سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

راز خالکوبی‌های مشابه ۲ مرد در زندان

دو پسر جوان با خالکوبی‌های یک شکل در زندان پیمان رفاقت بستند تا بعد از آزادی باز به دنیای تبهکاران برگردند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، این مردان دیروز به دلیل آدم ربایی و سرقت خودروی گروگانشان محاکمه شدند.
رسیدگی به این پرونده از نهم آذر سال گذشته به دنبال شکایت فروشنده یک پژو ۲۰۶ در دستور کار پلیس قرار گرفت.

مرد جوان به ماموران گفت: مدتی بود قصد داشتم خودرویم را بفروشم. به همین دلیل در فضای مجازی آگهی دادم تا این که یک مرد جوان به نام سهیل با من تماس گرفت و برای بازدید ماشین در حوالی بولوار ابوذر قرار گذاشت. وی افزود: من همراه یکی از دوستانم سر قرار رفتیم و سهیل هم با دوستش سعید به آن جا آمد. آن‌ها از من خواستند تا برای بررسی ماشین با آن دور بزنند، من هم قبول کردم. به همین دلیل سهیل پشت فرمان ماشین نشست و به سمت میدان آزادی رفت. آن جا آن‌ها یک باره ما را تهدید کردند. سهیل به رویم تفنگ کشید و دوستش با چاقو ما را تهدید به مرگ کرد. این مرد ادامه داد: یکی از آن‌ها سرم را زیر صندلی ماشین نگه داشت و کاپشنی را روی صورتم انداخت. دو مرد جوان ما را تهدید کردند اگر فریاد بزنیم ما را می‌کشند. آن‌ها ما را به نزدیکی شهرک کلاک بردند و در آن جا از ماشین پیاده کردند. با این شکایت، ردیابی خودرو ۲۰۶ آغاز شد و پلیس آن را در حالی در یکی از شهرک‌های کرمانشاه پیدا کرد که بعضی از وسایل آن سرقت شده بود.

پلیس در تحقیق‌ها به بررسی تماس‌های تلفنی مرد ربوده شده پرداخت و رد یک متهم سابقه دار به نام سهیل را یافت. به این ترتیب وی بازداشت شد و همدستش سعید را هم لو داد.

در دادگاه
آن‌ها دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی قربانزاده و با حضور قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستادند. در ابتدای جلسه شاکی به تشریح ماجرا پرداخت و برای متهمان به اتهام آدم ربایی، سرقت ماشین و گوشی موبایل و قدرت نمایی با تفنگ و چاقو، اشد مجازات خواست.

سپس دو متهم که نقش خالکوبی‌های فراوان یک شکل روی صورت و بدنشان نمایان بود از خود دفاع کردند.سعید وقتی در جایگاه ویژه ایستاد، گفت: من در مغازه آپاراتی کار می‌کردم و درآمد خوبی داشتم. اما وقتی همسرم به دست برادرش کشته شد زندگی من به هم ریخت. من همراه پسر هفت ساله ام به تنهایی زندگی می‌کردیم که معتاد شدم و در دام دوستان ناباب افتادم.

وی درباره سابقه کیفری اش گفت: من به عنوان نخستین مظنون در پرونده قتل همسرم بازداشت شدم، اما وقتی برادرزنم به قتل اعتراف کرد تبرئه شدم و قبل از آن هیچ سابقه کیفری نداشتم.

این متهم درباره اتهام آدم ربایی و سرقت گفت: حدود ۱۵ روز بود از زندان آزاد شده بودم که سهیل با من تماس گرفت و گفت یک تفنگ قلابی به ارزش۷۲۰ هزار تومان خریده است. او پیشنهاد سرقت مسلحانه را مطرح کرد و من با او همراه شدم. اماباور کنید نمی‌دانستم کار‌هایی که انجام داده ایم از مصادیق اتهام آدم ربایی است و مجازات سنگینی دارد. من اشتباه بزرگی مرتکب شدم.

سهیل نیز اتهام آدم‌ربایی را نپذیرفت و گفت: قبول دارم با تهدید، ماشین شاکی را سرقت کردم، اما ما چند روز بعد در حالی که به جای اجناس دزدی وسایل مستهلک روی ماشین گذاشته بودیم آن را در کرمانشاه رها کردیم.

وی در تشریح جزئیات زندگی اش گفت: سال‌ها پیش وقتی بچه بودم پدر و مادرم از هم جدا شدند و من با مادربزرگم زندگی می‌کردم. من به خاطر تنهایی به دوستان ناباب پناه بردم و بار‌ها به زندان افتادم.

وی درباره خالکوبی‌های یک شکل با همدستش گفت: من و سعید از سال‌ها قبل با هم دوست بودیم و در زندان شکل دو قطره اشک را کنار چشم هایمان و شکل ماری جوانا را روی دست هایمان خالکوبی کردیم و با هم پیمان رفاقت بستیم.

بنابه این گزارش؛ با پایان دفاعیات دو متهم قضات واردشور شدند تا رای صادر کنند.

منبع:خراسان

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۱۲:۳۵ ۲۳ مهر ۱۳۹۸
راز این بینواها درد مشترک و رنج و غم بود.
ناشناس
۱۲:۳۵ ۲۳ مهر ۱۳۹۸
راز این بینواها درد مشترک و رنج و غم بود.
ناشناس
۱۴:۳۰ ۲۲ مهر ۱۳۹۸
کاش ی دانشگاه مخصوص زندانی ها افتطاح بسه نیازی ب استاد نیست خودشون هم استادن هم اموزش میدن .
ترممشونم پاس میشه ب مررور زمان.
خوبه نه
ناشناس
۱۲:۳۷ ۲۳ مهر ۱۳۹۸
غیر از مزخرف گویی و ریشخند درد و غم دیگران کار دیگه ای هم بلدی!؟