بیشتر بخوانید: حبس و دیه برای عروس اسیدپاش + عکس دردناک
تحمل این جمله بسیار برایم سنگین بود وقتی موضوع را برای پدرم بازگو کردم او هم عصبانی شد و به همراه هرمز نزد پزشک مورد ادعای او رفت، اما آن پزشک همه چیز را انکار کرد و گفت: وقتی همسرت در سلامتی کامل است اعتیاد در صورتی که مرد ضعف جسمانی نداشته باشد تاثیری در بارداری ندارد!
با وجود این دیگر از رفتارهای همسرم خسته شده بودم به طوری که حتی از ناسهایی که در دهانش میگذاشت حالم به هم میخورد از سوی دیگر نیز هرمز قول داد وقتی با کمک مالی من طبقه دوم منزلمان را ساختیم سه دانگ آن را به نام من ثبت کند، ولی او به وعده اش عمل نکرد و من هم دیگر از نظر مالی کمکی به او نکردم تا این که همسرم به دلیل برداشت غیرقانونی از حساب بانکی من در دادسرا حاضر شد، اما به اصرار فرزندانم و التماسهای همسرم از گناهش گذشتم و تعهدی از او گرفتم تا دیگر مرا مورد ضرب و جرح و توهین و فحاشی قرار ندهد با این حال هیچ تغییری در زندگی آشفته ما ایجاد نشد تا این که بالاخره تصمیم به طلاق توافقی گرفتم.
آن زمان همسرم در یک شرکت گازرسانی (گاز مایع) کار میکرد و من وادار میشدم که صبح زود کامیون را هل بدهم تا روشن شود این درحالی بود که من به خاطر بارداری باید استراحت میکردم و کارهای سنگینی انجام نمیدادم بالاخره در این شرایط از هرمز طلاق گرفتم و زندگی دیگری را آغاز کردم چهار سال از این ماجرا گذشته بود که روزی فرزندانم نزد من آمدند و گفتند که رفتارهای پدرشان به کلی عوض شده است، او دیگر «ناس» در دهانش نمیگذارد، بهانه گیری نمیکند و اعتیادش را نیز ترک کرده است و سپس از من خواستند فرصت دیگری به هرمز بدهم بالاخره با اصرار فرزندانم و التماسهای هرمز دوباره با این شرط که اعتیاد نداشته باشد به عقد اودرآمدم، ولی باز هم نتیجه آزمایش اعتیاد مثبت بود.
«هرمز» ادعا کرد به خاطر استرسی که داشته قرص مصرف کرده است، اما در نهایت اتفاق خاصی رخ نداد و همسرم همه رفتارهای زشت گذشته اش را تکرار کرد به همین خاطر دو باره تصمیم به طلاق توافقی گرفتم، ولی باز هم او در محضر ثبت طلاق حاضر نشد و ادعا کرد باید املاک و دارایی هایم را به نام او سند بزنم «هرمز» مدعی است من با آگاهی کامل از ماجرای اعتیادش دوباره با او ازدواج کرده ام و حالا باید او را تحمل کنم شدت اختلافات ما به جایی رسید که چند روز قبل زمانی که در خواب بودم او ناگهان بالش را روی صورتم قرار داد تا مرا خفه کند، با تلاش زیاد خودم را از چنگش نجات دادم که با فریادهای من فرزندانم از طبقه پایین، بالا آمدند و سه نفری مرا از چنگ پدرشان رها کردند.
بیشتر بخوانید: خودکشی در باغ مربی مشهور لیگ برتری
حالا هم که برای نجات از این شرایط زندگی دست به دامان قانون شده ام همسرم با تهمتهای ناروا ادعا میکند که من از او تمکین نمیکنم و ...
شایان ذکر است پرونده این زن با صدور دستوری از سوی سرهنگ محسن باقی زاده حکاک (رئیس کلانتری میرزاکوچک خان) در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری مورد بررسی کارشناسی قرار گرفت.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
منبع:خراسان
انتهای پیام/