وی افزود: همانند تمام جنبههای دیگر زندگی بشری، تئاتر نیز در گذر زمان دستخوش تغییرات فراوان بوده است؛ دیدگاهها، سبکها، مکاتب و حتی عناصر و فاکتورهای زیادی به وجود آمدهاند، مدتی زیستهاند و با به پایان رساندن رسالت خود رخت بستهاند، اما در این میان عناصری نیز وجود دارند که هسته و مغز اصلی این مدیوم هستند و بدون آنها عملاً تصور شکل گیری فرآیند تئاتر غیرممکن خواهد بود. یکی از این عناصر، بازیگر است. بازیگر که از ذهن کارگردان به درون مخاطبان پل میزند و کلمات را به تصاویر، الحان و احساسات بدل میکند و مهمترین ویژگیبازیگر، بدن است.
موسوی خواه با اشاره به اینکه یک بازیگر در عرصه تئاتر باید به مرحلهای از شناخت از خود و بدن خود دست یافته باشد، بیان کرد:بازیگر میتواند روی صحنه و در اجرا، ایجاد فرمهای مناسب اجرا، با توجه به تمرینها و نظریههای کارگردان عملاً به امری ناخودآگاه برای او بدل شده و بدون هیچ تفکری تنها در لحظه خلق می شود. برای یک بازیگر رسیدن به چنین نقطهای قطعاً کمال و آرمان او خواهد بود و این قابلیت صرفاً با تمرین برای یک اجرای خاص حاصل نمیشود, چون بر خلاف قدرت بیان، قدرت بدن تاثیری به مراتب غیر محسوستر، اما در عین حال پویاتر و پر انرژیتر در ذهن تماشاچی باقی میگذارد و چه بسا او را برای تماشای ادامهٔ نمایش مشتاقتر میکند. برای رسیدن به این آرمان تئاتری قطع به یقین و به تایید صاحب نظران امر، راه مطلوب، تمرین مدام و ممارست در آن است (گاهی حتی تا هشت ساعت در روز)، اما با توجه به شرایط زندگی روزمره، نیل به چنین نقطهای بسیار دشوار و غیرممکن خواهد بود.
وی ادامه داد: حال آیا میتوان با چنین توجیهی دست از تلاش برداشت و رسیدن به نقطه طلایی فرم و بدن در بازیگری را تنها آرزویی دور و دراز نامید؟ متاسفانه ما شاهد این مسئله هستیم که چه تعداد بازیگر باهوش و با استعداد در تئاتر ما وجود دارند که به دلیل نداشتن قابلیتهای بدنی کافی، به این افکار و ایدههای بکر خودشان و (حتی در لایهٔ بالاتر به تئاتر تجربی و نو کشور) ناخواسته صدمه میزنند. نمیتوان گفت مقصر خود بازیگر و عدم شناخت او نسبت به شرایط ایدهآل یک بازیگر است یا استادان و کارگردانان ما با مدیریت و زمان بندی بد برای تمرینات بازیگر، حتی نیم نگاهی هم به کمبودهای بدنی او نمیکنند.
موسوی خواه با اشاره به اینکه نکته جالب و قابل تامل این است که بسیاری از این کاستیها میتوانند در اندک زمانی برطرف شوند یا حداقل برای بهبود آنها تلاش شود، بیان کرد: هماهنگی با گروههای اجرایی، استفاده از حداکثر توان بدن در زمان نیاز، بیدار کردن نقط مرده بدن، بالا بردن سطح مقاومت و پتانسیل بدن در زمان اجرا از جمله این مسائل است.
کارگردان نمایش «کامالوکا» درباره این نمایش گفت: من چند وقتی درگیر این موضوع شدم تا اجرا را روی صحنه ببرم و بازیگر را درگیر دیالوگ نکنم و کار کاملا بدن محور باشد. نمایشنامههای مختلفی از نمایشنامه نویسان مطرح دنیا در ذهنم خطور کرد، ولی نتوانستم ارتباطی بگیرم. من خیلی موافق نمایشنامه نیستم، چون به عقیده من نمایشنامهای را که کارگردان در دست میگیرد حتما چار چوب نمایش نامه را باید حفظ کند، ولی متاسفانه در ایران به اسم دراماتورژی، نمایش نامه را ویران میکنند و از بین میبرند. زمانی که با احمد سیاه رستمی نویسنده کار مشورت کردم به این نتیجه رسیدیم نمایشنامه را با فضای سورئال در زمینه انسانها پس از مرگ به قلم در آوریم.
موسوی خواه درباره این نمایش اظهار کرد: «کامالوکا» همان برزخ تن در زندگی و روح پس از مرگ است. در سانسکریت به معنای میل به کامروایی یا مکانی برای آن معنی شده که انسان در آن متولد میشود و پس از زندگی و مشقت و مرگ وارد هزارتو و دهلیزی میشود تا به «کامالوکا» برسد. روح بشر در «کامالوکا» آماده سفر به دنیای دیگر میشود؛ تن برای ما در این سیر در مرکزیت است و تن را دنبال میکنیم تا به اصالت روح برسیم. به متدهایی از مدرسان و کارگردانان مطرح تئاتر دنیا که در زمینه بدن بازیگر صاحب سبک بودند مثل ژاک لولوک،گروتوفسکی، یوجینو باربا، میرهولد، علاقهمند بودم و سعی کردم در این اجرا نیز پیاده کنم.
گفتنی است نمایش «کامالوکا» با بازی سجاد شفیعی فر، صالح لواسانی، آرش لشکری، احمد سیاه رستمی، محسن موسوی خواه هر شب ساعت ۲۰:۳۰ در سالن مهرگان به اجرای میرود.
انتهای پیام/