رأی الیوم در یادداشتی آورده است: قتل جمال خاشقجی (روزنامهنگار منتقد آل سعود) آثار منفی بر مقامات حاکم در عربستان و نقش منطقهای آنها داشت. در حالی که غربیها برای گرفتن عکس با شاهزاده جوان و مدعی اصلاح و تغییر قوانین و ایجاد جنبش اصلاحی در عربستان سعودی -این کشور عربی سنتی -با هم رقابت میکردند، قتل خاشقجی در کنسولگری کشورش در ترکیه این آمال و آرزوها را نقش بر آب کرد. دیگر به بن سلمان به عنوان یک شاهزاده اصلاحگر که به دنبال تغییر عربستان از کشوری حامی تروریسم به کشوری متمدن است، نگاه نمیشود بلکه اقدامات او به عنوان پوششی برای از بین بردن مخالفان داخلی و خارجی و تقویت قدرت خود به عنوان مرد شماره یک عربستان بعد از عزل بن نایف قلمداد میشود.
در ادامه این گزارش آمده است: به نظر میرسد مواردی که در این مقدمه به آن اشاره کردهایم باعث شد ولیعهد هم زمان با نخستین سالروز قتل خاشقجی در دو گفتوگوی رسانهای ظاهر شود و بگوید: ”این جنایت وحشتناکی بود که من دستور آن را ندادم، اما مسئولیت کامل آن را به عنوان یکی از سران عربستان سعودی میپذیرم به ویژه آن که این جنایت توسط افرادی صورت گرفت که در دولت عربستان کار میکنند. پس وقتی چنین کسانی در حق یک شهروند سعودی جنایتی مرتکب شوند من باید مسئولیت آن را بپذیرم“ (اینجا).
بیشتر بخوانید:
به نظر میرسد ولیعهد عربستان تریبون آزاد برای بیان دلیل و برهانهای خود یافته و روشن است که این گفتوگوها به مثابه سخنرانی داخلی که این شاهزاده بحران زده خطاب به مردمش ایراد کند، نبود. این گفتمان، خطاب به خارج بود که به وسیله آن وی تنها مقام حاکم بر عربستان را در این روزها نشان دهد و وانمود کند خواهان اصلاحات است و از هیچ یک از توطئههای افراد تحت امر خود که جز با اشاره او حتی انگشت تکان نمیدهند، آگاه نبوده است. این یک معضل واقعی است که مسئولیت کامل قتل خاشقجی را میپذیرد، اما جای جسد یا سرنوشت آن را بیان نمیکند و گزارشی برای جامعه جهانی برای روشن کردن ابهامات جنایت و عامل ارتکاب و نتایج تحقیقات دادگاههای عربستان منتشر نمیکند.
این جنایت نه تنها چهره او را در خارج از کشور مخدوش کرد که نقش منطقهای عربستان را در منطقه تحت تأثیر قرار داد و علت آن هم سیاستهای متهورانه بن سلمان است. نقش عربستان به نقشی حاشیهای و محدود به دعوت برای برگزاری کنفرانسهای اسلامی و عربی تبدیل شده است. قتل خاشقجی، جنگ یمن، محاصره قطر، معامله قرن و ... باعث شده است نقش عربستان کمرنگ شود.
اما در جنبه داخلی، بعد از حملات آرامکو که نیروهای مقاومت یمن علیه پالایشگاههای نفت عربستان انجام دادند و ریاض مانند همیشه ایران را به آن متهم کرد، قدرت بن سلمان درون کشورش متزلزل شد و خشم داخلی را در سطح محافل خاندان حاکم در عربستان برانگیخت. تمام آن چند میلیاردی که برای نیروهای نظامی هزینه شد نتوانست از شریان حیات اقتصادی عربستان دفاع کند و عربستان را در برابر دوست و دشمن آسیبپذیر و شکننده نشان داد.
بله این گفتوگوهای تلویزیونی برای بهبود چهره بن سلمان در خارج بود زیرا او معتقد است اوضاع در داخل تحت کنترل قرار دارد هرچند ما معتقدیم کاملا خلاف این است. گوینده برنامه ۶۰ دقیقه در زمینه نقض حقوق بشر از ولیعهد راجع به برخی مسائل داخلی از جمله حقوق زنان و بازداشت ۱۲ فعال مدنی به مدت بیش از یک سال در زندانهای عربستان سؤال کرد. بن سلمان در پاسخ گفت: عربستان کشور قانون مداری است که هرچند او با برخی از این قوانین موافق نیست، اما تا زمانی که آنها موجودند باید مورد احترام قرار گیرند تا زمانی که اصلاح شوند. او همچنین درباره زمان آزادی لجین الهذلول گفت: این تصمیم دست او نیست و دست دادستان است. درباره شکنجه شدن الهذلول و سایر زنان زندانی هم گفت که این یک جنایت زشت است و از نظر قوانین عربستان نیز جرم به شمار میرود و خودش شخصا موضوع را پیگیری خواهد کرد.
مشکل این سخنان فریبنده، حالت انکاری است که ولیعهد عربستان دارد. آنان یک بار از حاکمیت قانون سخن میگویند و این که خودشان حق آزادی زنان فعال زندانی را ندارند و یک بار دیگر ضد شاهزادگان سعودی دست به باج خواهی میزنند و خارج از چارچوب دستگاه قضایی آنها را در هتل ریتز زندانی و به پرداخت مبالغ هنگفت وادار میکنند. خودشان دستور بازداشت مخالفان و ارعاب خانواده هایشان را میدهند و همه اینها به دستور آنها انجام میشود، اما وقتی سخن از آزادی زنان فعال مدنی که در زندان هستند به میان میآید این خارج از اختیارات آنهاست حال آن که تمام چیزی که این زنان خواستار آن بوده اند آزادی زن سعودی بوده است. منتظر میمانیم و میبینیم که پیگیری شخصی او در پرونده لجین الهذلول و دوستانش چه ثمری خواهد داشت.
به موضوع نخستین یادداشت بازمیگردیم و برای این که از مسئله مهم غفلت نکنیم باید خاطر نشان کرد که عادل الجبیر مانند همیشه درباره قتل جمال خاشقجی دروغ میگوید. او یک بار در پاسخ به سؤالی درباره خاشقجی از زندانهای گوانتانامو و جنایتهای وحشتناکی که در حق زندانیان آنجا میشود میگوید و در برابر تکرار سؤال باز هم به اصرار درباره گوانتانامو میگوید. یک بار دیگر هم با نقل حرف به حرف سخنانش چنین میگوید: ”ما جمال خاشقجی را نکشتیم. او توسط مزدوران دولت سعودی بدون تصمیم رسمی کشته شد“. این یک انکار دیگر از حاکمان سعودی و اذناب آنهاست. بسی جای تعجب است که ۱۵ تن از بالاترین رتبههای دولت عربستان سوار هواپیماهای خصوصی میشوند و به کنسولگری عربستان میروند و یک روزنامه نگار سعودی را میکشند و جسدش را مثله میکنند و حتی کنسولگری هم در این نمایش مسخره مشارکت و در کمدهای کنسولگری را میگشاید تا نشان دهد که خاشقجی آنجا نیست آن وقت این قتل تصمیم رسمی نبوده است!
همان طور که قبلا عزل جان بولتون، مشاور امنیت ملی دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا را در رأی الیوم پیش بینی کردیم امروز همین پیش بینی را درباره الجبیر داریم. او عربستان را به ورطه مشکلات متعددی انداخت که اولین آنها قضیه مغازهدار محلی بود که جسد جمال به او تحویل داده شد و بعد هم الجبیر اطلاع از سرنوشت یا محل اختفای جسد را انکار کرد. به نظر میرسد ولیعهد، الجبیر را فدای حفظ باقیمانده کرامت عربستان و پایان دادن به اظهارات عجولانهای کند که میگفت: ”عربستان جمهوری موز (کشور تک محصولی که از نظر سیاسی ناپایدار است) نیست“.
انتهای پیام/