به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، تا روزی که یک نفر بالاخره ماشین زمان را اختراع کند، بیشتر قسمتهای تاریخ برای ما یک راز باقی خواهد ماند. اما اگرچه همه چیز را نمیدانیم، هنوز ماجراهای عجیب هست که ما را به فکر وامیدارد. کمی یک کلاغ و چهل کلاغ میتواند ماجرا را جالبتر کند، به همین دلیل نباید لزوما هر چیزی که میگویند را باور کنیم.
گاهی افراد حقیقت را فدای جذابیت ماجرا میکنند. در این مطلب میخواهیم چند مورد از این رویدادها را بگوییم که آنها را به دروغهای زیبایی تبدیل کرده اند.
افسانه: وایکینگها نامهای ایسلند (سرزمین یخی) و گرینلند (سرزمین سبز) را عمدا عوض کردند تا مردم را از ایسلند سرسبز و زیبایی که در آن زندگی میکردند دور نگه دارند و آنها را به گرینلند یخی هدایت کنند.
حقیقت: یک وایکینگ سوئدی غمگین که دخترش در راه ایسلند غرق شده بود، این نام را روی ایسلند گذاشت. او از کوه بالا رفت و آبدرهی پر از تودههای یخ شناور دید (که در واقع از گرینلند آمده بودند) به همین دلیل این نام را روی آن گذاشت. نام گرینلند را هم اریک سرخ گذاشت که از ایسلند به گرینلند تبعید شده بود و میخواست امپراتوری جدیدی ایجاد کند. او در گرینلند مستقر شد و این نام را روی آن گذاشت تا مردم را جذب آن کند.
افسانه: بعد از ۱۰ سال محاصره تروآ، یونانیان هنوز این شهر را فتح نکرده بودند. آنها یک اسب چوبی بزرگ ساختند، داخل آن پنهان شدند و وانمود کردند که با کشتی از آنجا رفته اند و این اسب را به عنوان هدیه پیروزی، برای مردم تروآ گذاشته اند. بعد از اینکه مردم تروآ اسب را به داخل شهر کشیدند، یونانیان از آن خارج شدند، دروازهها را باز کردند و همه چیز را ویران کردند.
حقیقت: شواهد باستان شناسی نشان میدهد که تروآ سوخته و اسب چوبی احتمالا فقط افسانهای است که از ادیسه هومر آمده است.
افسانه: آتش سوزی بزرگ شیکاگو در سال ۱۸۷۱ که دو روز طول کشید، به خاطر گاوی اتفاق افتاد که وقتی زنی به نام کاترین مشغول دوشیدن شیر آن بود به فانوس برخورد کرد.
حقیقت: کاترین اولری ادعا کرد که در زمان شروع آتش سوزی خواب بوده و هرگز هم شیر گاو را شب ندوشیده است، اما هیچکس حرفش را باور نکرد. بعدا، چند گزارشگر اعتراف کردند که این داستان را خودشان ساخته اند.
افسانه: ۳۰۰ اسپارتی به تنهایی به مدت سه روز از شهر ترموپیل دربرابر ارتش بزرگ ایران دفاع کردند.
حقیقت: اگرچه واقعا ۳۰۰ اسپارتی از شهر محافظت میکردند، اما حداقل ۴۰۰۰ متحد از آنها حمایت میکردند. آنها هنوز تعداد کمتری نسبت به ارتش ایران داشتند، اما شانس پیروزیشان بیشتر بود.
افسانه: سقوط بازار در سال ۱۹۲۹ باعث موج بزرگ خودکشی در میان سرمایه گذاران وال استریت شد که مبلغ هنگفتی را از دست داده بودند و از پنجرهها بیرون میپریدند.
حقیقت: ۲۹ اکتبر ۱۹۲۹ که در تاریخ با نام سه شنبه سیاه شناخته میشود، روزی که سرمایهگذاران وال استریت در یک روز ۱۶ میلیون سهم را معامله کردند.۳۰میلیارد دلار از دست رفت و این سقوط یکی از عوامل رکود بزرگ شد. اما این نبود که باعث خودکشی شد: کسی که این شایعه را ساخت وینستون چرچیل بود که شیمیدان آلمانی دکتر اونو ماتیس را دید که از طبقه شانزدهم هتل سقوط کرده است. این اتفاق قبل از سقوط بازار بود پس درواقع ارتباطی به آن نداشته است.
افسانه: نیوتن زیر درخت سیب نشسته بود که یک سیب روی سرش افتاد و ایده گرانش به ذهنش رسید.
حقیقت: سیبها به نیوتن کمک کردند، اما نه آنقدر که افسانه میگوید. بعد از اینکه نیوتن کمبریج را ترک کرد، به خانه برگشت و روی مسائلی کار کرد که در دانشگاه آنها را دنبال میکرد: او اظهار میکرد که گرانش در مسافتهای طولانی تاثیر میگذارد. او در باغ مادرش افتادن سیبها از درخت تماشا میکرد و چند سال روی ریاضیات کار کرد تا به فرمول برسد.
افسانه: بعد ازمرگ مشهورترین انیماتور دنیا، والت دیزنی، جسدش را منجمد کردند تا وقتی که انسان به تکنولوژی پیشرفتهای دست پیدا کند که او را دوباره به زندگی برگرداند.
حقیقت: به گفته دایان، دختر دیزنی، چنین چیزی درست نیست و دیزنی سوزانده شده است.
افسانه: امپراتور رومی، نرون، رم را آتش زد و هنگام سوختن آن چنگ میزد.
حقیقت: اگرچه دانشمندان هنوز به توافق نرسیده اند که واقعا چه اتفاقی افتاده، اما بیشتر مورخان فکر میکنند که نرون هیچ ارتباطی با آتش سوزی بزرگ نداشته است. او هنگام شروع آتش سوزی از آنجا دور بوده و وقتی خبرش راشنیده، برگشته تا آتشنشانها را هماهنگ کند و باغ هایش را باز کرده تا مردمی که خانههایشان ویران شده پناه بگیرند. اما هنوز برخی معقتدند که او شهر را آتش زده، چون ظاهر آن را دوست نداشته و میخواسته آن را از نو بسازد. ما احتمالا هرگز نخواهیم فهمید که واقعا چه اتفاقی افتاده است، اما از یک چیز مطمئنیم: نرون قطعا چنگ نمیزده، چون این ساز هنوز حتی اختراع نشده بوده است.
افسانه: نمایشنامه رادیویی آمریکایی «جنگ دنیاها» که در سال ۱۹۳۸ اجرا شد، آن قدر واقعی بود که منجر به وحشت گسترده مردم شد: مردم واقعا باور کرده بودند که یک حمله فضایی اتفاق افتاده است!
حقیقت: از آنجا که همزمان یک برنامه محبوب دیگر در یک کانال دیگر پخش میشد، این اجرای رادیویی شنوندگان زیادی نداشت و فقط عده کمی از شنوندگان آن را باور کرده بودند؛ بنابراین هیچ وحشت همگانی واقعی وجود نداشت، فقط دو نفر با پلیس برای اطلاعات تماس گرفتند. بعد از آن، رادیو به شنوندگان گفت که این برنامه تخیلی است.
افسانه: آلبرت انیشتین، نابغه و برنده جایزه نوبل فیزیک، در کلاس ریاضی مدرسه مردود شد.
حقیقت: انیشین در ریاضی عالی بود و در ۱۵ سالگی استاد حساب دیفرانسیل و انتگرال شده بود. این شایعه از نمراتی میآید که او هنگام تحصیل در سوئد گرفت: او نمره «یک» را گرفت که از مقیاس یک تا شش بهترین نمره بود. اما مدت کوتاهی بعد از آن، سیستم کاملا تغییر کرد و «شش» بهترین نمره شد. این باعث شد شایعه شود که انیشتین در ریاضی مردود شده است.
منبع: برترینها
انتهای پیام/