سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

شرط زمین نخوردن انقلاب اسلامی در کلام و پیام امام خمینی(ره)

امام خمینی (ره) راز زنده ماندن مذهب و بیداری آحاد جامعه را زنده نگه داشتن مصائب اهل بیت عنوان کردند و ثمر و میوه آن را ایجاد، تداوم، ماندگاری و پویایی «انقلاب اسلامی» دانستند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، رهبر فقید انقلاب اسلامی با آن ژرف‌اندیشی، هوش مثال زدنی و توکل قوی بر خداوند، مبارزات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خود را از دهه ۱۳۴۲ آغاز کرد و از تجربه‌های دو قیام مشروطه و عاشورا نهایت بهره را برد. امام امت با الهام از جد خود حضرت سیدالشهداء (ع) پیوندی ناگسستنی بین دین و سیاست برقرار کرد و الگویی جدید از سیاست‌ورزیِ متاثر از مذهب را به جهان عرضه کرد.

ایشان راز زنده ماندن مذهب و بیداری آحاد جامعه را زنده نگه داشتن مصائب اهل بیت عنوان کردند و ثمر و میوه آن را ایجاد، تداوم، ماندگاری و پویایی «انقلاب اسلامی» دانستند.

بازخوانی و تأمل عمیق در کلام و پیام بنیانگذار انقلاب اسلامی از رازهای بسیاری درباره ماهیت انقلاب اسلامی و دلایل زمین نخوردن یا به عبارتی مانایی و استمرار انقلاب اسلامی پرده برداشته و پاسخ های مُتقنی به شائبه‌های ایجاد شده توسط «نااهلان» درباره منشاء و تداوم انقلاب اسلامی می‌دهد.

نمونه آن سخنان بنیانگذار انقلاب اسلامی در جمع وعاظ و خطبای تهران و قم، اعضای دفتر تبلیغات اسلامی قم و اعضای انجمن اسلامی شهرداری تهران‏ در آبان ۱۳۶۰ است. امام خمینی در این مراسم به تبیین خاستگاه و شرایط اجتماعی عصر مشروطه پرداختند و توجه به دلایل بی‌ثمر ماندن آن قیام را به تفصیل برای روحانیون حاضر در این جلسه تبیین کردند. ایشان در عین حال به تشریح آثار سیاسی، فرهنگی و اجتماعی قیام سیدالشهداء و تاثیر آن بر انقلاب اسلامی پرداختند و اشک ریختن بر مصائب اهل بیت (ع) را عامل اصلی زنده شدن جان‌ها و دلها، افزایش رشادتها، ایثار‌ها و جان‌نثاری‌ها، شکل‌گیری هسته قیام‌های مردمی، به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی و استمرار و ماندگاری انقلاب اسلامی برشمردند.

عبرتِ شکست مشروطه برای روحانیون

امام خمینی در بخشی از این مراسم با تبیین دستاوردهای سیاسی و اجتماعی ناشی از قیام مشروطه‌خواهان و سرنوشت این قیام بیان کردند: «در جنبش مشروطیت، همین علما در رأس بودند و اصل مشروطیت اساسش از نجف ‎‏به دست علما و در ایران به دست علما شروع شد و پیش رفت؛ اینقدری که آنها ‎‏می خواستند که مشروطه تحقق پیدا کند و قانون اساسی در کار باشد، شد لکن بعد از آنکه ‎‏شد، دنباله‌اش گرفته نشد، مردم بی‌طرف ماندند، روحانیون هم رفتند؛ هر کس سراغ کار‏‎ خودش»

رهبر فقید انقلاب اسلامی بر عبرت گرفتن خطبا، روحانیون، مردم، علما، نویسندگان و روشنفکران از مسائلی که موجب شکست مشروطه شد تاکید کردند و افزودند: «اگر روحانیون، ملت، خطبا، علما، نویسندگان، روشنفکرانِ متعهد سستی بکنند و از‏‎ ‎‏قضایای صدر مشروطه عبرت نگیرند، به سر این انقلاب آن خواهد آمد که به سر انقلاب ‎‏مشروطه آمد. امروز دشمن های انقلاب بیشتر از آن روز و دشمنهای مشروطه بودند.‏‎ ‎‏امروز دو قدرت بسیار بزرگ در مقابل ایستاده است که آن وقت از اینها اینقدرها خبری ‎‏نبود. امروز در مقابل این نهضت، در مقابل این انقلاب، تمام قدرتهای بزرگ عالَم که‏‎ ‎‏شامل همۀ قدرتهای وابسته است ـ و ما قدرت وابسته ای که وابستگی نداشته باشد، الآن‏ ‎‏در دنیا نداریم یا بسیار کم است ـ اینها همه در مقابل این جنبش و این انقلاب ـ انقلاب ‎‏الهی ـ ایستاده اند تا اینکه از حرکت این و از موج این جلوگیری کنند و خودش ‏‏[‏‏را‏‏] هم ‎‏در همین جا خفه کنند. ترورها، روی همین زمینه است.‏»

رابطه زنده نگه داشتن محرم و صفر با مانایی انقلاب اسلامی

ایشان برپایی عزاداری برای سرور و سالار شهیدان عالم توسط عموم مردم را اصلی‌ترین دلیل زنده ماندن دل‌های محبان اهل بیت بیان کردند.

امام خمینی زنده نگهداشتن محرم و صفر را عامل زنده ماندن مذهب می‌دانستند و تاثیر این موضوع بر انقلاب اسلامی را در سخنرانی‌ها و پیام‌های متعددشان تبیین می‌کردند. ایشان در همین باره تاکید کردند: «باید ما محرّم و صفر را زنده نگه ‎‏داریم به ذکر مصائب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ که با ذکر مصائب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ ‎‏زنده مانده است این مذهب تا حالا؛ با همان وضع سنتی، با همان وضع مرثیه سرایی و ‎‏روضه خوانی. شیاطین به گوش شما نگویند که ما انقلاب کردیم، حالا باید همان مسائل‏‎ ‎‏انقلاب را بگوییم و مسائلی که در سابق بود حالا دیگر منسی باید بشود؛ خیر.‏ باید بدانید که اگر بخواهید نهضت شما محفوظ‏‎ ‎‏بماند، باید این سنتها را حفظ کنید.

باید حافظ این سنتهای اسلامی، حافظ این دستجات مبارک اسلامی که در ‎‏عاشورا، در محرّم و صفر، در مواقع مقتضی به راه می افتند، ‏[‏‏باشیم؛‏‏] تأکید کنیم که بیشتر ‎‏دنبالش باشند. محرّم و صفر است که اسلام را نگه داشته است. فداکاری سیدالشهدا ‎‏ـ سلام الله علیه ـ است که اسلام را برای ما زنده نگه داشته است؛ زنده نگه داشتن عاشورا ‎‏با همان وضع سنتی خودش از طرف روحانیون، از طرف خطبا، با همان وضع سابق و از ‎‏طرف توده‌های مردم با همان ترتیب سابق که دستجات معظم و منظم، دستجات‏ عزاداری به عنوان عزاداری راه می افتاد.»

بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در آستانه فرا رسیدن اربعین حسینی در روز 25 دی سال 1357 درباره تاثیر اربعین حسینی بر نهضت انقلاب اسلامی تاکید کردند: اربعین سید مظلومان و سرور شهیدان- صلوات اللَّه و سلامه علیه- رسید. بر ملت رشید و آگاه ما «اربعین»‌های سودمندی گذشت. ما در این سالها به دنبال بیش از پنجاه سال سلطنت غاصبانه سلسله پهلوی با چه مصیبت‌هایی و بی‏ فرهنگی‌های خانمانسوزی مواجه بوده ‏ایم. سالهایی بس تلخ و رنج آور در این پنجاه سال و تلختر و رنج ‏آورتر در این یکی دو سال اخیر که ملت شجاع ما را علیه استبداد و استعمار به حرکت درآورد.

امسال اربعین امام امت در خلال اربعین‌های پیروان و شیعیان آن بزرگمرد اسلام واقع شده، و گویی خون شهیدان ما امتداد خون پاک شهیدان کربلاست، و اربعین اخیر برادران ما بازتاب اربعین آن دلاوران می‏ باشد؛ خون طاهر آنان به حکومت طاغوتی یزید خاتمه داد، و خون پاک اینان سلطنت طاغوتی را به هم پیچید. اربعین امسال استثنایی و نمونه است؛ راهپیمایی و تظاهرات پر شور در این اربعین وظیفه شرعی و ملی است.»

امام امت در این پیام تاریخی که 9 بند داشت خطاب به مردم، بازاریان، نظامی‌ها، بانکها، کشاورزان، نمایندگان مجلس سنا و ملی، دانشگاهیان، اعضای شورای سلطنت توصیه‌های جدی و جداگانه‌ای داشتند در آخر این پیام هم بر پشتیبانی چندین باره از نظام جمهوری اسلامی و انتخاب و معرفی اعضای شورای انقلاب اسلامی تاکید کردند.

تلاش برای جدایی دین از سیاست

بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در خرداد 1358 در جمع وعاظ تهرانی نیز نحوه پیاده‌سازی جدایی دین از سیاست توسط عُمال استکبار را برای روحانیون حاضر در جلسه اینگونه تشریح کردند: «مسجد و منبر در صدر اسلام مرکز فعالیت های سیاسی بوده. جنگهایی که در اسلام‏‎ ‎‏می شده است بسیاری از آن از مسجد طرحش ریخته می شد یا از منبر حضرت امیر‏‎ ‎‏ـ سلام الله علیه ـ به حسب بعضی خطبه‌هایی که در نهج البلاغه جمع شده است. ... مسجد جایی بوده است که از آنجا شروع می شده است به فعالیتهای‏‎ ‎‏سیاسی. منبر هم جایی بوده است که محل خطبه‌ها بوده است، خطبه‌های سازنده و‏‎ ‎‏سیاسی. مع الأسف تبلیغات زیادی از شاید قریب سیصد سال پیش از این شده است؛ یعنی از آن وقتی که غرب به اینجا راه پیدا کرده، و مطالعات در حال مردم شرق عموماً‏‎ ‎‏کرده اند و رسیدگی به اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی و اخلاقی مردم شرق آنها‏‎ ‎‏کرده اند. ...این بیابانهای مملکت ما را بررسی می کردند، تمام جاها را اینها‏‎ ‎‏بررسی کردند.

و تمام مخازن ما را بهتر از ما مطلعند و تمام گروههای کشور را، چه مرزنشینها و عشایر و چه مرکزنشینها و روشنفکرها، همۀ این را اینها مطالعه کردند، و به آن نتیجه رسیدند که مسجد و محراب را و دانشگاه را باید به یک وضعی درست کرد که‏ نتیجه نداشته باشد. یعنی آن نتیجه ای که اسلام از مسجد و منبر و از دانشگاه می خواهد حاصل بشود، خنثی کنند...‏»

امام خمینی ادامه دادند: «راجع به مسجد و منبر و روحانیت مأمورشان، که رضا خان بود، آمد و ـ شاید اکثر شما ‎‏یادتان نباشد که چه کرد ـ تمام منابر تعطیل شد؛ تمام مساجد نیمه تعطیل؛ تمام مجالس ‎‏روضه‌خوانی همه از بین رفت. تمام روحانیت دستخوش مفسده‌هایی که آنها داشتند... عمامه‌ها را برداشتند؛ لباسها را از ‏‏[‏‏تن‏‏] آنها کندند؛ تغییر دادند؛ منبری، محرابی، ‎‏کوچک، بزرگ ـ همه در تحت فشار واقع شدند. و یک چیز مهمی که هم در دانشگاه عمل شده و هم در منبر و محراب و روحانیت، این است که تبلیغات دامنه‌دار شده است ‎‏که به خود روحانیون هم مطلب را مشتبه کنند که شما چه کار دارید به سیاست. شما بروید ‎‏نمازتان را بخوانید! عبا را به سرتان بکشید بروید نماز را بخوانید. و بعد از نماز هم، اگر ‎‏می‌توانید چند کلمه بگویید و بعد هم برگردید خانه‌تان. چه کار دارید به مملکت! به ‏احتیاجات ملت شما چه کار دارید؟! این کارش با ماها.‏»

رهبر فقید انقلاب اسلامی یادآوری کردند: «ما وقتی که از آن حبس بنا بود بیاییم به آن حصر، این پاکروان ـ مثل اینکه مقتول هم ‎‏شد، آن وقت رئیس سازمان بود ـ آمد آنجا. من و آقای قمی هر دو با هم نشسته ‎‏بودیم. آن هم آمد و گفت به اینکه این سیاست، کاری است که دروغگویی در آن هست، ‎‏بدجنسی، مثلا، در آن هست؛ چه هست؛ این آخر کلمه‌اش این بود که پدرسوخته‌ای در ‎‏آن هست! این را شما بگذارید برای ما! من گفتم سیاست به این معنایی که شما می گویید ‎‏مال شماست!‏»

بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در تیرماه 1360 در جمع روحانیون تهرانی، همه آحاد جامعه را مسؤول حفظ نظام اسلامی دانستند و هشدار دادند: «... از من طلبه که اینجا نشسته ام تا شما علمای اعلام و تا همۀ روستاها و همه جا، مکلف هستند به اینکه در این امر حیاتی دخالت کنند، بی تفاوت نباشند. می خواهند شما را بی تفاوت کنند. دستهایی الان در کار است که از حالا مشغولند به اینکه نگذارند شما اصلاً وارد بشوید در صحنه، نگذارند که ملت ما وارد بشود در صحنه. باید وارد بشوید؛ چاره ندارید! اسلام است؛ حفظ اسلام است! و باید چشمشان را باز بکنند که در دام نیفتند! امریکا دامش را الان پهن کرده است در تمام ایران؛ در دام نیفتند! گول این تبلیغاتی که این گروهها می کنند، تبلیغ می کنند، گول اینها را ‏نخورند؛ ببینند اشخاص صحیح سالم متعهد دانا چه می گویند! بخواهد آن بگوید من کشاورزم و چه کار دارم به این کارها، آن بگوید من، شما می توانید بگویید من کشاورزم و امام حسین را می خواهند بکشند، من چه کار دارم؟ شما این حرف را می توانید بزنید؟ شما می توانی بگویی که من کشاورزم، من کارمندم، من تو ادارات هستم یا جاهای دیگر، قرآن را می خواهند از بین ببرند به من چه؟ چطور می توانی بگویی؟ مقدمه است این از‏ ‎‏برای بردن این مسائل.‏ قدرتهای بزرگ امروز لمس کرده اند که سیلی از اسلام خورده اند. آنها از ما بیشتر ملتفت هستند که چه کرده است اسلام با آنها. اینها می خواهند این اسلام را کنار بگذارند. چطور کنند؟ حیله های مختلف؛...»

امام خمینی توجه آحاد ملت را متوجه خداوند تبارک و تعالی کردند و گفتند: «...خدا با شماست. دیگران اگر مسلسل دارند و نمی دانم چه دارند، فانتوم دارند و امثال اینها، شما خدا را دارید. شما همۀ اینها را از بین بردید؛ برای اینکه با خدا بودید. پشتوانۀ شما خداست. ملت چه داشت آن وقت؟ چیزی نداشت که دستش. می نشستند یک چیز این قدری درست می کردند. مگر این مقابل آن چیزی که آنها داشتند، یک چیزی بود؟ لکن خداوند القای رعب کرد در دل آنها که نروند سراغ آن جهازات کشنده و مقابله نکنند.

این کار خدا بود که القای رعب کرد؛ همه را ترساند و تقویت کرد روحیۀ شما را، به طوری که از شهادت نترسیدید و شهادت را برای خودتان فوز عظیم دانستید. اینها همه از خداست، و الاّ همین ملتی بود که آن وقت اگر یک پاسبان می آمد توی تهران، توی بازار تهران امر می کرد، همۀ بازار تهران تسلیمش می شدند؛ یک وقت این جور بود. کی این طور کرد که آن کسی که از پاسبان می ترسید، ریخت در خیابانها و «مرگ بر شاه» گفت؟ کی این روحیه را به شما داد؟ جز خدا کسی می تواند سرتاسر کشور را تحت یک علم قرار بدهد؟ غیر خدا کی می تواند؟ شمایی که خدا را دارید، از چه می ترسید؟ از هیچ چیز.»

منبع: ایسنا

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.