پیرمردی به نام «اسحاق چشمبهراه» در بخش ریکاوری این بیمارستان از روی تخت به پایین سقوط کرد و همین مسأله باعث شکستگی جمجمه و خونریزی مغزی او شد.
اسحاق درپی این حادثه به کما رفت و بعد از چند ساعت جانش را از دست داد. به دنبال وقوع این اتفاق تلخ موجی از خبرهای ضدونقیض منتشر شد.
برخی علت این حادثه را مجهزنبودن بیمارستان به تختهای حفاظدار مرتبط میدانستند و برخی دیگر کوتاهی پرسنل بخش ریکاوری را مسبب بروز این حادثه عنوان میکردند، اما با گذشت چند روز از وقوع این حادثه، در نهایت مسئولان دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان با تایید رسمی این خبر و تشریح جزییات حادثه، بسیاری از ابهامات در خصوص این اتفاق را برطرف کردند.
یکشنبه بعدازظهر بود که جراحی پیرمرد ۸۳ ساله بندرعباسی که برای درمان فتق به بیمارستانی در این شهر مراجعه کرد بود، به پایان رسید. طبق روال معمول این فرد به بخش ریکاوری منتقل شد؛ بخشی که قرار است مراقبتهای خاصی به جهت کنترل سطح هوشیاری بیمار در آن انجام شود، اما ظاهرا این مراقبتها در آن شیفت کاری بهدرستی برای این پیرمرد ۸۳ ساله انجام نشده بود. آن طور که مدیر روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان میگوید این پیرمرد بعد از پایان جراحی و در بخش ریکاوری بیقراری زیادی داشته و همین بیقراری و البته غفلت تیم ریکاوری بیمارستان باعث این حادثه میشود: «بر اساس بررسیهای صورتگرفته پرسنل حاضر در بخش ریکاوری چندباری بر بالین پیرمرد متوفی حاضر میشوند و او را آرام میکنند، اما بعد از دقایقی او دوباره از روی تخت برمیخیزد و به زمین میافتد. البته متوفی مشکل کمبینایی هم داشته و اثر داروی بیهوشی بعد از جراحی نیز مزید بر علت شده تا او تعادلش را از دست بدهد و از روی تخت به پایین سقوط کند. به دنبال این حادثه سر متوفی به زمین برخورد میکند و همین مسأله باعث خونریزی مغزی شده و بعد از چند ساعت کما پیرمرد ۸۳ ساله از دنیا میرود.»
فاطمه نوروزیان البته علت اصلی وقوع این حادثه را کوتاهی و اهمال شیفت حاضر در بخش ریکاوری بیمارستان اعلام میکند و دراینباره میگوید: «بلافاصله پس از وقوع این حادثه پرونده در نظام پزشکی به جریان افتاد. خانواده متوفی شکایت کردند و آقای حسین فرشیدی، رئیس دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان بهعنوان مدعیالعموم به این ماجرا ورود کردند. در حال حاضر هم پرونده در تحقیقات ابتدایی است، البته پس از پایان مراحل همان بررسیهای نخست هم مشخص است که شیفت ریکاوری مقصر این حادثه بوده، در واقع کوتاهی و اهمال آنها باعث بروز این حادثه تلخ شده است.
آن طور که خانم نوروزیان میگوید به دستور رئیس دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان مسئول بخش ریکاوری و مسئول اتاق عمل از کار معلق شدهاند و تحقیقات در خصوص دیگر مقصران این حادثه و تعیین سهم هر کدام از آنها ادامه دارد.
پنج روز از آن حادثه تلخ میگذرد، دوشنبه ۲۲مهر ماه بود که مسئولان بیمارستان خبر مرگ اسحاق پدر ۸۳ ساله را به خانواده منتظرش دادند. اسحاق کشاورزی بود که سالها با کارگری بچههایش را بزرگ کرد و برای جراحی ساده فتق در یکی از بیمارستانهای جنوب کشور جان باخت. پس از این اتفاق دو نفر از مسئولان بیمارستان بندر عباس از کار تعلیق شدند. حالا پسر کوچک این مرد ۸۳ ساله از جزییات این حادثه تلخ میگوید.
کی متوجه شدید پدرتان فوت کرده است؟
دوشنبه صبح بود که پدرم را برای عمل فتق به بیمارستان بردم. ساعت ۱۰:۳۰ بود. منتظر شدیم تا پدرم به اتاق عمل برود. حدودا ۴۵ دقیقه طول کشید. پدرم به اتاق جراحی رفت، اما ساعتها منتظر ماندیم. چشمم به اتاق جراحی خشک شده بود. شنیده بودم که این جراحی نهایت ۹۰ دقیقه طول میکشد. از هر کس سوال میپرسیدم جواب درستی نمیداد. تا این که ساعت ۴ بعدازظهر بود که یکی از پزشکان بیمارستان گفت مشکل کوچکی بهوجود آمده و مجبوریم سر پدرتان را بخیه بزنیم. باید برود سیتیاسکن و امآرآی. شوکه شده بودم عمل فتق چه ربطی به سر داشت. تمام مدت پیگیری میکردم. سرو صدا راه انداختم تا اینکه حراست بیمارستان پلیس را خبر کرد. از همان موقع پلیس هم در بیمارستان حضور داشت و ما را آرام میکرد. ساعت ۷غروب بود که پزشک جراح پدرم را دیدم. آنجا بود که تازه متوجه شدم پدرم از روی تخت افتاده و پزشکان در حال مداوای او هستند. خیلی ناراحت بودیم. پیگیریهایم ادامه داشت تا این که ساعت ۹ شب پلیس حاضر در بیمارستان به من خبر داد پدرم جان باخته است.
شکایت کردید؟
سهشنبه صبح بود که از بیمارستان شکایت کردیم، اما وقتی خواستیم جسد پدرم را تحویل بگیریم، گفتند باید اول او را ترخیص کنیم. لیست هزینههایی شامل کاور جسد، جابهجایی جسد و نگهداری در سردخانه را جلوی ما گذاشتند که باید پرداخت میکردیم. لیست هزینههایی که خودشان مسبب آن بودند. به هر حال مجبور بودیم برای این که جسد پدرمان را تحویل بگیریم این لیست را پرداخت کنیم. مراسم پدرم هم بعد از معاینات پزشکی قانونی انجام شد. چهارشنبه او را از پزشکی قانونی تحویل گرفتیم. در مراسم پدرم هم هیچکس از مسئولان بیمارستان حاضر نشدند و تنها از روابط عمومی علوم پزشکی تهران تماس گرفتند که خواستار حضور در مراسم بودند، اما موافقت نکردیم.
دقیقا متوجه شدید چه اتفاقی برای پدرتان افتاده است؟
تا زمانی که فیلم ریکاوری را ندیده بودم، نمیدانستم. هیچکس هم حرف درستی به ما نمیزد. تا این که با دستور قضائی فیلم ریکاوری را توانستم ببینم. فیلم فاقد صدا بود. من تنها از حرکات و لبخوانی میتوانستم حدس بزنم که چه اتفاقی افتاده است. پدرم وقتی از اتاق عمل بیرون میآید به یکی از بیماربرها میگوید سردش است. این بیماربر برای او پتو میآورد، ولی انگار دوباره پدرم یکی از پرستارها را صدا میکند. از جایش بلند میشود تا بتواند کسی را صدا کند. هر چه تقلا میکند هیچکس به دادش نمیرسد. در فیلم نشان میدهد ایستگاه پرستاری مستقر در کنار اتاق پدرم هم بیتوجه به کمک خواهی پدرم هستند و هر کدام سرشان در موبایلشان است. سرانجام پدرم روی دو زانواش روی تخت مینشیند تا بتواند بیرون از اتاق را ببیند و کمک بخواهد، اما از پشت با سر روی زمین میافتد و بقیه ماجرا.
چه شد که دو مسئول بیمارستان را از کار تعلیق میکنند؟
تا زمانی که موضوع رسانهای نشده بود هیچکس به داد ما نرسید. چون رسانهای شد مجبور شدند دو نفر را تعلیق کنند. این که دقیقا چه کسی را تعلیق کردند، خبر ندارم.
از روند رسیدگی به پرونده خبر دارید؟
پرونده در دادسرای بندرعباس در حال رسیدگی است و تا آخر پیگیر پرونده و مرگ پدرم هستم.
منبع شهروند آنلاین
انتهای پیام/ف