سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

یک قربانی دیگر پس از سرنوشت فاجعه‌بار ۲ کودک اراکی زیر دست دندانپزشک ناشی/ این بار نوبت «مانی» خردسال رسید + عکس

گفت‌وگوی غم‌انگیز با مادر «مانی» که زیر دست یک دکتر دندانپزشک نزدیک بود جانش را از دست بدهد  را از نظر می‌گذرانید.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، تکرار یک اتفاق تلخ، این بار در مشهد. این‌بار مانی دو‌سال‌ونیمه بود که زیر دست یک دکتر دندانپزشک نزدیک بود جانش را از دست بدهد. پسربچه‌ای که برای درمان دندان‌هایش به مطب یک دندانپزشک در مشهد رفت، اما سرنوشتی تلخ مانند روناک و امیر علی سه ساله در اراک برایش رخ داد. با این تفاوت که مانی توانست زنده بماند، اما بعد از گذشت یک‌ماه‌ونیم همچنان شب‌ها کابوس می‌بیند.

پسربچه‌ای که هنگام درمان دندان‌هایش، سه نفر دست و پا و بدنش را گرفته بودند و آن‌قدر این بچه را آزار دادند که بدنش کبود شد، ترسید و دیگر هیچ‌وقت نتوانست مثل قبل سرزنده باشد و کودکانه شیطنت و بازی کند.

مانی که بعد از رفتن به یک دندانپزشکی در عرض 10 دقیقه آن‌قدر عذاب کشید که از حال رفت، حالا همچنان از تنها شدن و لحظه‌ای جداشدن از پدر و مادرش می‌ترسد. والدین مانی از دکتر دندانپزشک شکایت کرده‌اند و در حال پیگیری پرونده پسرشان هستند تا دوباره شاهد یک فاجعه دیگر نباشند.

مادر مانی در گفت‌وگو با خبرنگار ما جزییات ماجرای اتفاقی که برای پسرش رخ داد را روایت می‌کند:

  • چه شد که مانی را به مطب دندانپزشکی بردید؟
    چند وقتی می‌شد که پسرم دندان‌درد داشت، وقتی نگاه ‌کردیم یکی از دندان‌هایش سوراخ شده بود و وقتی مسواک را روی دندان‌هایش می‌کشیدیم، لثه‌اش خون می‌آمد. برای همین او را به بیمارستانی در مشهد بردیم. این دکتر، دندانپزشک مخصوص اطفال بود. برای دو روز بعد در مطبش که روبه‌روی بیمارستان بود، به ما وقت داد. من و شوهرم هم مانی را پیش او بردیم.
  • در مطب چه اتفاقی افتاد؟
    وقتی مانی را به آن‌جا بردیم، پسرم را داخل اتاق بردند. به ما گفتند وارد اتاق نشویم و بیرون منتظر بمانیم؛ چون اگر مانی ما را ببیند، بیشتر بی‌تابی می‌کند. برای همین من و شوهرم پشت در منتظر ماندیم. تنها چیزی که دیدم این بود که دکتر بلافاصله بعد از تزریق آمپول بی‌حسی کار دندان‌های پسرم را شروع کرد. خیلی تعجب کردیم و به دکتر گفتیم چرا چند دقیقه صبر نمی‌کنید تا بی‌حسی اثر کند، او هم گفت بی‌حسی برای بچه‌ها سریع‌تر عمل می‌کند. او کارش را شروع کرد و ما فقط جیغ و فریادهای پسرم را می‌شنیدیم. لحظات وحشتناکی بود. پشت در من و شوهرم هم اشک می‌ریختیم.
    مانی آن‌قدر گریه کرد که شوهرم یک بار خواست وارد اتاق شود اما باز هم به او اجازه ندادند. تا این‌که بعد از دقایقی وارد اتاق شدیم. صحنه‌ای که دیدم را هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم. یک دستیار با حالت دو زانو روی پاهای پسرم نشسته بود. دستیار دیگری گلوی پسرم را گرفته بود، یک دستیار دیگر هم کمر مانی را گرفته بود. خود دکتر هم با یک دستش پیشانی پسرم را محکم گرفته بود و با دست دیگرش کار درمان را انجام می‌داد. واقعا شوکه شدیم. پسرم آن‌قدر جیغ زده بود که لب‌ها و حتی بینی‌اش کبود شده و بی‌حال بود.

بیشتر بخوانید: مرگ «روناک» و زندگی نباتی «امیر علی» ۳ ساله؛ عاقبت مراجعه به خانم دندانپزشک ناشی+ عکس


  • سه دستیاری که پسرتان را نگه داشته بودند، مرد بودند؟
    نه؛ آنها سه زن بودند. خود دکتر هم یک مرد حدودا 55 یا 56 ساله بود. واقعا صحنه باورنکردنی بود. وقتی پسرم را در آغوش گرفتم، هیچ جانی نداشت. کلی هم از دهانش خون رفته بود. یک لحظه ترسیدم که نتواند دوام بیاورد.
  • بعد چه شد؟
    وقتی به آنها اعتراض کردیم، گفتند طبیعی است و همه بچه‌ها همین‌طور می‌شوند. آن پزشک هم مخصوص اطفال بود و گفت که هر روز با این مسائل سر و کار دارند. ما هم بچه را به خانه بردیم. وقتی رسیدیم من مانی را جلوی کولر خواباندم تا کمی خنک شود و سر حال بیاید. آن‌جا بود که متوجه آثار کبودی و ناخن روی گردن پسرم شدم. دستیار پزشک گلوی پسرم را آن‌قدر فشرده بود که جای ناخن‌هایش مانده بود. مانی اصلا حال خوبی نداشت. شوهرم بلافاصله گفت که بچه را به پزشکی قانونی ببریم تا آن‌جا معاینه‌ شود.
  • پزشکی قانونی چه گفت؟
    پزشکی قانونی بلافاصله جای فشارها و ناخن‌ها را روی گلوی پسرم تایید کرد و گفت که مشخص است کسی گلوی بچه را بیش از حد فشرده است؛ بعد از آن بود که از آن پزشک شکایت کردیم.
  • پرونده شما الان در چه حالی است؟
    در دادگاه در حال بررسی است. منتظریم تاریخ جلسه دادگاه مشخص شود.
  • با پزشک پسرتان هم حرف زدید؟
    بله؛ بعد از این اتفاق با او صحبت کردیم ولی اصلا زیر بار نرفت و الان هم همچنان در حال کارکردن است. وقتی پیگیری کردم، متوجه شدم چند بچه دیگر هم مثل پسر من شده‌اند و این پزشک کارش را این‌طور انجام می‌دهد. اما ممکن است بچه‌ای از ترس سکته کند یا طاقت نیاورد.
  • حال مانی چطور است؟
    پسرم هنوز هم از همه چیز می‌ترسد. یک لحظه هم از من و پدرش جدا نمی‌شود. مرتب کابوس می‌بیند. شب‌ها با جیغ و فریاد از خواب بیدار می‌شود. پسر کوچکم در این سن‌و‌سال کم حال روحی بدی پیدا کرده و مرتب استرس دارد که نکند او را تنها بگذاریم.
  • اولین‌بار بود که پسرتان را به دندانپزشکی می‌بردید؟
    نه؛ قبلا هم یک‌بار او را به یک کلینیک برده بودیم. در آن‌جا کار را خیلی تمیز انجام دادند؛ پسرم اصلا اذیت نشد. او را بیهوش کردند و کارشان را انجام دادند. این‌بار مجبور شدیم او را پیش این دندانپزشک ببریم؛ چون وضعیتش اورژانسی بود. وگرنه دوباره او را به همان کلینیک می‌بردیم. ما از آن پزشک شکایت کرده‌ایم و تا آخرش هم پیگیر ماجرا می‌شویم تا بلایی سر بچه‌ای در آن مطب نیاید و ماجرای روناک و امیرعلی در اراک تکرار نشود.

منبع: شهروند آنلاین

انتهای پیام/

برچسب ها: حوادث ، خواندنی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲۶
در انتظار بررسی: ۰
یه پزشک
۱۶:۳۹ ۲۶ مرداد ۱۳۹۹
توی نامه پزشکی قانونی که حرفی از کبودی گردن و .... نیست و فقط نوشته قرمز شدن گوش!
بد نیست پیش از این که همه قاضی بشن حرف طرف مقابل هم شنیده بشه
محمد
۲۳:۴۶ ۰۳ مهر ۱۳۹۸
باید دکتر رو که باعث عصبانیت شدید من نیز شد رسانه‌ای کرده و اعدامش کنند. تا دیگر کسی جرعت نکند به طفل معصوم بی کناه اینچنین جثارتی کند.
ناشناس
۲۱:۴۳ ۰۳ مهر ۱۳۹۸
این دکتر و دستیارا رو باید سنگسار کنند...
حداقل باید قانونی باشه که قصاص بشوند. قصاص با مته روی دندونهاشون بدون بیهوشی...
ناشناس
۲۰:۵۵ ۰۳ مهر ۱۳۹۸
از نظرتا درس عبرتی بشه برای تمامی من این دکتر مجرم حتماباید محاکمه بشه
يادكار اردشير بابكان
۲۰:۵۴ ۰۳ مهر ۱۳۹۸
باید بلايى سر اين شكنجه كرا بياریم تامايه عبرت بقيه بشه .
reza
۰۹:۰۴ ۰۳ مهر ۱۳۹۸
پدرش خیلی صبر داشته به علی
من بودم از دکتره نمی گذشتم
ناشناس
۰۸:۴۶ ۰۳ مهر ۱۳۹۸
سلام .. چرا هیچ مسئولی به این موارد رسیدگی نمیکنه اینا دکتر نما هستن .. انسان نیستند . شرف ندارن ، وجدان کاری ندارن ، بی مسئولیت،شیطان صفت
ناشناس
۰۱:۰۷ ۰۳ مهر ۱۳۹۸
اینها جنایت کردند، بی‌وجدان و سنگدل هستند، من اگر جای والدین بودم اصلأ کوتاه نمیومدم و برخورد جدی میکردم،
ناشناس
۲۳:۵۰ ۰۲ مهر ۱۳۹۸
اگر قوانین واضع و به روز بودند هرگز ما مشکلی در کشور نداشتیم
ناشناس
۲۲:۲۳ ۰۲ مهر ۱۳۹۸
خدا لعنتش کنه، اون دستیار مادر نبودن؟ یه روز مادر نمیشن؟
حسینی
۲۱:۳۲ ۰۲ مهر ۱۳۹۸
اینا دکترای سهمیه ای هستن.شایدم دکترای مدرک پولی.
ناشناس
۱۹:۵۲ ۰۳ مهر ۱۳۹۸
شایدم دکترهای فقط تجربی
ناشناس
۲۱:۲۷ ۰۲ مهر ۱۳۹۸
باید مطب به اتیش کشید کارش ونمیشه نادیده گرفت
ناشناس
۲۱:۲۲ ۰۲ مهر ۱۳۹۸
پدرومادرها ترو خدا حواستون باشد بچه رو تنها نذارید این دندون شیری هم خودش می افتد اگر خراب شدودرد دارد از طب اسلامی دارو بگیرید این بچه ها رو این طور راحت با روح وروانشان وجانشان بازی نکنیم
علی
۲۰:۵۳ ۰۲ مهر ۱۳۹۸
توهر قشری روان پریش هست .باید پزشکی قانونی ایشان را مورد برسی قرار دهد.
ناشناس
۱۹:۵۱ ۰۲ مهر ۱۳۹۸
ادرس پزشک رو لطف کنید بدید و نگران چیزی نباشید من درستش میکنم
ناشناس
۱۹:۵۳ ۰۳ مهر ۱۳۹۸
شما؟؟
ناشناس
۱۹:۱۳ ۰۲ مهر ۱۳۹۸
بی دینی زیاد شده.. پدر و مادرها اصلا زیر بار اینکه بچه تنها وارد اتاقی شود نشوند به هیچ وجه... بچه که نمی تواند از خودش دفاع کند.. اگر راضی نشدند پدر و مادر هم همراه بچه باشند بگویید می رویم جای دیگر تشکر
جلوی این پزشک های روان پریش را بگیرید...
ناشناس
۱۸:۳۳ ۰۲ مهر ۱۳۹۸
اگر من بجای این پدر و مادر بودم به هیچ وجه قبول نمی کردم فرزندم بدون حضور من در مطب باشد و در صورت مشاهده جیغ و فریاد بچه و نگهداشتن او توسط سه نفر کتک مفصلی به دکتر می زدم.
ناشناس
۱۸:۲۶ ۰۲ مهر ۱۳۹۸
لعنت به این دکترای قلابی و تموم کسایی که فقط به عشق پول و شهرت میرن دندانپزشکی میخونن.
ناشناس
۱۸:۱۹ ۰۲ مهر ۱۳۹۸
خدایشش من هم پر از ترس شده ام
خدا لعنت کنه این پزشک ها رو که ترس به جوون آدم می اندازند
باید برخورد جدی بشه با این ها
ناشناس
۱۷:۱۰ ۰۲ مهر ۱۳۹۸
اعدام
کیمیا
۱۵:۲۱ ۰۲ مهر ۱۳۹۸
این دکتر چطور دلش اومده و چنین رفتارهای خشنی با این بچه معصوم داشته.نباید اجازه فعالیت به این دکتر رو بدهند
ناشناس
۱۸:۳۴ ۰۲ مهر ۱۳۹۸
به هر کسی که مطب دایر کند نمی توان گفت دکتر.
mobin
۲۰:۳۱ ۰۲ مهر ۱۳۹۸
به خدا جای پدر بچه بودم هر چهار نفر ارئر ئم میکشتم چشمام از عصبانیت کاسه خون و اشکه
ناشناس
۰۱:۰۸ ۰۳ مهر ۱۳۹۸
آخی الهی قربونش برم این طفل معصوم چه شرایطی را تجربه کرده، خدای مهربان و بزرگ بهش سلامتی کامل عطا کنه