نویسنده کتاب «رفیق پوشالی» ادامه داد: مشکلی که تقریبا در تمامی شهرها به جزتهران، وجود دارد، عدم اطلاع و آگاهی مناسب نویسندگان جوان درباره کیفیت و نحوه عرضه آثارشان است، به طور مثال نمیدانند باید به کدام مرجع رجوع کنند؟ ناشران را نمیشناسند. خیلی از ناشران حتی سایت معتبری هم ندارند که این مسئله کار نویسنده تازهکار را سخت میکند. آشنایی و همکاری من با انتشارات سناگستر اصفهان درکتاب اولم (رفیق پوشالی)، از طریق سایت این انتشارات شکل گرفت.
وی افزود: تعداد انتشارات داخل اصفهان به مراتب کمتر از تهران است. در این میان هستند افرادی که امتیاز چند نشر را خریداری کرده و کسی که در ظاهر با شما قرارداد میبندد، صاحب نشر نیست. در نتیجه شما اگر به سراغ انتشارات سناگستر، انتشارت سوره و چند نشر دیگر بروید، نهایتا به یک نفر میرسید و بالاتر بودن هزینههایی که مولف برای چاپ اثرش متحمل میشود، دیگر معضل انتشار کتاب در شهرستانهاست.
باقرصاد با اشاره به بازار ملتهب آثار تالیفی، از مشکلاتی که در این میان برای او نیز پیش آمده سخن گفت: تب چاپ کتاب (خصوصا بین نویسندگان نوقلم) باعث شده تا هرکس به فکر انتشار اثر خود باشد و بخشی از موفقیت خود را در گروی آن ببیند. در حالی که واقعا چنین نیست و نوشتهای که خوب باشد، جایگاه واقعی خود را پیدا خواهد کرد. همین بیتجربگی من در آن برهه باعث شد تا وقتی بعد از چاپ اولین کتابم، برای کتاب دوم (آخرین سکانس دو نفره ما) از طرف «انتشارات مهرآفرید» با من تماس گرفته شد, ابراز تمایل فراوان برای چاپ کتابم کردند، بپذیرم.
نویسنده کتاب «آخرین سکانس دو نفره ما» در ادامه بیان کرد: گفتند قرارداد به صورت شراکتی خواهد بود. به این شکل که ۲۵ درصد مبلغ فروش برای مولف و باقی برای ناشر خواهد بود. هزینه چاپ هم به صورت مساوی بین مولف و ناشر تقسیم بود. صورت رایج قراردادهای بین ناشران و مولفان تازهکار این چنین است. اما حقیقت و پشت پرده ماجرا آن است که ناشر، با فاکتور جعلی و رقمسازی، در واقع تمام هزینه چاپ را از مولف میگیرد. مثلا اگر سه میلیون تومان هزینه شده، مبلغ را شش میلیون اعلام میکند تا سه میلیون تومان از مولف دریافت کرده و عملا هزینهای از جیب خودش نداده باشد. حتی شاید هزینه چاپ تنها ۷۰۰ هزار تومان شده باشد، اما ناشر سه میلیون تومان از مولف میگیرد و به مولف هم اعلام میکند که شش میلیون تومان هزینه شده است که نشر نیمی از آن را پرداخته است، لذا در سود فروش هم با نویسنده شریک خواهد شد.
وی از جعل مجوز و کتابسازی برخی ناشران خبر داد و تاکید کرد: مجوز چاپ کتاب هیچ مبنای خاصی ندارد. اگر تاریخی برای کسب مجوز به نویسنده اعلام شد، باید به حقیقت مطلب شک کرد. روشنتر بگویم، چنین کتابی مجوز ندارد. کتابهای بسیاری دیدهام که مشخصات کامل یک کتاب مثل بارکد و ... روی آن درج شده، ولی تمام آنها جعلی است. یعنی اگر به ارشاد مراجعه کنید، این کتاب اصلا مجوز ندارد.
این نویسنده ادامه داد: وقتی کتابی برحسب تقاضا و در تیراژ پایین چاپ میشود، ناشر با این باور که نویسنده پیگیری نخواهد کرد و کتاب هم آن چنان وارد بازار (و دیده) نخواهد شد که دردسرساز شود، اصلا برای کسب مجوز از ارشاد اقدام نمیکند و ترجیح میدهد هزینه مجوز را نپردازد. اعدادی ساختگی روی کتاب میزند و مولف هم هیچ وقت متوجه نخواهد شد. البته این قبیل اتفاقات معمولا برای نویسندگان گمنام و تازهکار میافتد. زیرا ناشران هم به خوبی میدانند این بلاها را بر سر چه کسانی بیاورند.
باقرصاد در ادامه گفت: فایل ویرایش و صفحهآرایی شده کتابم برای من ارسال شد و گفتند که ما در فلان تاریخ کتاب را به شما تحویل میدهیم. تعیین تاریخ باعث ایجاد شک در من شد. مگر نه این که مدت فرآیند اعطای مجوز کاملا به اداره ارشاد بستگی دارد؟ از طریق دوستی که در اداره ارشاد تهران داشتم، پیگیر مجوز کتابهایم شدم. متوجه شدم که فقط رمان اولی که در اصفهان منتشر کرده بودم، قانونا ثبت شده و مجوز گرفته است. به عبارت دیگر کتاب دوم اصلا به ارشاد فرستاده نشده. در این میان اگر قرار بر پیگیری قانونی هم بشود کسی که مقصر شناخته میشود، مولف است. به این جرم که چرا خودش جداگانه پیگیریهای لازم را نکرده است؟
نویسنده کتاب «رفیق پوشالی» توضیح داد: بعد از این رخدادها با ناشرم(مهرآفرید) تماس گرفتم و پیگیر کتاب شدم. گفت تا هفته دیگر کتاب را به اصفهان میفرستم. وقتی به او گفتم چطور کتابی را که هنوز مجوز نگرفته میفرستی، شروع به انکار موضوع و تکذیب کرد. خاموش کردن تلفن همراه و بلاک کردن در شبکههای اجتماعی و تغییر صفحه اینستاگرامی انتشارات مهرآفرید به صفحه فروش لباس، اقدامات بعدی بود. اینها در حالی بود که من با انتشارات تسویه حساب مالی کرده بودم و بدهکار نبودم.
باقرصاد ادامه داد: مدتی بعد به سختی و با شمارهای دیگر با وی تماس گرفتم، اما پاسخ او به چراهای من، فحاشی و توهین به من و اثرم بود. بعد متوجه شدم مجوزی که به ارشاد ارسال شده، همراه با نام خود این آقا (عرفان هاشمی) بوده است. مجوزی هم که ثبت شود دیگر به سادگی قابل تغییر نیست و اثبات صحت ادعای مولف عملا غیرممکن است.
وی افزود: خلاصه این که با وجود پرداخت تمام هزینهها، هیچ وقت کتابم به دست خودم نرسید. البته مشکلات نشر منحصر به من نبود. دوستان دیگری هم بودهاند که با این نشر کار کردهاند و به گونههای مختلف دچار مشکل شدهاند.
این شاعر درباره چرایی چنین رفتاری از سوی ناشر گفت: ناشران برای کسب مجوزهای بیشتر از ارشاد نیاز به رزومه دارند؛ لذا بعضی از آنها با سرقت آثار نوقلمانی که صدایشان اغلب به جایی نمیرسد (مثلا درج عبارت "به اهتمام شخصی خاص" و غیره)، اقدام به رزومهسازی میکنند.
باقرصاد درباره مشکلاتی که برای کتاب سومش هم پیش آمد، توضیح داد: وقتی که برای پیگیری قانونی امور کتابم به ارشاد مراجعه میکردم، در برخورد با یکی از کارکنان آنجا که مدیر انتشارات صالحیان هم بود، پیشنهاد چاپ کتاب سومم (اسپرسو با طعم دلتنگی) به من داده شد که این بار هم من فریب این را که، چون مدیر نشر خودش در ارشاد است، پس قابل اعتماد است، خوردم.
نویسنده «اسپرسو با طعم دلتنگی» ادامه داد: ایشان به دلیل رفت و آمدی که به اداره نشر داشتند، مسلما به لحاظ قانونی بیشتر حواسشان را جمع میکردند. علاوه بر این به علت ارتباطات گسترده کارشان راحتتر انجام میشد. اما از لحاظ متعهد بودن به قرارداد از نشر راضی نبودم. به طور مثال کتاب را در موعد مقرر قرارداد تحویل ندادند. صفحه آرایی آن بسیار بیکیفیت و متفاوت با آنچه من تایید کرده بودم، بود. حتی غلطهای املایی که تصحیح کرده بودم هم اصلاح نشده بود. به حدی که چند بار مجبور شدم کتاب را به تهران برگشت بزنم. بعد از اعتراض من، اگرچه اصلاحات انجام شد، ولی تعداد کتابی که به من تحویل دادند، نصف آن چیزی بود که من هزینه آن را پرداخته بودم و در قرارداد آمده بود. در نهایت الان چند صد جلد کتابی دارم که یک جلد آن را هم نمیتوانم به کسی بدهم.
این نویسنده جوان به علتهای این مشکلات اشاره کرد و گفت: افرادی که برای نشر انتخاب میشوند، شخصیتهای مناسبی نیستند. برای مثال حتی به لحاظ اخلاقی هم همان ناشر سارق با حرفهای نامربوط بارها برای من مزاحمتهایی به وجود میآورد. صلاحیت این افراد توسط چه کسانی و چگونه تایید میشود؟ به علاوه کسی که قرار است با فرهنگ ارتباط داشته باشد باید واجد شخصیتی فرهنگی هم باشد، نه رویکردی بازاری و کاسبکارانه.
وی در ادامه بیان کرد: البته فرهنگ رایج و شایع در سطح جامعه هم بیتاثیر نیست. این تب چاپ کتاب تا وقتی که نشکند، بستر برای سواستفاده برخی افراد سودجو فراهم است. به طور مثال چاپ نخست کتاب اول من (رفیق پوشالی) تمام شد، ولی من اقدام به چاپ مجدد نکردم. زیرا میدانستم آن کتاب را در ۱۸ سالگی نوشتهام و مشکلاتی داشته که الان متوجه آنها شدهام. ضمن این که فهمیدهام چاپ کتاب دلیلی بر موفق بودن فرد و انجام کار هنری نیست.
باقرصاد ضمن برشمردن دو مشکل دیگر بیان کرد: مشکلی که در کشور ما و به خصوص در تهران هست، این است که معمولا هر نوشتهای، فارغ از کیفیت آن چاپ میشود. فقط قیمتها متفاوت است. برخی انتشاراتها به کذب ادعا میکنند که هیاتی برای بررسی آثار (متشکل از فلان شاعر و فلان نویسنده) دارند. ادعاهایی نظیر تایید شدن اثر توسط این هیات فرضی از سوی ناشر، نباید نویسنده را تحت تاثیر قرار داده و او را فریب دهد. مشکل دیگری که انجام اموری این چنین را برای متخلفان میسر میکند، نبود مرجع و قانونی قوی و جدی برای پشتیبانی از مولف است. بعد از آن همه پیگیری برای مسئله سرقت کتابم، در نهایت مسئولان امر به من گفتند چندان پیگیری نکن، چون حرفت به جایی نمیرسد.
باقرصاد در پایان خطاب به افراد نوقلم که در پی چاپ اثرشان هستند، توصیه کرد: قبل از مراجعه برای انتشار اثرشان، ناشران را به خوبی بشناسند. هیچ نیازی نیست که فرد روی کتابش سرمایهگذاری کند. چون اگر کتاب به قدر کافی ارزشمند باشد (که این را ناشر با تجربه تشخیص میدهد) خود نشر تمام هزینههای آن را تقبل میکند. اگر هم اثری به بلوغ کافی نرسیده باشد، به طور کلی اقدام برای چاپ آن اشتباه است. در تنظیم قرارداد باید کاملا جدی و حساب شده و به دور از ابهامات و تعارفات مرسوم رفتار کرد. زیرا متاسفانه ادبیات برخی ناشران، پیش و پس از قرارداد کاملا متفاوت است. تا پیش از قرارداد سیلی از تعاریف و تمجیدات است که نثار نویسنده میشود. اما بعد از آن، نویسنده باید دنبال حق و حقوقش بدود. مولف نباید در برخورد با ناشر تعارف کند و از حقوقش بگذرد، نباید حرکت ناشر را لطفی در حق خودش ببیند، چون اگر نوشتهاش خوب باشد که ناشر دارد یک سرمایهگذاری صحیح میکند و اگر هم نباشد که اصلا رفتن به سراغ چاپ اشتباه بوده است.
انتهای پیام/
مزد انکه گرفت که جان برادر کار کرد
انتشارات ها هم الان هیچکدوم شون بخاطر اوضاع خراب کتاب و کتاب خوانی سرمایه گذاری نمیکنن مگر اینکه نویسنده معروف باشه.درواقع یه نویسنده تازه کار باید تاوقتی که مشهور بشه خودش سرمایه گذاری کنه!!!متاسفانه مسئولین هم حمایت لازم ندارن.قیمت کاغذ چاپی و هزینه چاپ سرسام آوره٬قیمت خود کتاب هم زیاده