و سرپرستی پسر ۱۵ ساله و دختر ۴ ساله اش را به همسرش سپرده بود، آشنا شدم و یک سال و نیم قبل با او ازدواج کردم. وی ادامه داد: مدتی پیش متوجه رفتارهای عجیب دخترم شدم. او دیگر حاضر نبود حتی برای لحظهای با پدرخوانده اش در خانه تنها بماند. وقتی با او صحبت کردم، فاش کرد چند بار شوهرم در غیاب من او را آزار داده است. مهسا میگفت: وقتی من به خرید یا حمام میرفتم محسن به سراغ او میرفته و با تهدید او را آزار میداده است. من اول حرفهای دخترم را باور نکردم، اما از حالت روحی او متوجه شدم که حقیقت را میگوید. وی در حالی که اشک میریخت، گفت: این ماجرا تأثیر بدی بر روحیه دخترم گذاشته است و او دیگر قادر نیست به خوبی درس بخواند، به افسردگی مبتلا شده و مدام گریه میکند. دخترم حتی به شب ادراری مبتلا شده است. با حرفهای تکان دهنده این زن، دختر ۱۱ ساله روبه روی قضات ایستاد و در حالی که اشک میریخت به تشریح سرنوشت تلخ زندگی اش پرداخت و از لحظههای ترس و دلهره با ناپدری اش گفت. وی برای ناپدری اش اشد مجازات را خواست. مهسا گفت: من نمیدانستم باید ماجرا را به مادرم بگویم یا نه؟ همیشه از محسن میترسیدم، فقط مراقب بودم در غیاب مادرم نزد شوهرش تنها نباشم تا اینکه مادرم فهمید من به هم ریخته ام و به سراغم آمد. من خجالت میکشیدم به او حرفی بزنم، اما دیدم تنها راه خلاصی ام این است. هر شب کابوس میبینم و از همه مردها میترسم. وقتی محسن در جایگاه ویژه ایستاد برخلاف همه روند تحقیقاتی، خودش را بی گناه دانست و جرمش را انکار کرد. وی گفت: من مهسا را مانند دختر خودم دوست داشتم و او را آزار نداده ام. چون با همسرم اختلاف داشتم به دروغ چنین شکایتی را علیه من مطرح کرده است. مهسا با پسران غریبه در ارتباط بود و ممکن است از آنها باردار شده باشد. این مرد درباره اعتراف اولیه اش به آزار دخترناتنی اش ادعا کرد تحت شرایط به هم ریخته روحی و روانی، چنین اقراری کرده است. در پایان قضات دادگاه با توجه به ادعای بی گناهی محسن و اصرار مهسا و مادرش به این که این مرد عامل تعرض بوده است، دستور دادند با آزمایش DNA روشن شود پدر فرزندی که مهسا در شکم دارد کیست؟! ادامه جلسه دادگاه به بعد از اعلام نظریه آزمایش ژنتیکی موکول شد.
داماد شیطانی
دختر جوان وقتی با تهدید چاقوی دامادشان تسلیم خواسته شیطانی او شد، چارهای جز افشای این راز شوم ندید. خواهر این دختر باور نمیکرد شوهرش دست به چنین اقدام سیاهی زده است. آنها با هم تصمیم گرفتند داماد را به قانون بسپارند. دومین متهمی که دیروز در همین شعبه محاکمه شد، مرد ۳۵ سالهای به نام هومن بود که به اتهام آزار خواهرزنش از خود دفاع کرد. در ابتدای جلسه خواهرزن هومن به نام پروانه ۲۲ ساله به قضات گفت: خواهرم چند سال قبل، وقتی من نوجوان بودم با هومن ازدواج کرد. آنها زندگی بدی نداشتند تا این که چند ماه قبل متوجه تغییر رفتارهای شوهر خواهرم شدم. او با لحنی عجیب با من حرف میزد، چند ماه قبل وقتی که مهمان خانه پدری ام بود، در فرصتی مناسب مرا به دام انداخت و با تهدید چاقو مرا آزار داد. پروانه با بغض ادامه داد: او تهدیدم کرده بود اگر در این باره به کسی حرفی بزنم مرا به قتل میرساند. او چند بار هم در خانه خودشان و در غیاب خواهرم مرا آزار داد. من از ترسم سکوت کردم تا این که بالاخره قفل سکوتم را شکستم و ماجرا را به خواهرم گفتم و با هم به دادگاه آمدیم.
تایید در پزشکی قانونی
به دنبال اظهارات دختر جوان و در حالی که پزشکی قانونی آزار و اذیت وی را از سوی شوهر خواهرش تایید کرده بود، هومن به دفاع پرداخت و جرم سیاهش را گردن نگرفت. هومن خواهرزنش را دروغگو خواند و گفت: من وی را آزار نداده ام. همسرم، چون میخواهد از من جدا شود از خواهرش خواسته چنین ادعایی را علیه من مطرح کند. بنابر این گزارش؛ در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا برای هومن حکم صادر کنند.
تحلیل کارشناس
پس لرزههای روانی و اجتماعی تجاوز
دکتر قربانعلی ابراهیمی جامعه شناس و استاد دانشگاه
تجاوز و آزار جنسی یکی از آسیبهایی است که با وجود پیشرفت فرهنگی و اجتماعی هنوز در برخی جوامع بشری قربانی زن و مرد میگیرد و تبعات گسترده جسمانی، روانی و اجتماعی را به جامعه تحمیل میکند. در این میان برخی تجاوزهای هولناک دیده میشود که از نوع خانوادگی بوده و در درون خانواده و فامیل رخ میدهد که اغلب به خاطر تابوهایی که در جامعه و نظام خانواده وجود دارد، این نوع تجاوزها و خشونتها از سوی قربانیان مطرح نمیشود و سربسته میماند و فرد قربانی با آشفتگیهای روانی فراوانی در بن بست تنهایی زندگی میکند.
زنان جوان و کودکان، بیشترین قربانیان پدیده تجاوز هستند و این افراد برای همیشه با مشکلات تجاوز جنسی و آسیبهای روانی ناشی از آن دست و پنجه نرم میکنند. تبعات گسترده این مسئله بیشتر در جوامع جهان سومی قابل مشاهده است که هنوز به شکل عام، جامعه حرف زدن در خصوص این دسته مسائل را تابو میداند. از نگاه جامعه شناختی و روان شناختی، تجاوز یک رفتار خشونت آمیز جنسی بدون رضایت طرف مقابل است که با زور و اجبار انجام میشود. در برخی تجاوزها که درون خانواده از سوی یکی از اقوام نزدیک یا دور صورت میگیرد و این پدیده معمولا رایج است، بیشتر افراد یا زنان جوان ساده لوح در معرض خطر قرار میگیرند و کودکان به واسطه فرانگرفتن آموزشهای لازم طعمه افراد پلید متجاوز میشوند. در نظام خانواده، مادر نقش کلیدی در تعلیم و تربیت فرزندان و آگاه سازی فرزندان به خصوص دختران در این خصوص دارد. مادر باید از سن کم به فرزند خود یاد دهد که چه کسانی حق نزدیک شدن به وی را دارند و مسائل جنسی را باید برای فرزندان کاملا توضیح دهد تا آنها بتوانند در مقابله با خطر از خود دفاع کنند و از پلیدیها مصون بمانند. اگر رابطه والدین با فرزندان صمیمی باشد، قطعا فرزندان چنین خطراتی را به والدین خود اطلاع میدهند و در این صورت میتوان از آسیبهای جدیتر جلوگیری کرد. نقش صدا و سیما و رسانهها در ساخت برنامههای فرهنگی متنوع تاثیرگذار است، اما چون تجاوز به عنوان یک تابو در جامعه مطرح است متاسفانه این مسائل در خانوادهها پنهان میماند و افراد سودجو از هر فرصتی به نفع خود بهره برداری میکنند. محتوای کتابهای درسی باید به گونهای باشد که فرزندان با ورود به مدرسه از این خطرات خود را نجات دهند، ولی متاسفانه این کتابها بر اساس جنسیت نوشته نشده و محتوای درسی کتابهای هر دو جنس یکسان است. قانون درباره تجاوز برای محکومان، مجازاتهای سنگینی در نظر گرفته، اما مسئله این است که اغلب این تجاوزهای خانوادگی سرپوشیده میماند و در نتیجه رو به افزایش است بنابراین تا زمانی که به شکل یک تابو به آن نگاه میشود، آگاه کردن فرزندان از سوی خانواده بهترین روش برای مصون ماندن از آسیب تجاوز است.
منبع:خراسان
انتهای پیام/