حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان،پنجمین قسمت از برنامه گفتوگو محور «مثبت اشک» با حضور حاج محمد نوروزی مداح اهل بیت (ع) برگزار شد.
نوروزی در این برنامه درباره موضوعات متعددی از جمله حضور پررنگ جوانان در هیئتها ،لزوم توجه به محتوای شعر و دخالت غیرحرفه ای برخی در امور مداحی صحبت کرده است.
گفتنی است؛ برنامه «مثبت اشک» یک گفتوگوی رو در روست که قرار است به شفافیت فضای مذهبی کشور کمک کند و ابهامات موجود در ذهن مخاطبان در این حوزه را با حضور یک میهمان شاخص، به صورت صریح بررسی کند.
مشروح این برنامه که در باشگاه خبرنگاران جوان با اجرای وحید قاسمی تولید میشود، هر روز در ایام محرم ساعت ۹ صبح روی سایت این مجموعه قرار میگیرد؛ لذا مخاطبان میتوانند با مراجعه به صفحه اول سایت باشگاه خبرنگاران جوان به نشانی www.yjc.ir به تماشای فیلم و بازخوانی متن آن بنشینند.
برای تماشای ویدئوی پنجمین قسمت این مجموعه اینجا را کلیک کنید؛ در غیر اینصورت، میتوانید متن کامل این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
مجری: بسم الله النور. خانمها آقایان سلام، عزاداری هایتان قبول باشد. قسمت دیگری از برنامه «مثبت اشک» را تقدیم حضورتان میکنیم. مهمان محترم و ارجمند و بسیار عزیز این قسمت از برنامه، مداح و روضه خوان نام آشنای اهل بیت حاج محمد آقای نوروزی است.حاج آقا خیلی خوش آمدید.
نوروزی: سلام علیکم، خسته نباشید.ماه محرم الحرام و عزای امام حسین (ع) را به همه هیئت ها و زحمت کشان آستان اباعبدالله(ع) تسلیت عرض می کنم.
مجری: سپاسگزارم که دعوت ما را قبول کردید.
نوروزی: متشکرم
مجری: من یک نقل قولی سالها پیش از شما شنیدم که گویا به واسطه و تشویقهای مرحوم شیخ احمد کافی، روضه خوان حضرت اباعبدالله(ع) شده اید، اگر این موضوع را کمی بیشتر برای آشنایی بینندگان توضیح دهید، ممنون میشوم.
نوروزی:سال ۱۳۴۵، اولین سالهای ورود من به تهران بود. با حاج آقای کافی در هیئت شاهزاده علی اصغر (ع) کاشانیهای مقیم مرکز آشنا شدم. اگر میگویم شاهزاده، چون پرچم آنها به این نام است، تقریبا محله هیئت طیب در دیگر هیئت های بزرگ تهران بوده که در مسیر توفیق در ماه مبارک رمضان به منبر میرفتند. تقریبا برای اولین بار در تاریخ منبر، قبل از منبر، قرآن قرائت کردیم که این ادامه پیدا کرد و خواندن قرآن قبل از منبر به دیگر مجالس هم سرایت کرد.
آشنایی من با ایشان در همان ماه رمضان ۱۳۴۵ بود که او در ماه رمضان و ماه محرم بر منبر میرفت. سالهای اول به قرآن خواندن گذشت تا یک سال، ایشان محرم تشریف آوردند و فرمودند شما از امشب هر شب چند بیت از ۱۲ بیت محتشم را بخوان. من در آن زمان با اولین مداحی که آشنا شدم جناب آقای انسانی بود.دو سال بعد با آقای سازگار آشنا شدم که این آشنایی تا امروز ادامه پیدا کرد.
مجری: حاج آقا از سال ۴۵ تا ۹۸، پنج نسل پای منبر شما نشسته اند. فضای عزاداری های ما در گذشته با امروز چه تفاوتی پیدا کرده است؟
نوروزی:فضای گذشته تقریبا اختصاصی بود، بیشتر مجالس ما مربوط به ریش سفیدها می شد. بزرگتر ها؛ البته نسل جوان هم بودند، اما به شور و حال امروز نبود، شب تاسوعا، شب عاشورا و شام غریبان، تقریبا از هفتم و هشتم محرم به بعد جوانان میآمدند. اما اصل عزاداری بازار تهران دست جوانها بود که آنها عزاداریها را برپا می کردند.
مجری:در مقطع محرم را میفرمایید؟
نوروزی:بله. همان محرم.
مجری:در طول سال چطور بود؟
نوروزی:در طول سال به شور و حال الان نبود، هیئت ها هفتگی بود، اما به تعداد امروز جوان در جلسات دیده نمیشد. چون من سال ۴۸، ۴۹ دعوتی بودم.
مجری: حاج آقا به نظر شما مهمترین تحول در هیئتهای ما بعد از انقلاب چه بود؟
نوروزی:مهمترین تحول بعد از انقلاب حضور جوانان است.
مجری: حضور جوان ها؟
نوروزی: حتما، یکی از اصلیترین ارکان تحول بعد از انقلاب در هیئتها حضور نسل جوان و مخصوصا نوجوان است. الان حضور نسل نوجوان و جوان در هیئتها زیاد است و میانسال در هیئت کم داریم. اگر بخواهم دقیق بگویم ۱۸ سالههای ما در هیئتها از ۲۷ سالههای ما بیشتر هستند. همینطور ۲۷ سالهها از ۴۰ سالهها به مراتب بیشتر هستند. در هیئت امروزی سنین بالا کمتر پیدا میشود مگر در هیئتهای محلی، هیئتهای عمومی تقریبا همه جوان و بیشتر نوجوان هستند.
مجری: حاج آقا هر وقت از شما ذکر خیری در جایی میشود از واژه روضه خوان استفاده میکنند. این را من بارها دیدهام، ولی الان دیگر از این واژه روضه خوان استفاده نمیشود، مثلا میگویند ذاکر اباعبدالله(ع) یا در نهایت مداح، چرا کاربرد این واژه کم شده است؟
نوروزی: قدیم هم به ما روضه خوان نمیگفتند. میگفتند مداح، ذاکر هم اصطلاحی است که زمان تاسیس مجمع، اسم مجمع الذاکرین را بر آن گذاشتیم؛ ذاکر خیلی استفاده نمیشد، همان مداح معروف بود. مداح هم همه کاره بود، قصیده خوان، غزل خوان و مصیبت خوان بود، حتی اعیاد را هم برگزار میکرد و هرکسی به سلیقه خود حدیثی را با تکیه بر شعر میخواند. اما در مسئله مرثیه خوان یا روضه خوان، من بر روضه زیاد تکیه میکردم؛ البته نه اینکه مدیحه سرایی یا مرثیه سرایی نکنم.
مجری: حاج آقا فضای مجالس عزاداری ما، حالا خیلی نمیخواهم بر قبل از انقلاب تکیه کنم، اما زیاد شنیدهام که قدیم یک چیز دیگر بود، مثلا شما از غزلیات اخلاقی و نکتههای پند زیاد استفاده میکردید، من می خواهم بدانم که این هاله چه بوده که دائم میگویند، قدیم؟
نوروزی: مداحی ما تقریبا به انحراف رفته است. از سال ۷۳ به بعد، مداحی اصیل نیست، قدیم رسم بر این بود اگر کسی بسم الله را میگفت یک شعر صلوات میخواند بعد شروع به خواندن غزل می کرد. حالا اگر غیر محرم بود غزل اخلاقی، اگر جمعه بود توسل به امام زمان (عج)، اگر مناسبت بود مناسب با همان روز یا امام، ولی امروز شروع که میکنند به محض اینکه چند بیت شعر خواندند سراغ سینه زنی میروند. اصلا به غیر از چند نفری که من میدانم حتی روضه هم نمیخوانند و شعر روضه، شعر مصیبت هم به قول شما نمیخوانند و مستقیم می روند سر روضه. این مسائل ارکان خوانندگی را به هم ریخته است. یک زمانی بنده از زبان واعظ مجلس میگیرم و میروم سراغ شعر مصیبت، اما اینکه بنشینم و بخواهم اداره کننده مجلس باشم سلسلهای دارد که باید رعایت شود و تقریبا امروز رعایت نمیشود.
مجری: بارها از شما شنیدهام که حاج آقا انسانی و حاج آقا سازگار را به عنوان معلمان خودتان نام بردهاید. حالا اگر شخص دیگری بود، این جایگاه را برازنده خودش نمیدانست؛ این یک درسی برای جوانان دارد. در این سالها دیدهام خیلیها وام دار کسانی بودند حتی وام دار خود شما بودند، ولی وقتی جایی صحبت میشود این شاگردی را انکار میکنند. دلیل این کار چیست؟ اصلا چرا به اینجا رسیدیم؟
نوروزی: اگر مثلا امروز کسی میگوید که من شاگرد یکی از استادان بزرگ بودهام، این افتخار برایش میآورد یا تحقیر؟
مجری: افتخار میآورد.
نوروزی: حتما افتخار است برای کسی که مثلا شاگرد مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی، مرحوم آقا ضیاء الدین عراقی یا مرحوم آیت الله نائینی بوده، امروز همه اینها کسانی هستند که خودشان جزو مراجع شدهاند، یک نسل بعد از آنها هم جزو مراجع شدهاند و نسل بعد هم که از آنها درس گرفتهاند. چرا بگویم شاگرد کسی نیستم؟ خدا میداند که اینجا از گفتن برخی چیزها ابا میکنم.
مجری:گپ و گفت ما بیپرده است.
نوروزی: بله. میخواهم بگویم که هرچه میخواهد بشود، زیر این آسمان کبود از نظر مداحی، مرثیه سرایی و مرثیه خوانی بالاتر از علی انسانی ندیدم و نخواهد آمد. تمام شعارهای زمان انقلاب که در خیابانها میدادند ساخته و پرداخته آقای سازگار بود. خودش هم یک فرد انقلابی است هم قبل و هم بعد از انقلاب و مواضع او اصلا تغییر نکرده است. پرشعرترین و خوش صحبت ترین است. چرا من نگویم که شاگرد این عزیزان هستم؟ این برای من افتخار است.
مجری: چرا برخی از جوانان قائل به این موضوع نیستند؟
نوروزی: آنها فکر میکنند که چیزی شدهاند؛ فکر میکنند رسیدهاند در حالی که نرسیدهاند به جایی که خودشان را شاگرد بدانند، هر چقدر آدم زنده است، شاگرد است. چقدر خوب است که آدم شاگرد باشد.
مجری: آیا میشود برای احیای این فرهنگ کاری کرد؟
نوروزی: حتما میشود.
مجری: چون الان بسیاری این سوال را میپرسند و میگویند احترام کوچک و بزرگی کمرنگ شده است.
نوروزی: این موضوع به شرایطی بستگی دارد. ارگانهایی در امور مداحی دخالت میکنند که خودشان بلد نیستند و نمیتوانند نیرو از نظر اخلاقی، فرهنگ و خوانندگی بپرورانند. هر وقت کارمان مردمی بوده، در مردم رشد کرده، هر وقت ارگانی شده به قول معروف به سمت دستگاهی رفتیم و این کار دستگاهی شده نتیجه نداده است. نمیخواهم بگویم چرا سازمان فلان، مداح میپرورد یا نه، اما آزادگی در آن نیست. حداقل یک جای بستهای میمانند. اجتماع یک جای بازی است، در اجتماع باید شاگرد و استاد پرورش پیدا کند. اینکه در یک مکان هایی طبق این قوانین باید بخوانی، اخلاقت اینطور نباشد کارتت را باطل میکنند، اخلاقت اینطور نباشد نمره خوانندگی به تو نمیدهند و... اینها برای خوانندگی در خانه امام حسین (ع) نیست، اینها برای جای دیگر است.
مجری: حاج آقا شما به جوانان خیلی بها میدهید، پا منبری های شما هم بیشتر جوان هستند، در حال حاضر هم که ایام عزاداری اباعبدالله (ع) است، توصیهای برای جوانان دارید که بهتر نوکری کنند؟
نوروزی: اینکه در حدود شصت سال، جوان پای منبر من نشسته، مربوط به گذشته است، پدران آنها هم سن و سال من یا کوچکتر از من هستند یا فرزندانشان هم سن و سال حضرتعالی هستند. اینها تقریبا نزدیک به ۶ نسل میشوند، نسل سالهای ۴۰ تا۹۰ و بچههای ۸، ۹ ساله هم در مجالس ما هستند.
مجری: بله من بچه ۴، ۵ ساله هم دیدهام.
نوروزی: در رمضان یا محرم از همان بچه ۵ ساله برای روضه استفاده کردهام. وقتی به یک نفر بها داده میشود نه تنها خودش میآید بلکه دوستانش را هم میآورد. این کودک فردا میشود یک جوان برومندی که در اجتماع میخواهد یک «یاحسین» بگوید و ۵۰۰ نفر را هم با خود بیاورد، چرا بها ندهم؟
در بعضی هیئتها باب شده است که مداح را از در جدا وارد میکنند. من با این مخالفم و شما هم توجه کردهاید که همیشه از دری وارد میشوم که همه مردم هستند. مگر اینکه خیلی شلوغ باشد و نتوانیم صف مردم را به هم بزنیم.
مجری: شما به مردم دار بودن معروف هستید.
نوروزی: امام حسین (ع) مردم دار بود و اگر به خاطر مردم نبود که کشته نمیشد، سفره امام حسین(ع) و امیرالمومنین (ع) سفره مردم داری است. حالا اگر مردم وفا نداشتند، مسئله دیگری است.
مجری: حاج آقا اجازه میفرمایید یک سوال صریح از شما بپرسم؟
نوروزی: بفرمایید.
مجری: برخی به شما نقد میکنند که حاج محمدآقای نوروزی روضههایی میخواند که ما کمتر شنیده ایم یا حالا کمتر جایی مطالعه کردهایم یا نیست.
نوروزی:یک حرف راست را اگر بد ادا کنی دروغ میشود. من روضههای زیادی خواندهام. روضه حضرت قاسم(ع) را خواندهام که میگویند نیست؛ خطبه وجود دارد، خیلی از منابع با دلیل نقل کردهاند حالا اگر من پر و بالش میدهم نباید به حساب تاریخ و... بگذارند. بقیه موارد روضه استنباطی است که یک نفر میتواند ساده بگوید که اباعبدالله(ع) آمد کنار پیکر پسرش و ...
حضرت آیت الله جوادی آملی کار ما را با یک جمله آسان کردند. ایشان فرمودند آیا آن وقتی که حضرت قمر بنی هاشم کنار نهر علقمه آمدند و دست زیر آب کردند حمید بن مسلم دید و حرف ابوالفضل(ع) را شنید؟ این حرف را چه کسی زده؟ « ذَکَرَ عَطَشَ الْحُسَیْنِ وَأَهْلِ بَیْتِهِ » عطش امام حسین (ع) را ذکر کرد و آب را روی آب ریخت.
این موضوع را حضرت زین العابدین(ع) امام معصوم میفرمایند و امام باقر(ع) از قول پدرش امام سجاد(ع)؛ وقتی از قول امام معصوم نقل میشود ما اصلا کاری به حمید بن مسلم و.. نداریم. زبان، زبان معصوم است، معصوم در خیمه خوابیدهاند، در تب هستند، ولی از اتفاقات خبر داشتند و اگر بخواهند بیان کنند به نظر شما نمیتوانند بگویند که چه اتفاقی افتاده است؟ قطعا میتوانند. اما زبان حال داریم و زبان قال؛ زبان قال را هرچه میخواهیم نوشتهایم، اما زبان حال نباید با قال زیاد فاصله داشته باشد و حال و قال به هم نزدیک هستند.
مجری: در شعر هم خیلی با آن درگیر هستیم.
نوروزی: بله. مگر همه شعرهایی که شاعران نوشتهاند عین زبان اباعبدالله است؟
مجری: نه بیشتر زبان حال هستند.
نوروزی: زبان حال است با کمی مضمون پردازی؛ اما اینکه این مضمون پردازی چقدر زیبا و چقدر زشت باشد، مهم است. در حال حاضر خطرناکترین مسئله را به نسل جوان ما حتی آنهایی که اهل شعر و تاریخ و... نیستند، وارد می شود؛ مرحوم استاد شهریار یک شعری دارد، یک شب در کاشان از من تقاضا کردند که این شعر را بخوانم، گفتم من بخشی از آن را حفظ هستم، بچهها گفتند که ما بخش های دیگر را از اینترنت میآوریم. متن را در آوردند و من خواندم تا آن اصل کاری که رسید، دیدم نیست و تقریبا ۵ بیت را حذف کرده اند که راجع به حضرت زهرا(س) بود. آیا به این دستگاه میشود اعتماد کرد؟ میشود از آن حدیث و تاریخ کربلا درآورد؟ نباید اعتماد کنیم باید کتاب بخوانیم. وقتی از من میپرسند منبع را معرفی کن من میگویم خودت برو پیدا کن، چهارتا کتاب بخوانید، کسی که می خواهد شعر بگوید، نوحه بگوید و برای مردم بخواند باید مطالعه داشته باشد. من اینجا گله دارم از بعضی از آقایان وعاظ؛ واعظ صرفا کارش خواندن روضه نیست، واعظ امام حسین(ع) را به نسل جوان معرفی کند. وقتی این کار را درست انجام داد، بعدا متوجه میشود که چقدر به نفع خودش، به نفع امام حسین (ع) و نسل بعد خواهد بود. رقابتی نباید بین واعظ و مداح در روضه خواندن باشد، این غلط است. کار واعظ چیز دیگر و کار مداح هم چیز دیگری است.
مجری: حاج آقا خیلیها به داستان روی آوردهاند، یعنی میبینیم وقت زیادی از منبر را این داستانها پر میکند، جای فقه جای مباحث اخلاقی کجاست؟
نوروزی:همه هیئتیها مرا ببخشند اما تمام افرادی که شب اول محرم میآیند در هیئتها، همه نماز شب خوان هستند؟ قطعا و حتما برای محرم آمدهاند. کار واعظ در محرم شناساندن اهل بیت و معارف اهل بیت است، بنده اگر داستانی میگویم مثل داستان قمارباز، درست است این ها اتفاق افتاده اما من میگویم موضوعی مطرح شود که بر جوان تاثیر بگیرد و به این مجالس بیاید.
مجری: الان منبریهای ما خیلی به این موضوعات میپردازند؟
نوروزی: بنده هم اعتراض دارم به این مسئله، به این جوان بگو که چکار کند تا بشود آقا سید جمال الدین گلپایگانی، اسامی نام بردن و داستان گفتن که کاری ندارد، این آقا چه کار کرده شده ابن الرضا، چه کرده که شده آیت الله بهجت، چه کار کرده که شده حاج مرزوق عرب، آن کار را نمیگویند فقط داستان را میگویند.
مجری: شما را به عنوان یکی از روضه خوانهای اهل نفس یا صاحب نفس میشناسند، خاطرهای دارید که برای بینندگان تعریف کنید؟
نوروزی: خیلیها شاید بسیار بیشتر از این حرفها از این توفیقها بهرهمند شده باشند. اما نگه داری اینها مقداری مشکل است، در گذشته تدین در شخصی که بالای منبر اباعبدالله (ع) مینشست مشخص بود. مرحوم علامه حاج مرزوق که من او را ندیدم در درجه اول متدین بودند. این تدین باید به اباعبدالله(ع) وصل شود و دائمی باشد، نه اینکه هر روز یک رنگ عوض کنیم. این جوانی که آمده پای منبر من، بفهمد که من فلان گناه را انجام میدهم از من بری نمیشود بلکه از امام حسین (ع) گرفته تا پیامبر و قرآن و خدا شاکی میشود، من به همه آنهایی که پامنبرم هستند میگویم من محمد نوروزی ام، من قرآن نیستم، من فقط برای امام حسین(ع) می خوانم. اگر یک لغزشی از من دیدید به حساب مکتب من نگذارید، هرچند من باید مراقب باشم که به مکتب لطمه نزنم، به ابا عبدالله و به آستان مقدس اهل بیت لطمه نزنم. شما من را امام حسین(ع) فرض نکنید.
نوروزی: سال ۱۳۵۷، عمره رفتیم.
مجری: انقلاب شده بود؟
نوروزی: شور انقلاب بود، بعد از شهادت آقا مصطفی خمینی.
مجری: آن قائله تبریز و...؟
نوروزی: بعد از قائله تبریز، دقیقا هنوز دود تبریز هوا بود که از آنجا رد شدیم، ما ۲۷ اسفند از تبریز عبور کردیم که هنوز نظامیان در خیابان بودند، از مرز بازرگان عبور کردیم و بعد از آن سوریه و بعد اردن.
مجری: شنیدم مسجدالاقصی هم تشریف بردید و نماز هم خواندید؟
نوروزی: بله. به مسجدالاقصی و بیروت رفتیم.
مجری: شاید تنها مداحی باشید که رفتهاید؟
نوروزی: نه خیلیها آنجا رفتند. من با فردی آشنا شدیم از وهابیهای مدینه، دانشجوی ریاض بود، کتابی دست من بود که نهج البلاغه شرح محمد مصری است، این را دست من دید، چون اهل پاکستان بود، خیلی هم خوب فارسی حرف می زد. به من گفت بده مطالعه کنم، اما باهم اینجا بنشینیم، چون اگر دست من ببینند اعدامم میکنند. نشست بغل من در مسجد النبی و شروع کرد به خواندن؛ رفاقت دو سه روزه ای با هم پیدا کردیم. کتاب را از من گرفت و گفت که من برادر خانم رئیس پلیس مدینه یا به قول آن روزها رئیس شهربانی مدینه هستم. به او گفتم میشود کاری برای من انجام بدهی؟ بقیع آن زمان به شکل امروز نبود. یک دربِ دو لنگه بزرگ داشت و بقیه دیوار گلی بود. من به ایشان گفتم من کاری از شما میخواهم. گفت چه کار؟ گفتم یک ساعت من بروم قبر امام حسن (ع) را ببینم.
مجری: روضه خوانی آزاد بود، اما زیارت نمیگذاشتند؟
نوروزی: بله، ما بالای قبر امام حسن (ع) می نشستیم و هیئتی روضه میخواندیم. مرحوم ذوالفقاری و ظاهرا مرحوم شمشیری هم بودند؛ خیلی از مداحان آنجا بودند. تقریبا همه روزنامههای عربستان نوشته بودند که تمام مَجُوزها آمدهاند. ۱۲۰ هزار نفر عمره رفته بودند، عجیبترین عمره عید نوروز بود، همه هم رفته بودند ببینند بیرون چه خبر است؟ سوریه چه خبر است؟ ایشان برای ما اجازه گرفت و نامه ای به دربان بقیع داد که من بمانم. هوا تاریک شد، کسی را نمیگذاشتند دست روی قبر بگذارد، شاید بعد از آن سالها کمتر کسی باشد که قبور ائمه را به این شکل زیارت کرده باشد؛ من یکی دوساعت آنجا بودم، خیلی چیزها هم خواستم، و همان خوانندگی را خواستم که به من دادند، خیلی شب عجیب و خوبی بود. من از آن شب به بعد احساس میکردم خوانندگیام طور دیگری شده است.
مجری: بلافاصله بعد از آن؟
نوروزی:بلافاصله، روز بعدش. وقتی میخواندم احساس میکردم طور دیگری میخوانم.
مجری: حاج آقا اگر باز در همان موقعیت قرار بگیرید، چه چیزی از امام حسن (ع) میخواهید؟
نوروزی:باز همین را میخواهم.
مجری: درستش هم همین است، خیلیها با نفس شما امام حسینی شدند.
نوروزی: هرچی داشته باشی تمام میشود. ثروت را روزی باید بگذاری بروی، جوانی خود به خود میرود، تنها چیزی که میماند همین در خانه اهل بیت ماندن است. جز ذات خدا همه چیز فانی است.
مجری: حاج آقا یک روضه خاص، یک مجلس ویژه که آن حال خوبش تا مدتها با شما بوده را دارید برای ما تعریف کنید؟
نوروزی: غروب یازدهم بود از بازار می رفتیم. آن زمان به عنوان تماشاچی یا خوانندگی میرفتیم. خیلی خسته بودم من روزهای شام غریبان به بعد اصلا نمیخوانم. قدیم تا دهه سوم نمیخواندم، روز یازدهم از بازار آمدیم همین یا اباعبدالله الحسین و بعدش هم یک ذکر دیگر گفتم. بعداز ظهر خسته از بازار آمدم همین فصل هم بود یا نزدیکتر به عید، چشمهایم را بسته بودم و میگفتم یا اباعبدالله الحسین به همان سبک، همانطور که دستم زیر سرم بود روضه روز یازدهم را برای خودم خواندم، کاری که مداحان جوان انجام نمیدهند و هیچ وقت برای خودشان روضه نمیخواندند. من خیلی برای خودم روضه میخوانم، در ماشین، مسافرت، منزل و...
همانطور که میخواندم خسته بودم و خوابم برد. من خواب اصلا یادم نمیماند، ولی این را یادم ماند، همانطور که میگفتم و در حال گریه بودم در این فکر بودم که امشب که اهل بیت میروند چه کار میکنند؟ زن و بچه هایی که تا آن زمان نه زندان دیدهاند نه چیزی، اهل بیتی که با تمام داشتهها به کربلا آمدهاند، اما حالا دیگر چیزی به جز سرهای بریده روی نیزه ندارند. امشب را چطور میگذرانند و چطور با آنها رفتار میشود؟ یک لحظه چشمم گرم شد و جایی را دیدم، نه زندان ولی به صورتی که محبوس باشد شاید ۵ ثانیه هم بیشتر نکشید، خانمی بود که دختری روی شانه اش بود و صورتش را برگرداند و به من نگاه کرد. اشکش آمد. به هم ریختم و از جا بلند شدم، خدا میداند الان نزدیک به بیست و پنج سال است که هیچ وقت از ذهنم بیرون نمی رود تازه هیچ چیزی را ما ندیدیم، فقط نگاه یک بچه را دیدیم.
حاج حیدر آقا توکلی میفرماید در کربلا حالتی برایم پیش آمد که میخواستم خودم را از پشت بام به پایین پرتاب کنم. به واقع یک مشاهداتی به انسان دست میدهد که قطعا تا در آن عالم نروی، نمیتوانی شعر بگویی قطعا تا آن قطعه، مکان و اشخاص در ذهنت را تجسم نکنی نمیتوانی شعر بگویی.
مجری: یک شهودی به آدم دست میدهد.
نوروزی: خیلی هم عمیق نه، ممکن است در عمق برود، ولی تا آن حال نیاید نمیشود شعر گفت و روضه خواند. من همیشه معتقدم که مداح اول باید خودش حال داشته باشد، بعد مستمع. من اگر برای اربابم گریه نکنم توقع دارم کسانی که جلوی من نشستهاند گریه کنند؟ اصلا به دور از محبت و معرفت است.
مجری: مقام معظم رهبری در این سالها که دیدارهای منظم با مداحان داشتند توصیههای بسیاری به مداحان میکنند. به نظر شما کدام مورد خاص بوده که باید بیشتر به آن بپردازیم یا کمتر پرداخته شده؟
نوروزی: من سخنرانیهایشان را گوش میکردم. حضرت آقا خودشان اهل ادبیات هستند. به شعر، قصیده، غزل و ادبیات مذهبی وارد هستند. چون درباره محتوا دغدغه دارند. فرمودند که شعر اگر گفته میشود باید با محتوایی باشد که انقلاب اباعبدالله (ع) در آن نهفته است، هدف ایشان هم در آن باشد و صرفا شعاری نباشد که جواب بدهند، چه سینه زنی چه روضه، حتی شعر روضهای. قدیم هم اینطور بود، آقای خوشدل که هم شعرش مصیبت دارد و هم تابلو انقلابی است، اینگونه بود. باید شعر پیام داشته باشد.
مجری: ما در زندگی حضور اهل بیت را خیلی لمس کردیم و به قول معروف دست ما را گرفته اند، یک جایی که دست شما را گرفته اند و به شما چسبیده ، بگویید.
نوروزی:خیلی جاها دست من را گرفته اند.
مجری: حالا جایی که خاصتر بوده را بگویید، یعنی آنجا که گفتید محمد نوروزی ببین چقدر حواس امام حسین(ع) به تو است.
نوروزی: من سال ۱۳۷۷ مستاجر بودم، همه کربلا رفته بودند اما من نرفته بودم. به وسیله یکی از این کارخانه ها من هم رفتم، خیلی به من چسبید. خیلی از مستاجری خسته شده بودم. زیر قبه اباعبدالله(ع) نشسته بودم، حاج آقای شاه آبادی هم بغل من بود، گفت یک چیزی به امام حسین(ع) بگو، گفتم اگر بگویم می دهد؟ گفت مرد حسابی اینجا زیر قبه امام حسین(ع) است، گفتم یا امام حسین(ع) این آقا شاهد است که از مستاجری خسته شده ام؛ من برگشتم طولی نکشید که به آسانی در عرض ۵ روز صاحب خانه شدم. خدا می داند ۱۵۰۰ تومان پول جیبم بود. باور نمی کردم و خوبی این موضوع این است که زیر منت کسی نرفته ام.
مجری: در چهرههای کربلا به نظرتان به کدام چهره کم پرداخته شده است؟
نوروزی:به یاران اباعبدالله (ع) خیلی کم پرداخته شده است.
مجری: خیلی از مهمانها این موضوع را فرموده اند.
نوروزی:بله مثلا من اصرار دارم که در شب سوم وهب، حبیب بن مظاهر و مسلم بن اوسجه و حر بن ریاحی را بگویم. متاسفانه طوری برنامه را چیدهاند که میبینی یک دفعه شب سوم، چهارم و شب حضرت رقیه(س) و.. حضرت علی اکبر (ع) و حضرت علی اصغر(ع) میرسد و شب عاشورا تمام میشود. مطمئن هستم به غیر از این اصحابی که نام بردم اسم اصحاب دیگر را بلد نیستیم. ما از اصحاب اباعبدالله خیلی کم گفتهایم.
مجری: حاج آقا سپاسگزارم که برای برنامه ما وقت گذاشتید، انشاءالله خدا شما را برای ما نگه دارد و اربعین باهم کربلا باشیم.
نوروزی:انشاءالله.
مجری: بینندگان گرامی بابت همراهی شما سپاسگزارم. التماس دعا، یا علی مدد.
انتهای پیام/
تا ساعت دوازده شب سر و صدای هییت ها بعد اونم صدای ضبط ماشین ها و پرسه جوونا تو خیابون .
پدر و مادر دلشون خوشه بچه رفته عزاداری اما نمی دونم چطور بوی سیگار رو متوجه نمیشن که هیچی به این بچه هاشون نمیگم خدا میدونه.