سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

در گفت‌وگو با باشگاه خبرنگاران جوان مطرح شد؛

هوش مصنوعی چیست؟

قسیمی، گفت: تعریف نسبی وجود دارد که هوش را توانایی یا توانمندی انجام عملکرد‌های شناختی مثل یادگیری، استدلال، حل مسئله و مشابه این‌ها معرفی می‌کند.

جمشید قسیمی، مدیر پژوهش‌های بنیاد پروفسور حسابی و عضو هیئت علمی دانشگاه هنر و معماری، در گفت‌وگو با خبرنگار حوزه فناوری گروه علمی پزشكی باشگاه خبرنگاران جوان، اظهار کرد: بحث هوش مصنوعی همانطور که از این عبارت پیداست ترکیب دو واژه هوش و مصنوعی است. واژه مصنوعی را در برابر یک پدیده طبیعی مطرح می‌کنیم پس در ابتدا باید به این نتیجه برسیم که یک هوش طبیعی در مقابل هوشی که با صفت مصنوعی تعریف شده است وجود دارد.

مدیر پژوهش‌های بنیاد پروفسور حسابی گفت: نکته مهم در این تعریف این است که خیلی از واژه‌ها در حوزه علم و دیگر حوزه‌هایی که بشر با آن‌ها در ارتباط است قابل تعریف نیستند و تعاریف موجود تعاریف نسبی است. از جمله این واژه‌ها و عبارات که در بحث علوم شناختی بسیار پیدا می‌شود همین عبارت هوش مصنوعی است.

قسیمی افزود: تعریف دقیقی که دانشمندان و کارشناسان در مورد آن اتفاق نظر داشته باشند وجود ندارد. یک تعریفی نسبی وجود دارد که هوش را توانایی یا توانمندی انجام عملکرد‌های شناختی مثل یادگیری، استدلال، حل مسئله و مشابه این‌ها معرفی می‌کند به عبارت دیگر ما یک موجود طبیعی یا مصنوعی را هنگامی باهوش یا هوشمند می‌دانیم که این توانایی را داشته باشد. هوش مصنوعی با توجه به صفت مصنوعی آن به سیستم‌ها یا ماشین‌هایی بر می‌گردد که می‌توانند عملکردی مشابه انسان در زمینه‌های مذکور (یادگیری، استدلال و ...) به صورت خودکار و مستقل از انسان داشته باشند. در این صورت می‌توانیم بگوییم که یک سیستم یا ماشین دارای هوش و هوشمند می‌باشد و چون از ماشین صحبت می‌کنیم صفت مصنوعی را بر آن اطلاق می‌کنیم.

چگونه ارتباط هوش مصنوعی با علوم شناختی برقرار شد؟

این عضو عضو هیئت علمی دانشگاه هنر و معماری در ادامه بیان کرد: برای بیان ارتباط هوش مصنوعی با علوم شناختی ابتدا باید یک تاریخچه کوتاه در این مورد بیان کرد. تا اواخر قرن ۱۹ میلادی علوم خیلی همگرا بودند و این همگرایی در شرق بسیار بیشتر بود. از اواخر این قرن و اوایل قرن بیستم جداسازی علوم در حوزه‌های مختلف شدت یافت. به این مفهوم که علوم به صورت تخصصی (ستاره شناسی، فیزیک، اقتصاد و ...) در آمدند و هر یک در حوزه خاص و مستقل از بقیه علوم مطرح شدند. این واگرایی تا دهه ۱۹۵۰ به شدت خود را نشان داد و از آن به بعد موارد و مسائلی مطرح و ایجاد شد که نشان داد این واگرایی‌ها ممکن است نتواند تمام حق مطلب را در مورد توضیح، توجیه و اجرای فریند‌های پژوهشی مرتبط با یک دانش خاص انجام دهد. به این دلیل دوباره نوعی همگرایی بین برخی علوم بوجود آمد.

واگرایی علوم نقص‌هایی را به وجود آورد

قسیمی گفت: به عبارت دیگر، با واگرایی علوم نقصی به وجود آمد که دانش و رشته‌های موجود به دلیل استقلال از یکدیگر نمی‌توانستند آن را برطرف کنند. از اواسط دهه ۱۹۷۰ میلادی یعنی سال‌های ۱۹۷۳ - ۱۹۷۴ با توسعه بحث هوش مصنوعی این اتفاق بیشتر از پیش خود را نشان داد. دیده شد که صرف توجه به یک دانش خاص برای پیشرفت آن دانش نمی‌تواند ما را به نتیجه برساند. هوش مصنوعی و هوش از مباحثی بود که یک دانش خاص نمی‌توانست آن را پیش ببرد و به نتیجه برساند و هوش بیشتر در حوزه پزشکی و روانشناسی مطرح می‌شد تا اینکه در حوزه‌های فیزیک و برق و ... مطرح شود.

مدیر پژوهش‌های بنیاد پروفسور حسابی گفت: از طرف دیگر توسعه علوم کامپیوتر، الکترونیک، مخابرات و ارتباطات باعث شد که توانمندی ماشین‌ها افزایش یابد و این افزایش توانمندی در پردازش اطلاعات و عملا افزایش هوشمندی، منجر به ایجاد تمایل برای ورد به حوزه هوش شد و از آنجا که کارشناسان و فعالان حوزه کامپیوتر یا الکترونیک اطلاعاتی در حوزه هوش نداشتند، ضرورت مراجعه به روانشناسان، پزشکان و نوروساینتیست‌ها به منظور دریافت اطلاعات و پیشبرد کاربوجود آمد. از این رو، در اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی به این جمع بندی در دانش دنیا رسیدند که لازم است پل‌های ارتباطی بین علوم مختلف که به شدت واگرا شده بودند دوباره برقرار شود تا خلا‌ها و جدایی‌هایی که بین حوزه‌های مختلف ایجاد شده بود، پر شود و بتوانند از همدیگر استفاده کنند.

یکی از مهم‌ترین دلایل ایجاد علوم شناختی از بین بردن خلا‌های بین علوم مختلف است

قسیمی افزود: باید گفت که در واقع علوم شناختی به هوش مصنوعی کمک خواهد کرد تا ماشین‌های بهتر و تکنولوژی‌های پیشرفته تری بسازیم در حالی که هم اکنون مسیر برعکس است یعنی هوش مصنوعی برای کمک به علوم شناختی طراحی نشده است. البته این دیدگاهی کاربردی و ناظر بر نتیجه می‌باشد. از طرفی علوم شناختی مجموعه‌ای است از دانش‌ها که کنار یکدیگر جمع شده اند و جمع شدن این علوم می‌تواند این قابلیت را دراختیار هوش مصنوعی قرار دهد که این خلا‌ها و افتراقاتی که بین علوم مختلف بودجود آمده بود را تا حدی پر کند. هر چند که به صورت کامل نمی‌تواند این خلا‌ها را پر کند، ولی یکی از مهم‌ترین دلایل ایجاد علوم شناختی همین موضوع است.

انتهای پیام/

مهم‌ترین دلیل ایجاد علوم شناختی چیست؟

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.