انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
سلام من اهل زنجانم بدلیل اعتیادهمسرم به آمل آمدیم تاترک کند ولی باز نتوانست شغل هم نداردخودمم خانه دارهستم بچه ام به سختی فراوان به مدرسه میفرستم کالای اول هست دیگرنبایدبزارم بره ازدست هزینه اش برنمیام در خانه یک روز در میان بچه هام غذا بی که شکمشان پربشه میدم نه مقوی نه باخاصیت بااین شرایط خونه ای که یکنفرربرای قوایش بهم داده بودازوقتی شرایط همسرم میداندکاری میکنندماراازمحله بنندازن بیرون هیچ پول وجاوحتی یک چادر هم ندارم بچه هایم بندازم توش بمونم چه برسه خونه توروخدا فقط وضع منوبیاییدازنزدیک ببنینیدداخل خونه بیاییدبقرآن طوری بیرون برخورد کردم هیچکس نفهمه ازابرویم توغربت میترسیدم بارها تصمیم به طلاق گرفتم از طرفی بچه هام 3و7ساله دلم کباب شدازطرفی خونه پدری هم ندارم برم زیرش پدرم یک سرایدارگاوداری هست صاحبش به مهمان هم نق میرندچه برسدمن که کل بختم برم ططلاق بگیرم اونوقت پدرم هم بی سرپناه میشودپدرشوهرم بازنشسته هست اماخیرش به مانرسیداصلاخوداون بود که منواززنجان بیرون کردبجااینکه بگه پسرمه کمکش کنم عاجزانه تقاضا دارم به دادم برسیدمنم سنم کم هست ولی مادرهستم من. پول کرایه ماشین ندارم خودموبهکمیته برسانم حرفم بگم خودتون بیاییدآدرسم آمل دوراهی اوجی آباد به سمت سرخرود روستای کنس مرز از هرکس بپرسی جمشید وزیری نشون میدن کجا هستم
خانمی هستم مستجرهیچ درامدی ندارم براجهیزدخترم مانده ام میشتی هم برام واریزنمیشه دیسک کمرهم دارم موندم چکارکنم