به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، هفتمین کنفرانس بینالمللی «افق نو» کمتر از دو هفته دیگر با میزبانی از بیش از ۲۰ مهمان از آمریکا، روسیه، اروپا، کانادا و آمریکای لاتین در بیروت پایتخت لبنان کار خود را آغاز میکند. این کنفرانس که سال گذشته به بهانههای خندهداری مانند ارتباط با سپاه پاسداران و تلاش برای استخدام مهمانها به عنوان جاسوسِ ایران، توسط دولت آمریکا تحریم شده بود، اینبار به جای یکی از شهرهای ایران، در کشوری برگزار خواهد شد که یکی از خطوط مقدم مبارزه با رژیم صهیونیستی به شمار میرود. به این ترتیب تعجبی هم ندارد که به محض انتشار خبر برگزاری افق نو در بیروت، خودبهخود نام دبیر کنفرانس یعنی «نادر طالبزاده» در کنار نام فرماندهان ارشد حزبالله و حماس در فهرست «تروریستهای جهانی» دولت آمریکا قرار گرفت.
(از راست) آلکساندر دوگین متفکر برجسته روس، نادر طالبزاده دبیر افق نو، و «یسرائیل داوید وایس» خاخام یهودی و سخنگوی اتحاد یهودیان ضدصهیونیسم
علاوه بر تحریمهای بینالمللی، طی ماههای منتهی به برگزاری کنفرانس، مأموران افبیآی شخصاً و حضوراً به سراغ مهمانهای افق نو رفتهاند و آنها را تهدید کردهاند که اگر امسال در این کنفرانس شرکت کنند، تا یک میلیون دلار جریمه و تا ۲۰ سال حبس خواهند شد. این تاکتیک مستبدانه تا آنجا پیش رفت که حتی دامن «ورنلیا رندال» استاد دانشگاه و فعال ضدنژادپرستی را هم گرفت که به خبرنگار مشرق میگوید فقط یک بار آن هم پنج سال پیش در کنفرانس افق نو شرکت کرده است. متأسفانه این ترفند تا اندازهای موفقیتآمیز بوده و برخی از مهمانان آمریکایی افق نو در سالهای گذشته ترجیح دادهاند در کنفرانس امسال شرکت نکنند تا بلکه برای کنفرانس سال آینده بتوان راهحلی اندیشید. البته تعدادی از آمریکاییها هم برای حضور در کنفرانس بیروت اعلام آمادگی کردهاند؛ از جمله «کن اوکیف» عضو سابق نیروی تفنگداران ارتش آمریکا در همینباره که میگوید در بیروت حاضر خواهد بود، حتی اگر به قیمت جانش تمام شود
لطفاً درباره سفرهای قبلیتان به ایران، حضور در کنفرانس افق نو و تجربه برخورد با ایرانیها توضیح بدهید.
من برای اولین بار ماه فوریه سال ۲۰۱۳ بود که در کنفرانس افق نو شرکت کردم. موضوع کنفرانس آن سال [که البته به موازات افق نو بود]هالیوودیسم [به معنای طرز فکر هالیوودی و به طور خاص تأثیر فیلمهای هالیوودی بر تصور مردم آمریکا و جهان از ایران]بود. در اولین روز کنفرانس علاوه بر روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز، خانمهای بیشماری که «چادر» پوشیده بودند با من مصاحبه کردند و از من پرسیدند که چگونه «آزادسازی جنسی» نوعی از «کنترل سیاسی» است؛ موضوعی که در سخنرانیام به آن پرداخته بودم. من آنجا آنقدر غرق در تبادل آزادانه نظریات در مورد موضوعاتی شدم که در سایر نقاط جهان «تابو» به حساب میآیند، که از دهانم پرید و به نادر [طالبزاده]گفتم: «ایران رهبر جهان آزاد است.» [عبارت «رهبر جهان آزاد» اشاره به ادعای آمریکاییها در پیشتازی و رهبری در «جهان آزاد » یا «کشورهای دموکراتیک» دنیا دارد و لقبی است که سیاستمداران آمریکایی پس از جنگ جهانی دوم در پروپاگاندای جنگ سردی به کشور و رئیسجمهور خود میدادند. با این وجود، پس از انتخاب ترامپ حتی خود آمریکاییها هم دیگر رئیسجمهور کشورشان را رهبر جهان آزاد نمیدانند، بلکه معتقدند این لقب اکنون «آماده انتقال» به دیگران است].
مفهوم «جهان آزاد» در کشورهایی مثل آمریکا و انگلیس اکنون از همیشه بیمعناتر شده است
یکی از حوزههای تخصص شما جنگ روانی یا «جنگ فرهنگی» است. اهمیت کنفرانس افق نو در این نوع جنگ میان ایران و آمریکا چیست؟
اهمیت افق نو به خاطر نقش حیاتی این کنفرانس در نشان دادن این واقعیت به مردم ایران و سایر نقاط جهان است که آمریکاییهای زیادی وجود دارند که با سیاست خارجی «اول، اسرائیل» [اشاره به شعار ترامپ درباره اولویت بخشیدن به مسائل داخلی و سیاست موسوم به «اول، آمریکا»]در کشورشان مخالف هستند و این افراد در ایران است که توانستهاند گوش شنوایی برای مواضع خود پیدا کنند. همین توانایی وارد شدن به گفتوگوی دوجانبه صادقانه موجب شد تا تنشها میان ایران و آمریکا کاهش پیدا کند و به عقیده من حتی کمک کرد تا فضایی به وجود بیاید که توافق هستهای سال ۲۰۱۵ در آن شکل گرفت. به گفته «کریستوفر سیمپسون» [نویسنده و روانشناس آمریکایی]«جنگ روانی» یعنی ممنوعیت برقراری ارتباط میان ملتهای تحت سلطه. کنفرانس افق نو اتفاقاً دقیقاً برقراری همین «ارتباط ممنوعه» را امکانپذیر کرده است.
دولت آمریکا نادر طالبزاده، دبیر افق نو، را در کنار فرماندهان ارشد حزبالله و حماس در فهرست «تروریستهای جهانی» خود قرار داده است. ادعای آمریکاییها این بود که افق نو با سپاه پاسداران ارتباط دارد و مهمانها را به عنوان جاسوس استخدام میکند. آیا شما در سفرهایتان به ایران تشویق به جاسوسی شدید یا دلیلی دیدید که ادعاهای دولت آمریکا را تأیید کند؟
نه، ابداً. هرگز در این کنفرانسها کسی من را تحت فشار نگذاشت که حتماً حرف خاصی را بزنم؛ حتی هیچکس هم به من نگفت که مثلاً درباره فلان موضوعها اجازه ندارم صحبت کنم. همه این اتفاقات [تحریم افق نو و نادر طالبزاده]بعد از آن رخ داد که جان بولتون مشاور امنیت ملی ترامپ شد. تصور من این است که اینها هم همه کار بولتون بودهاند.
ای. مایکل جونز (راست) و استیون سایزر، کشیش انگلیسی و از منتقدان رژیم صهیونیستی، در کنفرانس افق نو (+)
آمریکا خود را فانوس آزادی بیان معرفی میکند، اما در عین حال افبیآی به سراغ مهمانان یک کنفرانس کوچک رفته و دولت آمریکا نیز همانطور که گفته شد، افق نو و عوامل آن را در فهرست تحریمهای خود قرار داده است. دلیل این همه ترس از افق نو چیست؟
افبیآی همواره یک نیروی مخفی پلیس برای تحمیل دیدگاههای سیاسی به مردم آمریکا بوده و عمدتاً برای آنکه بتواند این وظیفه را انجام بدهد، نقش یکی از بزرگترین سازمانهای باجگیر در تاریخ آمریکا را ایفا کرده است. تنها رقیب افبیآی از نظر اندازه، قدرت و طول عمر، «اتحادیه ضدافترا » (ADL) است [سازمان بینالمللی یهودی-صهیونیستی مستقر در آمریکا که وظیفه اصلیاش را مبارزه با «یهودستیزی» میداند ]، سازمانی که حتی از خود «جی ادگار هوور» [اولین، باسابقهترین و شاید جنجالیترین مدیر افبیآی که برای اولین بار دستور برقراری روابط میان افبیآی و اتحادیه ضدافترا را صادر کرد]هم اخاذی کرده بود. سال ۱۹۸۴ افبیآی دست به دست اتحادیه ضدافترا داد [اتفاقی که رؤسای بعدی افبیآی هم بر آن تأکید کردهاند ]و سپس فعالیتهای خود علیه «نفرتپراکنی» را آغاز کرد؛ که البته منظور از نفرتپراکنی اساساً هر حرفی است که به مذاق اتحادیه ضدافترا خوش نیاید. برخورد افبیآی با مهمانهای آمریکایی کنفرانس افق نو هم کار جان بولتون بود. با این وجود، اکنون که او از دولت رفته، میتوان امیدوار بود که سیاستهای منطقیتری بر افبیآی حکمفرما شود.
سؤال آخر من هم در همین خصوص است. جان بولتون اکنون اخراج شده و شما هم با انتشار یک توئیت و نوشتن «الحمدلله [۱۲]» (Hallelujah) به این اتفاق واکنش نشان دادید. اخراج بولتون چه تأثیری میتواند روی روابط ایران و آمریکا بگذارد؟
همانطور که من در مصاحبه اخیرم با پرستیوی گفتم، هر کسی را که ترامپ به عنوان مشاور امنیت ملی انتخاب کند، باز هم نمیتواند بدتر از جان بولتون باشد؛ بنابراین حالا که او رفته، من امیدوارم تنشها هم میان دو کشور کاهش پیدا کند. واضح است که دونالد ترامپ به دنبال جنگ با ایران نیست. امیدواریم این بدان معنی باشد که جانشین بولتون هم با کاستن از جنگهای فرهنگی میان دو کشور، مسیر دونالد ترامپ را دنبال کند.
منبع: مشرق
انتهای پیام/